در رستوران

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

درس 25.

هر چیزی غیر از= همه چیز به جز، هر چیزی غیر از.

من هر چیزی می توانم بخورم غیر از ماهی.

هر چیزی می توانم تماشا کنم غیر از فیلمهای ترسناک.

او گفت هر کاری می کند به جز اینکه امشب بخواهد بیرون برود و برقصد.

چه می خواهی گوش بدهی؟

هر چیزی غیر از موسیقی جاز.

هر کس دنگ خودش را دادن= هر کسی پول خودش را پرداخت کند، هر کس دنگ خودش را دادن

تصمیم گرفتند سر قرار هر کس دنگ خودش را بدهد.

دیشب برای شام بیرون رفتیم، ولی این یک قرار نبود. هر کسی دنگ خودش را داد.

از اینکه دنگی حساب کنیم بدم می آید. این بار من پرداخت می کنم. دفعه بعد تو پرداخت کن.

ممنون بابت شام. اجازه بده من پرداخت کنم.

چطور است هر کس دنگ خودش را بدهد؟

پرسه زدن در جایی= وقت گذراندن در جایی، پرسه زدن در جایی

همه اش در مرکز خرید میپلکند.

نوجوان ها دوست دارد در پارک پرسه بزنند.

من معمولا بعد از مدرسه در خانه دوستانم وقت می گذرانم.

سلام جو، امشب چه کار می کنی؟

قرار است خانه کوین باشم.

طبق = به دنبالِ، مطابق، طبقِ

طبق قانون، بچه های کم سن و سال اجازه ندارند سیگار بکشند.

قوانین جدید با قوانین قدیمی منطبق نیستند.

شرکت تمام کارها را طبق قرارداد تمام کرد.

چرا موهایت اینقدر کوتاه است؟

طبق قوانین ارتش باید آن را کوتاه می کردم.

از نظر= در مقایسه با، طبق استاندارد، از نظر

دفترچه راهنما از نظر یافتن مشكل مفید و راهگشا نبود.

به لحاظ تعطیلات ارزان قیمت، این یکی از بهترین قیمت هایی است که پیدا می کنید.

کتاب از نظر آموزش گرامر خیلی مفید نبود.

کدام ماشین بهتر است؟

از لحاظ سرعت، بی ام و خیلی بهتر از فورد است.

سر قول و حرف ماندن= به قول خود عمل کردن، سر قول و حرف ماندن.

من قول می دهم! او همیشه سر حرفش می ماند.

قول داد به من زنگ بزند، ولی سر قولش نماند.

این که آدمها سر قولشان نمی مانند من را عصبانی می کند.

یادت باشد، قول دادی ماشین را بشویی.

نگران نباش. سر حرفم می مانم.

بس کن= ترک کردن، متوقف کردن، بس کن.

بس کن!

آن سرو صدای طبل را قطع کن! دارم سعی می کنم بخوابم.

کی میخواهی سیگار کشیدن را ترک کنی؟ برایت بد است.

وای، نه! شش پوند وزن اضافه کرده ام!

چرا یک مدت میان وعده خوردن را کنار نمی گذاری؟

برآوردن انتظارات= انتظارات کسی را برآورده کردن، برآوردن انتظارات.

بابت اینکه نتواند انتظارات خانواده اش را برآورده کند نگران بود.

فیلم برآورده کننده آن همه نقدهای مثبت نبود.

هتل واقعا به اندازه ی خوشنامی اش انتظارات را برآورده می کند. عالی است.

چرا دانشگاهات را عوض کردی؟

دانشگاه کلون واقعا انتظارات من را برآورده نمی کرد.

هم نظر بودن= توافق داشتن، هم دیدگاه بودن، هم نظر بودن.

سر این مسئله هم نظریم؟

آنها تقریبا سر همه بخش های پروژه هم نظر بودند، بنابراین تایید شد.

سر موضوعات پولی همیشه با شوهرش هم نظر نیست.

گمان می کنم سر قیمت با هم توافق نداشته باشیم.

نه، نداریم. شما دارید پول زیادی درخواست می کنید.

آرام گرفتن= آرام و ساکن شدن،آرام گرفتن.

