در کافی شاپ

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

درس دوم.

دیوانه چیزی بودن = لذت بردن بیش از حد، عاشق چیزی بودن

او همیشه دیوانه گوجه فرنگی بوده.

او دیوانه تنیس است. او هر روز بازی می کند.

برادرم عاشق فیلم است. او کل پولش را خرج رفتن برای دیدن آنها می کند.

من عاشق اینم که لباس های نو بخرم.

من هم همینطور. من دیوانه خرید کردن هستم.

دست از کار کشیدن= متوقف کردن کار، دست از کار کشیدن.

فکر کنم باید کار را تمام کنی(بروی).

بیا کار را تمام کنیم.

بیل، ده ساعت است اینجا بوده ای! باید تمامش کنی و بروی خانه.

ساعت7:30 است. بیا کار را تعطیل کنیم.

فکر خوبی است. فردا می بینمت.

تمرکز کردن روی= توجه و تمرکز روی، تمرکز کردن روی.

(حین رانندگی) تمرکزت روی جاده باشد!

اینجا خیلی پر سر و صداست. نمی توانم روی تکالیف مدرسه ام تمرکز کنم.

او مجبور بود روی ترانه تمرکز کند تا واژه ها را بشنود.

فقط روی ضربه زدن به توپ تمرکز کن.

باشه،مربی.

با کسی ساختن= رابطه دوستانه با کسی، به خوبی با یکدیگر زندگی و کار کردن، کنار امدن با کسی.

فکر می کنم وقتش است سعی کنیم با هم کنار بیاییم.

همه در خانواده من با هم خوب می سازند.

او با مادر شوهرش نمی سازد.

چرا به مهمانی بث نمی روی؟

با او نمی سازم.

حق با کسی بودن= زمانی گفته میشود که با نظر شخصی موافق هستید، به نکته درستی اشاره کردن.

تند است!

احتمالا حق با توست. دفعه بعد از فلفل قرمز کمتری استفاده می کنم.

خواهرم می گوید که لازم است وقت بیشتری را با خانواده ام بگذرانم. حق با اوست.

آن دختر پر فیس و افاده به نظر می رسد فقط چون خجالتی است.

در این مورد حق باتوست.

آن پیراهن آبی بهتر به نظر می رسد،ولی گران تر است.

درست می گویی.

اغلب اوقات= معمولا، بیشتر اوقات.

من معمولا، برای شام غذای دریایی می خورم.

او معمولا تمام تعطیلاتش را با پدر و مادرش می گذراند.

او معمولا تا دیر وقت کار می کند.

بهتر است یک چتر برداریم.

درسته این وقت سال معمولا باران می بارد.

بیخیال= راجع بهش فکر نکن، توجه نکردن به چیزی، مهم نیست.

با موهایت کاری نداشته باش. الان تو در ارتش هستی.

به رنگ ماشین اهمیت نده (بیخیالِ رنگ ماشین).

عالی حرکت می کند (رانندگی اش عالی است).

هنوز ظرف هارا نشسته ای؟ بیخیال. خودم آنها را می شویم.

معذرت می خواهم، کیف چرمی نداریم.

مهم نیست. فروشگاه دیگری را (دنبالش) می گردم.

نگاهی انداختن به = برای ارزیابی نگاه کردن ، نگاهی انداختن به.

این را نگاه کن!

دکتر نگاهی به پای او انداخت تا ببیند آیا شکسته است.

خواهش میکنم نگاهی به مقاله من بینداز و به من بگو در موردش چه فکر می کنی.

این ماشین یک مشکلی دارد.

بعد از ناهار نگاهی به آن می اندازم.

معلوم شدن= در نهایت، ختم شدن به ، از آب در آمدن.

روز آفتابی ای از آب در آمد.

امروز صبح هوا بد به نظر می رسید ولی روز خوبی از اب در آمد.

