در بزرگراه

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

در بزرگراه.

بحث چیزی را پیش کشیدن = شروع به صحبت کردن راجع به چیزی، بحث چیزی را پیش کشیدن.

خوشم نمی آید این بحث را پیش بکشم، ولی چند نفر دیگر گفتند که تو یک ویژگی عجیب و غریب داری.

خوشم نمی آید این حرف را بزنم، ولی غذا لای دندانهایت هست.

وقتی مادرم از دستم عصبانی است همیشه بحث آن وقتی را پیش می کشد که تولدش را فراموش کردم.

الف: واقعا از این قهوه ساز جدید خوشم نمی آید.

ب: باید بحثش را سر جلسه بعدی کارمندان پیش بکشی.

با کمال میل= موافقت با فرد برای انجام کاری، البته.

الف: می شود یک تکه دیگر (کیک) بخورم؟

ب: حتما.

الف: می توانم یک کم دیگر مرغ بخورم؟

ب: البته.

خواهش می کنم، عجله نکنید و همه جای مغازه را ببینید.

الف: می توانم خودکار شما را امانت بگیرم؟

ب: البته!

اتفاقی = برنامه ریزی نشده ، شانسی ، برحسب اتفاق.

آنها به صورت اتفاقی همدیگر را در سوپر مارکت ملاقات کردند.

اولین کارت تبریک تولدی که خواند به طور تصادفی از طرف برادرش بود.

آنها وقتی هر دو در هاوایی در تعطیلات بودند تصادفی با هم دیدار کردند.

الف: گربه ات را از کجا گرفتی؟

ب: اتفاقی در پارک پیدایش کردم.

ادامه دادن= ادامه یافتن ، ادامه دادن .

خیلی خوب ، حالا دیگر اینجا چیزی برای دیدن نیست. خواهش می کنم کارتان را ادامه دهید

بعد از اینکه توفان رد شد، نقاشی کردنِ خانه را ادامه دادیم.

وقتی اعلان تمام شد، بچه های کلاس درس را ادامه دادند.

الف: همه از ناهار برگشته اند؟

ب: بله. اجازه دهید جلسه را ادامه دهیم.

خط قرمز تعیین کردن= حد و حدود تعیین کردن،خط قرمز تعیین کردن.

پسر، ما نباید یک خط قرمزی داشته باشیم؟

پدر و مادر من می گذارند از ماشین استفاده کنم، ولی خط قرمزشان اجازه دادنِ سفر های طولانی است.

من مشکلی ندارم که با کسی اتاق مشترک بگیرم، ولی خط قرمزم خوابیدن (پیش کسی) در یک تخت است.

الف: بیا به یک کلوپ شبانه برویم.

ب: باشه، ولی خواندن موسیقی دیسکو ممنوع!

درست کردن= تعمیر کردن، دوباره خوب کردن، درست کردن.

ماشین خوبی است، ولی احتمالا لازم است تعمیرش کنی.

آنها با قرار دادن فرش نو و نقاشی کردنِ دیوار ها دفترِ کار را مرمت کردند.

تعمیر این قایق قدیمی هزینه اش بیشتر است تا خرید یک قایق نو.

الف: جان می خواهد یک خانه جدید بخرد؟

ب: نه، می خواهد خانه قدیمی اش را تعمیر کند.

گم شدن= گیج شدن در مورد موقعیت شخصی، گم شدن.

در کولاک گم شدند.

در راه رفتن به تئاتر گم شدیم.

آدرس واضح نبود، بنابراین گم شدیم.

الف: چرا دیر کردی؟

ب: سر راه گم شدم.

زمان مناسب= زمان انجام کاری که برای مدت طولانی متوقف شده بود،زمان مناسب.

وقتش است از اینجا برویم بیرون!

فکر می کنم وقتش باشد بخاری را درست کنیم. دارم یخ می زنم!

مادرم گفت وقتش است که بدهم موهایم را اصلاح کنند و کاری پیدا کنم.

الف: وقتش است اتاقت را تمیز کنی.

