در مدرسه

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

درس پانزدهم

به محض اینکه= اولین فرصت، به محض اینکه. در اولین فرصت ممکن آنجا خواهم بود!

به محض اینکه فایلی را حذف کنی، به آن نیاز پیدا می کنی.

به محض اینکه صبح خورشید بالا بیاید، کشاورز کارش را شروع می کند.

برای ناهار می ایی؟

به محض اینکه این را تمام کنم آنجا خواهم بود.

نسبت دادن الف به ب= گفتن اینکه آنتیجه ب است، نسبت دادن الف به ب

بیشتر مردم اقتصاد خوب را به خاطر رئیس جمهور جدید می دانند.

دانشمندان آب و هوای گرم را به آلودگی نسبت می دهند.

خیلی از مرگها در زمین لرزه نتیجه ساخت و ساز ضعيف دانسته شد.

چرا کفش هایت در حياط من است؟

من این را نتیجه کار سگ خودت می دانم ( کار سگ خودت است)!

محتمل بودن= احتمالا، احتمال اتفاق افتادن ، محتمل بودن.

احتمال دارد که برای کلاس ديرش شود چون کار شبانه دارد.

بدون نقشه، احتمالا در خیابان های کوچک، گیج کننده گم شوی.

محتمل است که در امتحان رد شود چون درس نخواند.

بیا برویم خرید!

روز تعطیل است. فروشگاه ها احتمالا بسته است.

کم کردن= کاهش دادن مصرف چیزی،کم کردن.

بعد از آن شب، او تصمیم گرفته مصرف الکل را کم کند

ما رانندگی را کم کردیم چون قیمت بنزین خیلی بالا است.

او خوردن اسنک را بین وعده های غذایی کاهش داد.

چرا یک کم کیک نمی خوری؟

دندانپزشکم به من گفت مصرف شکر را کم کنم.

به جایی ختم شدن= سر از جایی در آوردن، در آخر بودن،به جایی ختم شدن.

بستنی سر از کف زمین در آورد (آخرش بستنی روی زمین افتاد).

به خاطر سر رسید زمان پروژه، آخرش تمام شب را روی پروژه کار کردند.

غذای اضافه ی مهمانی سر از آشغالی در آورد.

بیا از حصار بالا برویم و به آن ببر دست بزنیم!

نه ممنون. نمی خواهم ناهارش بشوم.

بر چیزی غلبه کردن = بهبود یافتن، رد شدن و کنار آمدن با یک مشکل،بر چیزی غلبه کردن.

رفیق، باهاش کنار بیا.

تقریبا یک هفته وقت برد تا از پرواز زدگی آن سفر طولانی بهبود پیدا کند

او به سرعت از نامزد سابقش گذشت و با یک پسر جدید ملاقات کرد.

چه طور به این سرعت به سرما خوردگی ات غلبه کردی؟

من به مدت 3 روز روزی 30 پرتغال خوردم.

عادت کردن به= عادت کردن، آشنا و راحت بودن با چیزی، عادت کردن به.

خیلی طول می کشد تا به او عادت کنی!

بعد از اینکه عادت کردم صبح زود بیدار شوم، از وقت اضافه ام در صبح لذت می بردم.

چه مدت وقت برد تا به زندگی در آپارتمان جدیدت عادت کنی؟

تقریبا نیمه شب است. خسته نیستی؟

نه من عادت دارم دیر به رختخواب بروم.

در مقایسه با= نگاه کردن به چیزی برای دیدن تفاوت ها،در مقایسه با.

هوا در جنوب در مقایسه با شمال معمولا مرطوب تر است.

کتاب دوم آن نویسنده، در مقایسه با کتاب اولش، خیلی خوب نبود.

این سنگ به نسبت اندازه اش سنگین است.

خانه ات خیلی کوچک است.

بله، ولی نسبت به خانه قبلی ام، یک قصر است!

خیلی زود= به سرعت، در یک چشم به هم زدن.

پلیس در یک چشم به هم زدن رسید.