شما بچه ها بهتر است آرام باشید وگرنه هر چه دیدید از چشم خودتان دیدید.

بچه ها تا بعد از نیمه شب آرام نشدند و نخوابیدند.

آرام باش! فقط یک عنکبوت کوچولو است!

نمی توانم بخوابم. چرا آن سگها آرام نمی شوند؟

شاید دارند به یک دزد پارس می کنند!

گفتگو.

در رستوران.

این مکان واقعاً مطابق با شهرت خود است. همه چیز خوشمزه بود.

مطمئنا بود.

و از نظر قیمت هم آن قدر ها گران نبود.

صورت حساب چقدر شد؟

بیخیال. من پرداخت می کنم.

اوه، نه! تو پرداخت نمی کنی من پرداخت می کنم.

صورت حساب را بده به من.

دارمش. نگران نباش.

بده به من!

بس کن باب! من پرداخت میکنم.

من اون آدمی بودم که قل دادم تو را برای تولدت بیرون ببرم.

پس فقط دارم به قولم عمل می کنم.

باشه، این دفعه به خاطر شرایط می گذارم تو پرداخت کنی.

چه شرایطی؟

دفعه بعدی من باید پرداخت کنم.

دفعه بعدی هر کس دنگ خودش را میدهد پس بحثی در مورد صورت حساب در کار نخواهد بود.

اصطلاحات در متن.

من و دوستم از لحاظ موسیقی واقعا با هم، هم نظر نیستیم.

او فکر می کند راک و پانک عالی هستند و دیگر انواع موسیقی پاپ هم بد نیستند.

در واقع، او به هر چیزی گوش میدهد غیر از موسیقی کلاسیک. ولی من عاشق موسیقی کلاسیکم.

چند وقت قبل، در یک فروشگاه موسیقی میچرخیدیم که دوستم پوستری را دید.

گروه موسیقی پانک محبوب او داشت برای یک کنسرت به آنجا می آمد. او گفت که باید با هم برویم.

اولش من گفتم :امکان ندارد! ولی او دست از التماس کردن به من برای رفتن همراه او نکشید.

در نهایت، تسلیم شدم و گفتم اگر یک قولی بدهد با او میروم.

او باید قول میداد با من به یک کنسرت موسیقی کلاسیک بیاید.

ما اول گروه موسیقی پانک را دیدیم. باید قبول کنم، از نظر استعداد موسیقیایی، گروهی که دیدیم بد نبود.

بعد نوبت دیدن ارکستر کلاسیک بود.

یک کمی نگران بودم که دوستم سر قولش نماند. ولی ماند.

من و دوستم معمولا وقتی با هم بیرون می رویم دنگی حساب می کنیم.

ولی، میدانستم او هیچ وقت پول نمیدهد یک کنسرت کلاسیک را ببیند بنابراین بلیتش را خودم خریدم.

طبق قرارمان، دوستم را بردم تا ارکستر سمفونیکی را ببیند که یک شب کارهای موتسارت را اجرا می کرد.

شنیده بودم این ارکستر عالی است و آنها قطعا انتظارات بالای من را برآورده کردند.

آنها فوق العاده بودند! اولش دوستم به نظر بیقرار می آمد.

در سالن کنسرت تاریک بود، ولی می توانستم او را که در صندلی اش وول میخورد حس کنم.

ولی به زودی، آرام گرفت و خیلی بی حرکت بود.

بعد از اینکه کنسرت تمام و چراغ ها روشن شد، از دوستم پرسیدم نظرش چیست.

او گفت: شنیدم که موتسارت در این موسیقی با من حرف زد.

من تعجب کردم و پرسیدم: جدی؟

دوستم گفت :آره. مرتب داشت میگفت بگیر بخواب. بگیر بخواب. بنابراین من همین کار را کردم.

متن انگلیسی درس

Lesson 25

anything but = all others except, anything but.

I can eat anything but fish.

I can watch anything but horror movies.

He said he would do anything but go out dancing tonight.

What do you want to listen to?

Anything but jazz.

go Dutch = each pay for himself/herself, go Dutch

They decided to go Dutch on their date.

We went out to dinner last night, but it wasn’t a date. We went Dutch.

