واژگان

فصل: کتاب دوم / درس: گربه و کرم ابریشم / درس 2

واژگان

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

واژگان

بخش ۳۰

لیست کلمات

اسباب

اسم. appliance ابزاری است که برای انجام کارها در خانه استفاده می‌شود.

خانه‌های زیادی اسباب‌اثاثیه دارند مثل اجاق‌گاز، تُستر و یخچال.

سینک / تشت

اسم. basin کاسه‌ی بزرگی است که برای شستن چیزها از آن استفاده می‌شود. گاهی به سینک basin می‌گویند.

او سینک را پر از آب کرد و صورتش را شست.

جارو

اسم. جارو یک برس با دسته‌ی بلند است که برای تمیز کردن کف زمین از آن استفاده می‌شود.

پدرم معمولاً از جارو برای پاک کردن گردوخاک در زیرزمین استفاده می‌کند.

کرم ابریشم

اسم. کرم ابریشم حشره‌ی کوچکی است که شبیه کرم است و از گیاهان تغذیه می‌کند.

بعد از خوردن برگ‌های زیاد، کرم‌های ابریشم تبدیل به پروانه می‌شوند.

کابینت

اسم. کابینت نوعی اثاثیه است که برای ذخیره‌ی غذا یا لوازم خانگی از آن استفاده می‌شود.

ما تمام ظرف‌ها و غذاهایمان را در کابینت‌ها می‌گذاریم.

ظریف

صفت. چیزهای ظریف راحت شکسته شده یا آسیب می‌بینند.

باید با دقت نوزاد را نگه داری، چون خیلی ظریف است.

پدیدار شدن / بیرون آمدن

فعل. to emerge یعنی از چیزی بیرون آمدن.

یک موش خرمایی از سوراخ پوشیده از برف بیرون آمد.

معلولیت

اسم. معلولیت وضعیتی است که توانایی‌های ذهنی یا جسمی کسی را محدود می‌کند.

جو معلولیت جزئی‌ای دارد، به همین خاطر از واکر برای راه رفتن استفاده می‌کند.

سوراخ

اسم. سوراخ فضای خالی‌ای است که در چیزی محکم است.

آن‌ها سوراخ بزرگی در دیوار ایجاد کردند.

قلاب

اسم. قلاب تکه فلز تیز و خمیده‌ای است که از آن برای گرفتن یا نگه داشتن وسایل استفاده می‌شود.

ماهی به‌دنبال قلاب تیز رفت.

پریدن

فعل. to hop یعنی فاصله‌ی کوتاهی را پریدن.

کانگورو سریع با پریدن از خطر دور شد.

لباس چرک

اسم. laundry لباس‌هایی هستند که باید شسته شوند و یا شسته شده‌اند.

او لباس‌های تمیزشده را تا کرد و لباس‌های چرک را در سبد گذاشت.

دنبال کردن.

فعل. to pursue یعنی دنبال کردن کسی یا چیزی.

مادر کودکش را به‌سمت پایین راهرو دنبال کرد.

بی‌میل

صفت. reluctant یعنی تمایل نداشتن به انجام کاری.

او برای گفتن اینکه دزدی را دیده‌است بی‌میل بود.

آستین

اسم. آستین‌ها بخشی از پیراهن هستند که بازوها در آن‌ها قرار می‌گیرند.

رایان پیراهن جدیدی با آستین‌های بلند خرید تا بازوهایش را گرم نگه دارند.

ستون فقرات

اسم. ستون فقرات گروهی از استخوان‌هاست که از بالا تا پایین کمر و در وسط آن قرار دارند.

ستون فقرات ما به ما کمک می‌کند خوب و صاف بایستیم.

لکه

اسم. stain لکه‌ی کثیفی است که تمیز کردن آن سخت است.

او لکه‌ی قرمزی روی یقه‌ی پیراهنش داشت.

نوار

اسم. strip قطعه‌ی بلند و باریکی از یک ماده یا زمین است.

او نوار فیلم‌های بلندی داشت که تصاویر سفر خارجش را داشتند.

قسم خوردن

فعل. قسم خوردن یعنی قول دهید کاری را انجام می‌دهید.

من دستم را روی انجیل می‌گذارم و قسم می‌خورم که تمام تلاشم را برای کشور کنم.

تاب خوردن

فعل. to swing something یعنی چیزی را جلو و عقب یا از طرفی به طرف دیگر ببرید.

او می‌تواند چوب گلف را قدرتمندانه تاب دهد.

متن انگلیسی درس

Vocabulary

Unit 30

Word list

appliance [əˈplaɪəns]

n. An appliance is a piece of equipment used for jobs in the home.

Many homes have appliances like ovens, toasters and refrigerators.

basin [ˈbeɪsən]

n. A basin is large bowl for washing things. A sink is sometimes called a basin.

She filled the basin with water and washed her face.

broom [bruːm]

n. A broom is a brush with a long handle used for cleaning floors.

My father usually uses a broom to sweep away dust in the basement.

caterpillar [ˈkætərpɪlər]

n. A caterpillar is a small insect that looks like a worm and eats plants.

After eating a lot of leaves, caterpillars change into butterflies.

cupboard [ˈkʌbərd]

n. A cupboard is a piece of furniture that is used to store food or household items.

We put all of our dishes and food in the cupboards.

delicate [ˈdeləkɪt]

adj. Delicate things are easy to break or harm.

You should hold the baby carefully, because she’s very delicate.

emerge [ɪˈməːrdʒ]

v. To emerge from something means to come out of it.

A groundhog emerged from the snow-covered hole.

handicap [ˈhændɪkæp]

n. A handicap is a condition that limits someone’s mental or physical abilities.

Joe has a slight handicap, so he uses a walker to get around.

hole

n. A hole is a hollow space in something solid.

They made a big hole in the wall.

hook [huk]

n. A hook is a sharp curved piece of metal used for catching or holding things.

The fish went after the sharp hook.

hop [hɔp]

v. To hop means to jump a short distance.

The kangaroo quickly hopped away from danger.

laundry [ˈlɔːndrɪ]

n. Laundry is clothes that have been or need to be washed.

He folded the clean laundry and put the dirty laundry in a basket.

pursue [pərjuː]

v. To pursue is to chase or follow someone or something.

The mother pursued her young child down the hill.

reluctant [rɪˈlʌktənt]

adj. Reluctant means not wanting to do something.

She was reluctant to say that she saw the robbery.

sleeve [sliːv]

n. Sleeves are the part of a shirt in which arms go.

Ryan bought a new shirt with long sleeves to keep his arms warm.

spine [spaɪn]

n. The spine is the group of bones that runs up and down the middle of the back.

Our spine helps us to stand up nice and straight.

stain [steɪn]

n. A stain is a dirty mark that is difficult to clean.

He had a red stain on the collar of his shirt.

strip [strɪp]

n. A strip is a long, narrow piece of material or land.

He had long strips of film that held images of his trip abroad.

swear [swɛər]

v. To swear means to promise to do something.

I will put my hand on the Bible and swear to do my best for the country.

swing [swɪŋ]

v. To swing something means to move it back and forth or from side to side.

He can swing a golf club very powerfully.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.