سعی کرد برای دوستش غذای ویژه ای بپزد، ولی خوب از آب در نیامد.

در پروژه جدیدت موفق باشی.

ممنون! هر جور از آب در آمد خبرش را به تو می دهم.

تمام کردن= خاتمه دادن، به پایان رساندن ، تمام کردن.

می خواهم آزمون گزینش شما برای پست های مختلف بازی را با مقایسه قدهایتان تمام کنم. پیش هم بایستید.

آن سناتور سخنرانی اش را با نقل قولی از رئیس جمهور تمام کرد.

مهمانی حوالی ساعت 3 صبح بعد از اینکه نوشیدنی ته کشید تمام شد.

تقریبا وقت ناهار است.

خیلی خوب بیا کار را تمام کنیم وبرویم بیرون چیزی بخوریم.

مکالمه، در کافی شاپ.

قرار دیشبت چه جوری گذشت؟

خوب بود.

ما با هم به خوبی کنار ا.مدیم اما من جذبش نشدم.

منظورت چیه؟

پسر خوبی بود ولی مورد نظر من نبود.

من از مردی که همه زندگیش رو با کامپیوتر میگذرونه خوشم نمیاد.

من یه ادم معاشرتی رو ترجیح میدم.

برنامه نویسای کامپوتر پول زیادی در میارن کارول.

درست میگی آلیس.

در واقع اون برای یک شرکت بزرگ کار میکنه.

خوشتیپه؟

با هم عکس گرفتیم، یکی ازون عکسای بامزه اینجاست.

خودت ببینش.

خودشه؟

اوه، بیخیال کارول.

بهتر از این هم میتونی داشته باشی.

اصطلاحات در متن.

من معمولا با همه در اداره ام می سازم. ولی اخیرا ، زنی که روبروی من می نشیند یک گوشی موبایل جدید خرید. او دیوانه آن است. او معمولا مشغول گپ زدن با دوستانش است.

تمرکز روی کار خیلی سخت بود. یک روز بعد از ظهر، همگی تصمیم گرفتیم کار را تمام کنیم و برای شام به بیرون برویم. ولی ، آن زن را مجبور کردیم قول بدهد گوشی اش را داخل رستوران نیاورد.

فکر می کنی بدون آن زنده بمانی؟.

من به شوخی به او گفتم

او گفت : مشکلی نیست

آن عصر با حال بود ولی داشت دیر می شد بنابراین شام را تمام و رستوران را ترک کردیم. من آخرین کسی بودم که آنجا را ترک کردم و درست وقتی داشتم داخل ماشینم می شدم، پیشخدمتی دوان دوان پیش من آمد.

او گفت: این کیف دستی زنانه را روی میز شما پیدا کردم! من نگاهی به آن انداختم.

من گفتم : این کیف همکارم است.

پیشخدمت پیشنهاد داد: چرا تماس نمی گیرید و روی پیغام گیرش یک پیغام نمیگذارید. میتوانید از تلفن داخل رستوران استفاده کنید.

ما داخل رفتیم. داشتم شماره او را می گرفتم که فکری به سرم زد. بیخیالِ پیغام گذاشتن رو پیغام گیرش. به گوشی همراهش زنگ می زنم. این جوری قبل از اینکه همه راه را تا خانه برود می تواند با ماشین برگردد اینجا.

پیشخدمت گفت: حق با شماست.

وقتی به گوشیش زنگ زدم، صدای زنگ گوشی از داخل کیفش امد.

معلوم شد که گوشی همراهش تمام این مدت در کیف دستی اش بوده!

متن انگلیسی درس

be crazy about = like or enjoy in an extreme way, be crazy about

He’s always been crazy about tomatoes.

She is crazy about tennis. She plays every day.

My brother is crazy about movies. He spends all of his money going to see them.

I love buying new clothes.

Me, too. I’m crazy about shopping!

call it a day = stop working, call it a day

I think you should call it a day.