اگر چند تا دوست آمریکایی پیدا کنی، می توانی خیلی زود انگلیسی ات را بهبود بدهی.

آتش نشانها خیلی زود به آتش سوزی رسیدند.

تقریبا رسیدیم؟ خیلی گرسنه ام.

نگران نباش. خیلی زود آنجا خواهیم بود.

قبلا انجام دادن= اتفاق افتادن یا موجود بودن در گذشته،قبلا انجام دادن.

قبلا موهای صافی داشت.

خانواده ام قبلا با هم غذا می خوردند، ولی الان خیلی مشغله داریم.

قبلا بهانه ی نبودن تکلیف مدرسه این بود که سگ آن را خورد. الان هاردم پاک شده است، است.

ورزش مورد علاقه ات چیست؟

قبلا اسکواش را دوست داشتم، ولی الان راکت بال را دوست دارم.

گفتگو

در مدرسه.

معلم جدیدمان چه طور است تام؟

من دوستش ندارم. در مقایسه با خانم اسمیت خوب درس نمی دهد.

چرا این طور میگویی؟

خانم اسمیت وقت می گذاشت و درسها را با مثال های جالب توضیح می داد اما معلم جدیدمان خیلی سریع پیش می رود.

شاید به زمان نیاز داری تا به روش تدریس معلم جدیدمان عادت کنی.

احتمالا در نهایت از این کلاس می افتم.

من حتی نمی توانم تکالیف را برای دوشنبه بنویسم.

من می توانم کمکت کنم. من مطمئنم که می توانم تکالیف را به سرعت به تو توضیح دهم.

حتی یک ساعت هم وقت نمی گیرد.

عالیه ماری. می توانیم شنبه یک دیگر را ببینیم؟

من قرار است با یک از دوستانم یکشنبه بعداز ظهر فیلم ببینیم اما به محض اینکه از فیلم دیدن برگشتم بهت زنگ میزنم.

ممنون شنبه میبینمت ماری.

اصطلاحات در متن.

تحقیقات دریافته که به محض اینکه یک مرد و زن ازدواج می کنند، شروع به چاق شدن می کنند.

مردها معمولا دو کیلو وزن اضافه می کنند. زن ها تقریبا پنج پوند.

محققان افزایش وزن را به تغییرات عادتهای ورزشی زوج تازه ازدواج کرده نسبت می دهند. . یک مرد تازه ازدواج کرده که قبلا هر هفته چندین ساعت را به ورزش های بدنی می گذارند محتمل است که دست از ورزش بکشد تا وقت بیشتری را با همسر تازه اش سپری کند.

بعد از اینکه زوج به زندگی جدیدشان با هم عادت کردند، ممکن است دوباره شروع به ورزش کردن بکنند. ولی، معمولا زوج ها در نهایت، نسبت به زمانی قبل از ازدواج که جدا ورزش می کردند، مدت کوتاه تری را با هم ورزش می کنند.

یک راه که یک زن و شوهر می توانند بر این مشکل غلبه کنند این است که بلافاصله بعد از عروسی شروع کنند به با هم ورزش کردن.

غذایی که یک زوج میخورند هم می تواند به آنها کمک کند وزنشان را کنترل کنند.

به طور کلی، بیشتر مردم لازم است مصرف غذاهایی را که چربی بالایی دارند کم کنند.

زوج هایی که عادت دارند گوشت گوساله، غذاهای سرخ شده و دسرهای زیادی بخورند، باید سعی کنند سبزیجات، مرغ و ماهی بیشتری بخورند.

زوج هایی که بعد از ازدواج شروع می کنند به چاق شدن، با رژیم غذایی مناسب و ورزش می توانند به وزن سالم قبلی شان برگردند.

متن انگلیسی درس

Lesson 15

as soon as = right after; when, as soon as

I’ll be there as soon as I can!

As soon as you delete a worthless file,you’ll need it.

As soon as the sun rises in the morning, the farmer starts working.

Are you coming to lunch?

