سرفصل های مهم
در باشگاه
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
درس ۱۰.
«پیروی کردن از» اگه میخوای توی خونهی من زندگی کنی باید از قوانین من پیروی کنی. باید از قوانین پیروی کنی وگرنه مجبورت میکنن بری. اون از پیروی از خواستههای والدینش امتناع کرد.
چرا محدودیت سرعت رو رعایت نکردی؟ متاسفم جناب سروان، واسه کلاس رانندگیم دیر کرده بودم.
«سوای؛ غیر از» اون به غیر غذا،واقعا از سفرش لذت برد. به جز اندازهی اتاقخواب، واقعا از آپارتمان خوشم اومد. اون جدا از آبوهوا، از سفرش به انگلیس لذت برد.
نظرت راجع به ماشینم چیه؟ به جز رنگ صورتیش، به نظرم فوقالعادهست.
«انگار؛ به نظر» طوری نگاه کرد که انگار عصبانی بود. طوری رفتار کرد که انگار مشکلی وجود نداشت. طوری رویا ببین که انگار قراره همیشه زندگی کنی، طوری زندگی کن که انگار قراره امروز بمیری. بنظر میرسه عصبی باشی. آره هستم این اولین باریه که بانجی جامپینگ امتحان میکنم.
«پی [چیزی] رفتن؛ تلاش برای انجام کاری»
اگه امتحانش نکنی، هیچوقت نخواهی فهمید که میتونی انجامش بدی یا نه، برو پِیِش! مادرشون توی سن ۵۲ سالگی رفت پِی یه مدرک دانشگاهی.
چرا تام داره سعی میکنه ۳۰ تا دونات بخوره؟ داره میره واسه رکورد جهانی. ناگفته نمونه ناگفته نمونه برای مهمانی آبجو داریم. این زمستان برف میاد؟ بدیهی است که میاد. ناگفته نمونه که برای بدست آوردن نمره خوب باید در کلاس شرکت کنی. تو باید موقع رانندگی کمربند ببندی. نیازی به گفتن نداره.
«امیدوار بودن به رخداد چیزی» عملش تقریبا تموم شده. به نظر میآد قراره خوب باشه. امیدوار میمونم. وقتی نتایج مسابقه رو اعلام میکردن ما امیدمون رو حفظ کرده بودیم. موفق باشی، من امیدوار باقی میمونم.
قراره واسه فردا ازش درخواست قرار کنی؟ آره، [برام] امیدوار باش.
«اطمینان حاصل کردن» قبل اینکه بری تو رختخواب مطمئن شو که شمع رو فوت میکنی. وقتی داشت میرفت مطمئن شد که در رو قفل کرده. کی از خاموش بودن این رایانهها تو شب اطمینان حاصل میکنه؟ این تابستان به هاوایی میرم. مطمعن شو کرم ضد آفتاب زیادی مصرف میکنی.
«زیر گرفتن [با وسیلهی نقلیه]» وقتی از خیابون رد میشی باید مواظب باشی. تو که نمیخوای زیر گرفته شی. امروز صبح توی جاده یه مار رو زیر گرفتم. یه دوچرخه سوار از روی انگشت کوچیکهی پاش رد شد.
چی سر گلهام اومد؟ اون پسره با دوچرخهش از روشون رد شد. پر کردن اشغال کردن کاناپه فضای زیادی از اتاق استراحت را اشغال کرده. نقاشی خانه زمان زیادی میبره. کاناپه قدیمی فضای زیادی اشغال کرده بیا از شرش خلاص بشیم. متاسفم که کلی از وقتتون رو میگیرم، آقای دکتر. خواهش میکنم، خوشحالم که حالت بهتره.
«تمایل به انجام چیزی داشتن؛ اغلب انجام دادن چیزی» سگها اغلب نسبت با صاحبانشون وفادارن. رئیسش معمولا دربارهی هر چیز کوچیکی نگران میشه. ترافیک اغلب دور و بر ۵ غروب سنگین میشه.
قراره یه ژاکت [با خودم] به سینما بیارم. فکر خوبیه، توی سالن معمولا سرده. مکالمه در باشگاه سلام کارل من نمیدونستم اینجا تمرین میکنید. من فقط چند روزه شروع کردم. مربی داری؟ بسیاری از مبتدی ها تمایل دارن تا در روز ها اول بیش از حد تمرین کنن و در نهایت اون رو ترک میکنن چون خیلی سخته. نه من مربی ندارم. من فقط تصمیم داشتم وزن کم کنم بخاطر همین باشگاه اومدم. خب مطمعن شو تا زمانی که بهش عادت نکردی زیاد کار نکنی. جدا از بلند کردن وزنه تنها تمرینی که انجام میدم شنا کردن هست. شما فکر نمیکنی زیاده؟ نه بنظر خوب میاد.
خیلی عالیه که یک برنامه خوب پیدا کردی و تلاش داری انجام بدی. نیازی به گفتن نیست که من بهت افتخار می کنم.
ممنون الیس. خب من باید برم. نمی خواهم زمان زیادی رو صرف حرف زدن بکنم وقتی بهتره همون زمان رو ورزش کنم.
اصطلاحات در متن.
وقتی پسرمان شانزده ساله شد، به این نتیجه رسید که وقتش است گواهینامه رانندگی بگیرد.
وقتی پسرمان تصمیم می گیرد کاری را انجام دهد، می رود دنبالش. من و همسرم برای دو هفته مجبور بودیم تقریبا هر شب با او برویم تا برای رانندگی اش تمرین کند.