Let’s call it a day!

Bill, you’ve been here for 10 hours! You should call it a day and go home.

It’s 7:30. Let’s call it a day.

Good idea. See you tomorrow.

concentrate on = focus attention forwards, concentrate on

Concentrate on the road!

It’s too noisy here. I can’t concentrate on my homework.

He had to concentrate on the song to hear the words.

Just concentrate on hitting the ball.

OK, coach.

get along with = be friendly with; live or work well together, get along with.

I think it’s time we tried to get along with each other.

Everyone in my family gets along well with each other.

She does not get along with her mother-in-law.

Why aren’t you going to Beth’s party?

I don’t get along with her.

have a point = said when you agree with someone’s opinion, have a point.

It’s spicy!

You may have a point. I’ll use less pepper next time.

My sister says that I need to spend more time with my family. She has a point.

That girl only seems stuck-up because she is shy.”

You have a point there.”

The blue shirt looks better, but it’s more expensive.

You have a point.

more often than not = usually, more often than not.

More often than not, I have sea food for dinner.

More often than not, he spends his holidays with his parents.

She works late more often than not.

We’d better take an umbrella.

Right, It rains more often than not this time of year.

never mind = forget; pay no attention to, never mind

Never mind your hair. You’re in the army now!

Never mind the car’s color. It runs great!

Didn’t you wash the dishes yet? Never mind. I’ll do them my self.

Sorry, we don’t have leather bags.

Never mind. I’ll look in another store.

take a look at = look at to evaluate, take a look at.

Take a look at that!

The doctor took a look at her foot to see if it was broken.

Please take a look at my essay and let me know what you think of it.

Something’s wrong with the car.

I’ll take a look at it after lunch.

turn out = finally be; end up, turn out

It turned out to be a sunny day.

The weather looked bad this morning, but it turned out to be a nice day.

He tried to cook a special dinner for his girlfriend, but it didn’t turn out well.

Good luck with your new project.

Thanks! I’ll let you know how it turns out.

wrap up = finish; bring to an end, wrap up.

I want to wrap up the team tryouts by comparing your heights. Stand together.

The senator wrapped up his speech by quoting the president.

The party wrapped up around 3 a.m. after the beer ran out.

It’s almost lunchtime.

OK, Let’s wrap up and go out to eat.

Dialogue, at a coffee shop

How did your date last night turn out?

It was okay. We got along with each other but I didn’t feel any attraction for him.

What do you mean?

He was a nice guy but not my type. I am not crazy about a man who spends his whole day with a computer. I prefer someone who is more of a people person.

Computer programmers make a lot of money, Carol.

You have a point Alice. Actually he does work for a very large company.

Is he handsome?

We took a picture together at one of those funny photo booths, here. Take a look at him for yourself.

That’s him? Oh, never mind Carol. You can do better than that.

Idioms In Context

I usually get along with everyone at my office. Recently however, the woman who sits across from me bought a new cell phone. She was crazy about it. More often than not, she was chatting with her friends.

It was very difficult to concentrate on work. One afternoon, we all decided to call it a day and go out for dinner. However, we made the woman promise not to bring her cell phone into the restaurant.

Do you think you’ll survive without it?I joked to her.

No problem, she said.

The evening was fun but it was getting late so we wrapped up dinner and left the restaurant. I was the last to leave and just as I was getting into my car, a waiter came running up to me.

I found this purse at your table he said. I took a look at it.

“That’s my co-worker’s purse,” I said.

“Why don’t you call and leave a message on her answering machine,” the waiter suggested. “You can use the phone in the restaurant.”

We went inside. I was about to dial her home number when I had an idea. “Never mind leaving a message on her machine. I’ll call her cellular phone. That way, she can drive back before she gets all the way home.”

“You have a good pointو the waiter said.

When I called her cellular phone, a ringing noise came from her purse. It turned out that her phone was in her purse the whole time!

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.