ب: بله،مامان. فوری این کار را می کنم.

از کوره در رفتن= عصبانی شدن، از کوره در رفتن.

کاری نکن از کوره در بروم!

از کوره در رفت و با مشت روی میز کوبید.

خطرناک است که وقتی داری رانندگی می کنی از کوره در بروی.

الف: چه اتفاقی برای دستت افتاد؟

ب: از کوره در رفتم وبا مشت زدم توی دیوار.

کنار زدن= ماشین را کنار زدن وتوقف کردن،کنار زدن.

میتوانی بزنی کنار؟ باید بروم دستشویی.

ماشینش را کنار زد تا عکسی از صحنه زیبای کنار بزرگراه بگیرد.

مامور پلیس سر راننده داد زد: بزن کنار.

الف: فکر می کنم گم شده باشیم.

ب: بیا بزنیم کنار و دوباره نگاهی به نقشه بکنیم.

گفتگو: در بزرگراه.

الف: بله سرکار.

ب: خواستم کنار بزنی چون چراغ ترمز هات شکستن.

میتونم گواهینامه و مدارک ماشینتون رو ببینم؟

الف: بله حتما.

بفرمایید.

ب: خب، فکر میکنم وقت زیادی داشتی که تعمیرش کنی.

رانندگی بدون چراغ ترمز امن نیست.

الف: بله قربان.

ب: این بار جریمه ات نمی کنم.

چراغ رو تعمیر کن.

الف: چشم سرکار.

فکر میکنم شما بتونید کمکم کنید.

من و دوستم امروز اتفاقی در داره پست همدیگه رو دیدیم و برای ناهار در لا چیز قرار ملاقات گذاشتیم.

من فکر میکردم در خیابان لکسینتون قرار داره اما اشتباهی پیچیدم و گم شدم.

ب: چراغ قرمز بعدی بپیچ سمت چپ.

خیابان لکسینتون، سومین خیابون سمت راست است.

الف: خیلی ممنون قربان.

به کار خوبی که انجام میدی ادامه بده.

اصطلاحات در متن.

همه می دانند که مرد ها از اینکه توقف کنند و آدرس بپرسند متنفرند. شوهر من فرقی(با بقیه مردها) ندارد. هر بار که گم می شویم، قبل از اینکه بالاخره کنار بزند و کمک بخواهد ساعت ها دور می زنیم.

شنبه در روزنامه یک آگهی برای یک مراسم رقص محلی و پیک نیک در مزرعه ای بیرون شهر دیدیم. ما کلاه های کابوی ِ قدیمی مان را راست و ریست کردیم، نقشه رااز داخل روزنامه بریدیم و در آوردیم و راه افتادیم. بعد از چند ساعت، پای این حقیقت را پیش شیدیم که گم شده ایم. البته شوهرم وقتی من پیشنهاد دادم از کسی آدرس بپرسیم از کوره در رفت.

او داد زد: خودم می توانم پیدایش کنم.

من هیچ فایده ای در دعوا سر این موضوع نمی دیدم، بنابراین صرفا به او گفتم:خواهش میکنم، ادامه بده.

بعد از یکساعت دیگر رانندگی، به این نتیجه رسیدم که وقتش است کمک بخواهم. اتفاقی، از کنار پمپ بنزین کوچکی رد شدیم که پیرمردی کنار پمپ ها نشسته بود. شوهرم قبول کرد توقف کند چون بنزین لازم داشتیم، ولی آدرس پرسیدن را خط قرمز اعلام کرد. من از ماشین بیرون آمدم و پیش پیرمرد رفتم.

قبل از اینکه من از او چیزی بپرسم او لبخند زد و گفت :

آن نقشه ایراد دارد. بزرگراه شماره 23 است نه 32.

از کجا می دانستید؟ من با تعجب پرسیدم:

در یکساعت گذشته تو پنجمین زنی هستی که شوهرش گم شده!

متن انگلیسی درس

Lesson 3

bring up = start to talk about something, bring up.

I hate to bring it up, but some of the others said that there is something strange about you.

