در اداره

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

در اداره.

متفاوت بودن= خیلی متفاوت از،متفاوت بودن.

این خیلی با آن جور پیتزایی که معمولا می خورم فرق دارد.

این هتل خیلی متفاوت از جای آخری است که اقامت داشتیم اینجا خیلی بهتر است!

غذای اینجا خیلی با غذای چینی اصل فرق دارد.

این ساحل خیلی کثیف است.

آره خیلی با عکس های داخل مجله فرق دارد.

راحت تر بودن= موقعیت های بیشتر داشتن، در وضعیت بهتری بودن،راحت تر بودن.

چه بهتر که او نباشد.

اگر در زمانی که در دانشگاه هستی با پدر و مادرت زندگی کنی بهتر است.

زنها الان نسبت به آنچه صد عمال قبل بودند راحتتر و در وضعیت بهتری هستند.

باران سنگینی دارد می بارد.

بهتر است این جا بمانی تا بند بیاید.

جای بحث نداشتن= غیرممکن یا ممنوع بودن،جای بحث نداشتن.

فراموشش کن، این اصلا جای بحث ندارد.

از من نپرس آیا می توانی بروی، این اصلا جای بحث ندارد.

او می دانست که زودتر از وقت کار را ترک کردن غیر ممکن بود و جای بحث نداشت.

بابا، می توانم مدرسه را کنار بگذارم و یک کشتی گیر حرفه ای بشوم؟

این اصلا جای بحث ندارد.

برقرار کردن ارتباط با تماس= توانایی برقرای تماس با کسی،برقرار کردن ارتباط با تماس.

سعی کردم زنگ بزنم ولی تماس برقرار نشد.

پانزده دقیقه پشت خط بود تا بالاخره به اپراتور وصل شد.

توفان به خط تلفن صدمه زد بنابراین نتوانستم با خانه پدر و مادرم تماس بگیرم.

توانستی با كیم تماس بگیری؟

نه خط هنوز اشغال است.

معذب= غير راحت، معذب.

پدر آن دختر باعث شد آن پسر احساس معذب بودن بکند.

او در آسانسورهای شلوغ همیشه کمی احساس معذب بودن می کرد.

میزبان سعی کرد مطمئن شود هیچ کدام از مهمان هایش در مهمانی احساس معذب بودن نکنند.

راحت نیستم که تو موتورسیکلت برانی.

نگران نباش، مامان مواظب خواهم بود.

مسئول= راهنما، کنترل کننده،مسئول.

تو مسئول سقف خانه خواهی بود.

می توانید به من بگویید کی مسئول تمیز کردن اداره در شب است؟

هیچ کس مسئول پروژه نبود، بنابراین هیچ وقت تمام نشد.

سر کار چه کار می کنی؟

من مسئول فروش و بازاریابی هستم.

تحقیق و بررسی کردن= تحقیق، چک کردن احتمال ممکن بودن چیزی،تحقیق و بررسی کردن.

تفنگ لیزری شما ساعت 8 بعد از ظهر دزدیده شد؟

فوری این را بررسی می کنم.

درحال بررسی اینکه به مدرسه پزشکی برود بود.

من چیز زیادی در مورد این موضوع نمي دانم، ولی وقت کنم آن را بررسی می کنم .

چرا بررسی نکنیم آیا می توانیم یک روز اضافه بمانیم؟

فکر خوبی است این را بررسی میکنم.

زحمتی نبود= مشکلی نیست، خواهش می کنم، حرفش را نزن.

ممنون!

خواهش می کنم.

ممکن که کمکم کردی.

حرفش را هم نزن.

از کاری که کردی ممنونم.

خواهش می کنم.

ممنون که من را از دست آن خرس گرسنه نجات دادی.

حرفش را هم نزن.

ایده ای داشتن= تصور کردن، ایده ای سریع داشتن، به ایده ای فکر کردن.

فکر خیلی خوبی به سرش زد.