این خیلی وقت ما را می گرفت. روی هم رفته، راننده نسبتا خوبی بود.
او تمام تلاشش را می کرد تا قوانین ترافیکی را رعایت کند.
غير از وقتی که عقب عقب آمد و سطل زباله را زیر گرفت، فکر می کنم عملکردش خوب بود.
از طرف دیگر، همسرم همیشه وقتی پسرمان پشت فرمان می نشست مضطرب می شد. نیازی به گفتن نیست که همسرم اغلب وقتی پسرمان اشتباهی می کرد تندتر واکنش نشان می داد.
او هميشه بعد ازهر سفری در ماشین با پسرمان، رنگ پریده و خسته برمی گشت.
در نهایت، روز آزمون رانندگی پسرمان آمد.
من قبل از آزمون به او گفتم ای عمر، حتما حواست به سرعتت باشد. تو اغلب پیچ ها را زیادی تند رد می کنی. خب، موفق باشی! امیدوار می مانم که آزمونت را موفق بدهی .
در عرض تنها چند ساعت، پسرم با گواهینامه رانندگی اش برگشت.
از او پرسیدم آزمون رانندگی اش چطور پیش رفت. او گفت که مردی که از او آزمون رفت خیلی خوب بود. مرد حتی پرسیده بود آیا برای اینکه پسرمان طی آزمون راحتر و آرامتر باشد کاری می تواند بکند.
پسرم به او گفت:وقتی به یک چراغ راهنمایی رسيدم می توانید جیغ بزنید انگار که قرار است بمیریم. بعد من احساس می کنم مامانم داخل ماشین است.
متن انگلیسی درس
Lesson 10
“Abide by”
You have to abide by my rules if you want to live in my house. You have to abide by the rules or they will make you leave. He refused to abide by the wishes of his parents.
Why didn’t you abide by the speed limit? I’m sorry, officer, I was late for my driving class.
“Apart from” Apart from the food, he really enjoyed his trip. Apart from the size of the bedroom, I really liked the apartment. She enjoyed her visit to England, apart from the weather.
What do you think of my car? Apart from the pink paint, I think it’s great.
“As if” He looked as if he was angry. He acted as if nothing was wrong. Dream as if you’ll live forever, live as if you’ll die today.
You look as if you are nervous. I am, this is my first time bungee-jumping!
“Go for” If you don’t try, you will never know if you can do it, go for it! Their mother went for a university degree at the age of fifty-two.
Why is Tom trying to eat 30 donuts? He’s going for a world record.
“Go without saying” It goes without saying that there will be beer at the party. Will it snow this winter? That goes without saying. It goes without saying that you have to attend class to get a Good grade.
You should wear a seat belt when you drive. That goes without saying.
“Keep one’s fingers crossed” The operation is almost complete. He looks like he’s going to be fine. I’ll keep my fingers crossed. We kept our fingers crossed as they announced the results of the contest. Good luck, I’ll keep my fingers crossed.
Are you going to ask her for a date tomorrow? Yeah, keep your fingers crossed!
“Make sure” Make sure you blow out the candle before you go to bed. He made sure to lock the door when he left. Who makes sure that these computers are turned off at night?
I am going to Hawaii this summer. Make sure to take lots of sun screen!
“Run over” You’ve got to be careful when you cross the road. You don’t want to get run over! I ran over a snake in the road this morning. A bicyclist ran over her toe!
What happened to my flowers? That boy ran over them on his bike.
“Take up” The sofa takes up a lot of space in the living room. Painting a house takes up a lot of time. That old sofa takes up a lot of space, let’s get rid of it.
I’m sorry to take up so much of your time, doctor. No problem, I’m glad you are feeling better.
“Tend to” Dogs tend to be friendly and loyal to their owners. His boss tends to get worried about every little thing. Traffic tends to get heavy around five in the evening.
I’m going to take a jacket to the movies. Good idea, it tends to be cold in the theater.
Dialogue, at the gym
Hi Carol. I didn’t know you started working out here.
I just started a few days ago.
Do you have a trainer? Lots of beginners tend to work out too much, their first few days and they end up quitting because it’s too difficult.
No, I don’t have a trainer. I just decided I wanted to lose some weight and joined the gym.
Well, make sure you don’t do too much until you’ve gotten used to it.
Apart from lifting some weights, the only other exercise I do is swimming. You don’t think that’s too much, do you?
No, that sounds good. It’s great that you found a good program and decided to go for it. It goes without saying that I am proud of you.
Thanks Alice. Well, I should go. I don’t want to take too much time talking when I should be exercising.
Idioms in context
When our son turned sixteen, he decided it was high time he got a driver’s license. Once our son makes up his mind to do something, he goes for it. My wife and I had to go with him to practice his driving almost every night for two weeks! It took up a lot of our time. Over all, he was a pretty good driver. He did his best to abide by the traffic rules. Apart from the time he ran over the garbage can when he was backing up, I thought he did very well.
My wife, on the other hand, was always nervous when our son got behind the steering wheel. It goes without saying that my wife tended to react more strongly when our son made a mistake. She always came back pale and exhausted after a trip in the car with our son. Finally, the day came for our son’s driving test. I told him before the test, “Make sure you watch your speed, son. You tend to go around corners too fast. Well, good luck! I’ll keep my fingers crossed”
In just a few hours, my son came back with his driver’s license! I asked him how his driving test went. He said the man giving him the test was very nice. The man even asked if he could do anything to make my son more relaxed during the test. My son told him, “When I come to a traffic light you can scream as if we’re going to die. Then I’ll feel like my mom is in the car.”
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.