I hate to bring this up, but you have some food between your teeth.

When my mother is mad at me she always brings up the time I forgot her birthday.

I really don’t like the new coffee machine.

You should bring it up at the next staff meeting.

by all means = said to encourage a person do to something, by all means.

May I have another piece?

By all means!

May I have some more chicken?

By all means!

By all means, take your time and look around the store.

Could I borrow your pen?

By all means!

by chance = not planned; luckily, by chance.

They met, by chance, at the supermarket.

By chance, the first birthday card she read was from e brother.

They met by chance while they were both vacationing in Hawaii.

Where did you get your cat?

I found him by chance in the park.

carry on = continue, carry on

OK, now there’s nothing to see here. Please carry on with your day.

When the storm passed, we carried on painting the house.

When the announcement was finished, the class carried on with the lesson.

Is everyone back from lunch?

Yes. Let’s carry on with the meeting.

draw the line at = say some point is the limit, draw the line at

Son, isn’t there somewhere we should draw the line?

My parents let me use the car, but they draw the line at allowing me to take long trips.

I don’t mind sharing a room, but I draw the line at sleeping in the same bed.

Lets go to a nightclub.

OK, but I draw the line at doing disco!

fix up = repair; make nice or good again, fix up.

It’s a good car, but you may need to fix it up a bit.

They fixed up the office by putting in new carpet and painting the walls.

It would cost more to fix up this old boat than to buy a new one.

I John going to buy a new house?

No, he s going to fix up his old one.

get lost = become confused about one’s location, get lost.

The got lost in the snow storm.

We got lost on the way to the theater.

The directions were not clear, so we got lost.

Why are you late?

I got lost on the way.

high time = time for some action that has been postponed too long, high time.

It’s high time we got out of here!

I think it’s high time we fix the heater. I’m freezing!

My mother said it was high time that I got my hair cut and found a job.

It’s high time you cleaned your room!

Yes, Mom. I’ll do it right away.

lose one’s temper = become angry, lose one’s temper.

Don’t make me lose my temper!

He lost his temper and hit the table with his fist.

It is dangerous to lose your temper while driving.

What happened to your hand?

I lost my temper and punched the wall!

pull over = move one’s vehicle to the side of the road and stop, pull over.

Could you pull over? I need to use a washroom!

She pulled over to take a picture of the beautiful scenery by the highway.

The police officer yelled at the driver, “Pull over!”

I think we’re lost.

Let’s pull over and look at the map again.

Dialogue, on the highway

Yes, officer.

I asked you to pull over because your break light is broken. May I see your license and car registration?

By all means. Here they are.

Well, I think it’s high time you had that fixed. It’s not safe to drive around with a broken break light.

Yes, sir.

I wont give you a ticket this time. Get that light fixed.

I will officer. I wonder if you could help. I met my friend by chance at the post office this morning and we planned to meet at La Cheses for lunch. I thought it was on Lexinton street but I took the wrong turn and got lost.

At the next stop light turn left. Lexinton will be the 3rd street on the right.

Thank you officer. Carry on the good work you are doing.

Idioms in context

Everybody knows that men hate to stop and ask for directions. My husband is no different. Every time we get lost, we drive around for hours before he finally pulls over and asks for help.

One Saturday we saw an ad in the newspaper for a country dance and picnic at a farm outside of town. We fixed up our old cowboy hats, cut out the map from the newspaper and started driving. After a few hours, I brought up the fact that we were lost. Of course my husband lost his temper when I suggested we ask someone for directions.

‘I can find it.he yelled.

I didn’t see any point in fighting about it, so I just told him, “By all means, carry on.”

After another hour of driving, I decided it was high time to ask for help. By chance we passed a little gas station with an old man sitting out by the pumps. My husband agreed to stop because we needed gas, but he drew the line at asking for directions. I got out of the car and walked over to the old man.

Before I asked him anything he smiled and said. “The map is wrong. It’s Highway 23, not 32.”

“How did you know?” I asked in surprise.

“You’re the fifth woman whose husband has gotten lost in the last hour!”

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.