واژگان

فصل: کتاب دوم / درس: دوک و وزیر / درس 2

واژگان

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

واژگان

بخش ۲۷

لیست کلمات

عذرخواهی

اسم. عذرخواهی چیزی است که افراد می‌گویند تا نشان دهند متأسف هستند.

دخترک بعد از بحث کردن با معلمش، نامه‌ی عذرخواهی نوشت.

جسور

صفت. شخص جسور از انجام دادن کاری نمی‌ترسد.

مرد جسور از کوه بلند بالا رفت.

حشره

اسم. bug حشره‌ی کوچک است.

پرندگان خوردن حشرات کوچک را دوست دارند.

دست‌گیر کردن / گرفتن

فعل. to capture یعنی چیزی را گرفتن و نگه داشتن.

جیمز سعی کرد حباب‌ها را در دستش بگیرد.

دوک

اسم. duke مردی است که مرتبه‌ی اجتماعی بالایی دارد اما پایین‌تر از پادشاه یا ملکه است.

دوک بر سرزمین فرمانروایی کرد.

در معرض قرار دادن

فعل. to expose یعنی شناساندن چیزی که مخفی است.

او پیراهنش را درآورد تا لباسش را نشان دهد.

گناهکار / پشیمان

صفت. افرادِ guilty برای کاری که انجام داده‌اند احساس بدی دارند.

من برای برداشت کلوچه‌های خواهرم احساس پشیمانی می‌کنم.

استخدام کردن

فعل. استخدام کردن یعنی به کسی پول دهید تا برای شما کار کند.

ما مردی را استخدام کردیم تا خانه‌مان را رنگ کند.

بی‌گناه

صفت. شخص بی‌گناه جرمی مرتکب نشده‌است.

قاضی گفت که زن بی‌گناه است.

زبان

اسم. زبان سیستم برقراری ارتباط است.

خبرنگار به زبانی صحبت می‌کرد که سالی قبلاً هرگز نشنیده بود.

وزیر

اسم. وزیر شخص مهمی در دولت است که وظایف زیادی دارد.

وزیر آموزش مدارس کشور را کنترل می‌کند.

عادی

صفت. ordinary یعنی عادی یا به هیچ صورتی خاص نباشد.

امروز روز عادی‌ای بود. هیچ اتفاق غیرمعمولی نیفتاد.

دائمی

صفت. چیزی که دائمی باشد مدت زیادی یا همیشه وجود دارد.

نمی‌دانیم که دیدار خاله مبلدرد دائمی است یا نه.

نگه داشتن / حفاظت کردن

فعل. to preserve یعنی چیزی را از صدمه محافظت کردن.

پدر ماده‌ای شیمیایی روی خانه اسپری کرد تا از دیوارها محافظت کند.

تلفظ کردن

فعل. تلفظ کردن یعنی گفتن صدای حرف‌ها یا کلمات.

کودکان اغلب با تلفظ درست کلمات مشکل دارند.

شبیه بودن

فعل. to resemble someone یعنی شبیه شخصی بودن.

نوزاد واقعاً شبیه پدرش است.

علائم

اسم. symptom یعنی علامت وضعیت یا بیماری که نشان می‌دهد در حال رخ دادن است.

عطسه کردن و تب شدید علائم سرماخوردگی معمولی است.

تنباکو

اسم. تنباکو گیاهی است که برگ‌هایش دود می‌شوند، مثلاً در سیگار.

تنباکو در سیگار برای شما بد است.

قُل

اسم. دوقلو یعنی دو فرزندی که در یک زمان به دنیا آمده باشند.

خواهرم و من دوقلو هستیم. دقیقاً شبیه هم هستیم.

جادوگر

اسم. witch زنی با قدرت‌های جادویی است.

مردم فکر می‌کنند جادوگرها روی جاروها پرواز می‌کنند.

متن انگلیسی درس

Vocabulary

Unit 27

Word list

apology [əˈpɒlədʒɪ]

n. An apology is what people say to show that they are sorry.

After arguing with her teacher, the girl wrote the teacher an apology.

bold [bould]

adj. A bold person is not afraid of doing something.

The bold man climbed the high mountain.

bug

n. A bug is a small insect.

Birds like eating bugs.

capture [ˈkæptʃər]

v. To capture something is to catch and hold it.

James tried to capture the bubbles in his hands.

duke [djuːk]

n. A duke is a man of high social rank but below a king or queen.

The duke ruled over the land.

expose [ɪksˈpəʊz]

v. To expose is to make known something that is hidden.

He took off his shirt to expose his costume.

guilty [ˈgɪltɪ]

adj. Guilty people feel bad for something they did.

I felt guilty for taking my sister’s cookies.

hire [ˈhaɪər]

v. To hire someone is to pay that person money to work for you.

We hired a man to paint our house.

innocent [ˈɪnəsnt]

adj. An innocent person is not guilty of a crime.

The judge said that the woman was innocent of the crime.

language

n. A language is a system of communication.

The reporter spoke a language Sally had never heard before.

minister [ˈmɪnɪstər]

n. A minister is an important person in government with many duties.

The minister of education controls the country’s schools.

ordinary [ˈɔːrdənerɪ]

adj. Ordinary means normal or not special in any way.

Today was just an ordinary day. Nothing unusual happened.

permanent [ˈpəːrmənənt]

adj. Something permanent lasts for a long time or forever.

We don’t know if Aunt Mildred’s visit will be a permanent one.

preserve [priˈzəːrv]

v. To preserve is to protect something from harm.

Dad sprayed a chemical on the house to help preserve the walls.

pronounce [prəˈnaʊns]

v. To pronounce is to say the sounds of letters or words.

Young children often have trouble pronouncing words right.

resemble [rɪˈzembəl]

v. To resemble someone is to look like that person.

The baby really resembles his father.

symptom [ˈsimptəm]

n. A symptom of a bad condition or illness is a sign that it is happening.

Sneezing and a high fever are symptoms of the common cold.

tobacco [təˈbækou]

n. Tobacco is a plant whose leaves are smoked, such as in cigarettes.

The tobacco in cigarettes is bad for you.

twin [twɪn]

n. Twins are two children born at the same time.

My sister and I are twins. We look exactly the same.

witch [wɪtʃ]

n. A witch is a woman with magical powers.

People think that witches fly around on broomsticks.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.