I’ll be there as soon as I finish this.

attribute A to B = say A is a result of B, attribute A to B

Most people attribute the good economy to the new president.

Scientists attribute the warm weather to pollution.

Many of the deaths in the earthquake were attributed to poor construction.

Why are your shoes in my yard?

I attribute that to your dog!

be apt to = be likely to; will probably, be apt to

He is apt to be late for class because he has a night job.

Without a map, you are apt to get lost on the small, confusing streets.

He is apt to fail the test because he didn’t study.

Let’s go shopping!

It’s a holiday. Stores are apt to be closed.

cut down on = reduce; do/have less, cut down on

After that night, he decided to cut down on alcohol.

We cut down on driving because the price of gasoline is too high.

he cut down on eating snacks between meals.

Why don’t you want some cake?

My dentist told me to cut down on sugar.

end up = finally be; be in the end, end up

The ice-cream ended up on the floor.

They ended up working on the project all night because of the deadline.

The extra food at the party ended up in the garbage.

Let’s climb over the fence and touch the tiger!

No thanks. I don’t want to end up as lunch.

get over = recover from; overcome, get over

Buddy, get over it.

It took her almost a week to get over her jet lag from the long flight.

She got over her old boyfriend very quickly and started dating a new boy.

How did you get over your cold so fast?

I ate 30 oranges a day for 3 days.

get used to = be accustomed to; be familiar and comfortable with, get used to

It will take a long time to get used to her!

After I got used to waking up early, I enjoyed my extra time in the morning.

How long did it take you to get used to living in your new apartment?

It’s almost midnight. Aren’t you tired?

No, I’m used to going to bed late.

in comparison with = looking at in order to see the difference, in comparison with

The weather in the South is usually wetter in comparison with the North.

In comparison with her first book, the author’s second book was not very good.

This rock is heavy in comparison with its size.

Your house is so small.

Yes, but in comparison with my old house, it’s a palace!

in no time = very quickly, in no time

The police arrived in no time.

If you make a few American friends, you can improve your English in no time.

In no time, the firefighters arrived at the fire.

Are we almost there? I am so hungry!

Don’t worry. We’ll be there in no time.

used to = occurring or existing in the past, used to

She used to have straight hair.

My family used to eat dinner together, but now we are too busy.

The excuse for missing homework used to be “the dog ate it.” Now it’s “the disk was erased.”

What is your favorite sport?

I used to like squash, but now I like racquetball.

Dialogue

At school

How do you like our new teacher, Tom?

I don’t like her. She doesn’t teach very well in comparison with Ms. Smith.

Why do you say that?

Ms Smith used to take her time and explain the lesson with lots of interesting examples but our new teacher goes too fast.

Maybe you just need some time to get use to our new teacher’s style of teaching.

I’ll probably end up failing this class. I can’t even do the homework for Monday.

I can help you. I’m sure I can explain the homework to you in no time. It probably won’t even take an hour.

That would be great, Marry. Can we meet on Saturday?

I’m going to see a movie with a friend Saturday afternoon but I can call you as soon as I get back from the movie.

Thanks, See you on Saturday, Marry.

Idioms in context

Research has found that as soon as a man and a woman get married, they start putting on weight. Men usually gain about four pounds. Women gain about five.

Researchers attribute the weight gain to changes in the exercise habits of newly married couples. A newly married man who used to spend several hours each week exercising is apt to stop exercising in order to spend more time with his new wife.

After the couple gets used to their new life together, they may begin to exercise again. However, usually the couple ends up exercising for a shorter time together in comparison with the time they exercised separately before marriage. One way a husband and wife can get over this problem is to begin to exercise together soon after the wedding.

The food a couple eats can also help the couple control their weight. In general, most people need to cut down on the foods which are high in fat. Couples who are used to eating a lot of beef, fried food, and deserts should try to eat more vegetables, chicken, and fish.

Couples who start putting on weight after marriage can get back to their old healthy weight in no time with the proper diet and exercise.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.