همیشه راه های جدیدی برای پول بیشتری درآوردن پیدا می کرد.

مجبور شد بهانه ای برای اینکه دیر کرده پیدا کند.

بیا فکری برای سورپرایز کردن دن برای تولدش بکنیم.

نظرت راجع به اینکه همه نامزد های سابقش را دعوت کنیم چیه؟

چه خبر= چطوری، چه خبر.

سلام، به چه خبر؟

جيم، اوضاع چطور پیش می رود؟

چطوری، باب؟

چه خبر سم؟ خبر چندانی نیست، مارک، تو چه خبر؟

سلام، سارا، چه خبر؟

اوه، خبری چندانی نیست، فقط منتظر اتوبوسم.

گفتگو.

در اداره.

مارک، مدتی هست تو را در اداره ندیدم، چه خبر؟

من بعد از تصادفی که داشتم مدتی مرخصی گرفتم و در خانه ماندم.

وقتی تو رفتی چه کسی مسئول اداره بود؟

لیزا، بهتر بود مدتی در خانه استراحت کنم اما ماندنم در خانه بیشتر از این جایز نبود.

تو به نظر من خوب میای، کامل بهبود پیدا کردی؟

نه، نمیتونم دستش چپم را زیاد تکان بدهم و سرعت تایپم از چیزی که قبلا بود خیلی فاصله گرفته، انگشتانم به اندازه سابق انعطاف پذیر نیستند.

هی، اگه چیزی نیاز به تایپ داشت بفرست برای من.

ممنونم سو این کمک خیلی عالی هستش.

خواهش میکنم، خوشحال می شم کمکت کنم.

اصطلاحات در متن.

خواهرم هفته قبل به من زنگ زد او بیش از یک ساعت سعی کرد تا از طریق تلفن با من تماس بگیرد تمام این مدت در اینترنت بودم، بنابراین تلفنم اشغال بود.

من معذرت خواهی کردم معذرت میخواهم، کیم قصد نداشتم اینقدر طولانی از کامپیوتر استفاده کنم گمان می کنم حواسم به وقت نبود، خوب، چه خبر؟

کیم وقتی این جواب را داد کمی معذب به نظر می رسید من به کمکت احتیاج دارم، می دانی که ما نقل مکان کردیم.

می خواستم یک مهمانی بگیرم تا همسایه ها را ملاقات کنم، ولی فکر میکنم آدم های زیادی را دعوت کرده باشم حالا فردا شب من مسئول پختن غذا برای دوازده نفر هستم.

من به کیم گفتم شاید باید به این فکر کنی که پیتزایی چیزی از بیرون بگیری.

کیم گفت نه پیتزا خارج از بحث است.

همه انتظار یک غذای خانگی را دارند. میتوانی دستور پختی پیدا کنی که بتوانم امتحان کنم؟

من فاصله زیادی با آشپز یا همچین چیزی بودن دارم، ولی میدانم چطور چند تا چیز ساده را که برای مهمانی خوب درست کنم، به خواهرم گفتم که چطور آنها را درست کند.

گیم گفت ایده هایت عالی به نظر می رسد آلیس، ممنون.

من گفتم خواهش میکنم، ولی بهتر نبود برای دستور پخت به مامان زنگ میزدی؟

کیم جواب داد:مامان در آشپزی خوب و ماهر است دستورپخت های او احتمالا برای من زیادی سخت خواهد بود می دانم که اگر تو بتوانی چیزی را بیزی، من هم می توانم آن را بیزم.

متن انگلیسی درس

At the office

a far cry from = very different from, a far cry from

It’s a far cry from the kind of pizza I usually eat.

This hotel is a far cry from the last place we stayed it’s much nicer here!

The food here is a far cry from real Chinese food.

This beach is so dirty!

Yeah, It’s a far cry from the picture in the magazine.

be better off = have more opportunity, be in a nicer position, be better off

You’re better off without him.

You would be better off living with your parents while you are in college.