I hate to go Dutch. I’ll pay this time. You pay next time.

Thanks for dinner. Let my pay.

How about we go Dutch?

hang out = spend time some place, hang out

They always hung out at the mall.

Teenagers like to hang out at the park.

I usually hang out at my friend’s house after school.

Hey Joe, what are you doing tonight?

I’m just going to hang out at Kevin’s house.

in accordance with = following; matching, in accordance with

In accordance with law, young children not allowed to smoking.

The new laws are not in accordance with the old laws.

The company completed all work in accordance with its contract.

Why is your hair so short?

I had to cut it in accordance with army rules.

in terms of = comparing with; by the standard of, in terms of

The manual was not helpful in terms of finding the problem.

In terms of cheap vacations, this is one of the best deals you will find.

The book was not very useful in terms of teaching grammar.

Which car is better?

In terms of speed, the BMW is much better than the Ford.

keep one’s word = fulfill one’s promise, keep one’s word

I promise! He always keeps his word.

She promised to call me, but she did not keep her word.

It drives me crazy when people don’t keep their word.

Remember, you promised to wash the car.

Don’t worry. I’ll keep my word.

lay off = quit; stop, lay off

Lay off!

Lay off those drums! I’m trying to sleep!

When are you going to lay off smoking? It’s bad for you.

Oh, no! I’ve gained six pounds!

Why don’t you lay off snacks for a while?

live up to = meet one’s expectations, live up to

He was worried about living up to his family’s expectations.

The movie did not live up to all the good reviews.

The hotel really lives up to its reputation. It’s excellent.

Why did you change universities?

Clown College really didn’t live up to my expectations.

see eye to eye = agree; from the same point of view, see eye to eye

Do we see eye to eye on this issue?

They saw eye to eye on almost every part of the project, so it was approved.

She doesn’t always see eye to eye with her husband about money.

I guess we don’t see eye to eye on the price.

No, we don’t. You’re asking too much.

settle down = become still or relaxed, settle down

You kids had better settle down or else!

The children did not settle down and go to sleep until after midnight.

Settle down! It’s just a little spider!

I can’t get to sleep. Why don’t those dogs settle down?

Maybe they are barking at a burglar!

Dialogue

In a restaurant

This place really lives up to its reputation. Every thing was delicious.

It sure was. And in terms of the price, it’s not that expensive either.

How much is the bill?

Never mind! I’m paying.

Oh, no. You’re not paying, I’m paying. Give me the bill.

I’ve got it. Don’t worry.

Give it to me!

lay off Bob! I’m paying. I was the one who promised to take you out for your birthday. So I’m just keeping my word.

OK, I’ll let you pay this time in accordance with the following condition.

What condition?

Next time, I get to pay.

Next time, we can go Dutch so there won’t be any argument over the bill.

Idioms in context

My friend and I don’t really see eye to eye with regard to music. He thinks that rock and punk music are great, and most other kinds of popular music are OK. In fact, he listens to anything but classical music. On the other hand, I love classical music.

A while ago, we were hanging out at a music store when my friend saw a poster. His favorite punk band was coming for a concert. He said that we should go together. At first I told him, “No way!” But he wouldn’t lay off begging me to go with him. Finally, I gave in and said I would go if he promised me one thing. He had to promise to go to an orchestra concert with me.

We saw the punk band first. I must admit that, in terms of musical talent, the band we saw wasn’t bad.

Then it was his turn to see the orchestra. I was a little worried that my friend would not keep his word. But he did. Usually my friend and I go Dutch when we go out together. However, I knew he would never pay to see an orchestra so I bought his ticket. In accordance with our deal, I took my friend to see the symphony orchestra perform a night of Mozart.

I had heard this orchestra was superb, and they certainly lived up to my high expectations. They were great! At first my friend seemed restless. It was dark in the concert hall, but I could feel him moving around in his seat. Soon, however, he settled down and was very still.

After the concert was over and the lights came back on, I asked my friend what he thought. He said, “I heard Mozart speaking to me in the music.”

I was surprised and said, “Really?”

“Yeah,” my friend said. “He kept saying, ‘Go to sleep. Go to sleep.’ So I did.”

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.