Women are better off now than they were one hundred years ago.

It’s raining very heavily.

You’d be better off staying here until it stops.

be out of the question = impossible; forbidden, be out of the question

Forget it, it’s out of the question.

Don’t ask me if you can go, it is out of the question.

She knew that leaving work early was out of the question.

Dad, can I quit school and become a professional wrestler?

That’s out of the question!

get through = be able to communicate with someone, get through

I tried to call but I couldn’t get through.

She was on hold for fifteen minutes before she finally got through to the operator.

The storm damaged the phone line so I can’t get through to my parents’ house.

Have you gotten through to Kim yet?

No, the line is still busy.

ill at ease = not comfortable, ill at ease

Her father made him feel ill at ease.

He always felt a little ill at ease in crowded elevators.

The hostess tried to make sure none of her guests felt ill at ease at the party.

I feel ill at ease with you driving a motorcycle.

Don’t worry, Mom, I’ll be careful.

in charge of = leading; controlling, in charge of

You’ll be in charge of the ceiling.

Can you tell me who is in charge of cleaning the office at night?

No one was in charge of the project, so it was never completed.

What do you do at your job?

I’m in charge of sales and marketing.

look into = investigate; check to see if something is possible, look into

Your ray-gun was stolen at 8:00 p.m?

I’ll look into this right away.

He was looking into going to medical school.

I don’t know much about that subject, but I’ll look into it when I have time.

Why don’t we see if we can stay an extra day?

Good idea, I’ll look into it.

think nothing of it = It is/was no trouble, You’re welcome, think nothing of it

Thank you.

Think nothing of it.

“Thank you for helping me.

Think nothing of it.

I appreciate what you did.

Think nothing of it.

Thanks for saving me from that hungry bear!

Think nothing of it.

think up = imagine; have an idea quickly, think up

He thought up a great idea.

She was always thinking up new ways to make extra money.

He had to think up an excuse for being late.

Let’s think up a way to surprise Dan on his birthday.

How about inviting all his old girlfriends?

what’s up = How are you, what’s up

Hi, what’s up?

Jim, how is it going?

What’s up, Bob?”

What’s up, Sam?

Not much, Mark, what’s up with you?”

Hi Sarah, what’s up?

Oh, nothing much, Just waiting for the bus.

Dialogue

At the office

Mark, I haven’t seen you around the office for a while, what’s up?

I had to take some time off after my accident and stay at home.

Who was in charge of the office while you were gone?

Lisa I would be better off at home resting but my staying at home any longer was out of the question.

You look OK to me, aren’t you fully recovered?

No, I can’t move my left arm very much, and my typing speed is at far cry from what it used to be, my fingers aren’t as flexible as they were.

Hey, if you need anything typed just send it to me.

Thanks Sue, that would be a great help.

Think nothing of it, I’m happy to help.

Idioms in context

My sister called me last week she tried to get through to me on the phone for over an hour I was on the Internet at the time, so my phone was busy.

I apologized, “I’m sorry, Kim I didn’t plan to use the computer for so long I guess I wasn’t keeping track of time, so, what’s up?”

Kim sounded a little ill at ease when she answered, “I need your help, you know that we have moved.

I wanted to have a party to meet our neighbors, but I think I invited too many people, now I am in charge of cooking dinner for twelve people tomorrow night!”

I told Kim, “Maybe you should look into getting pizza delivered or something.”

“No,” Kim said “Pizza is out of the question.

Everyone is expecting a home cooked meal.

Can you think up any good recipes I can try?”

I’m a far cry from a chef or anything, but I know how to make a few simple things that are good for parties I told my sister how to make them.

Kim said, “Your ideas sound great, Alice, Thanks.”

“Think nothing of it,” I said “But wouldn’t you have been better off calling Mom for recipes?”

Kim replied, “Mom is good at cooking, her recipes might be too hard for me, I know that if you can cook something, I can cook it.”

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.