واژگان

فصل: کتاب دوم / درس: ۴۸ ساعت در هنگ کنگ / درس 2

واژگان

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

واژگان

بخش ۲۳

لیست کلمات

بهترین

صفت. بهترین فرد یا چیز، بهتر از بقیه است.

من بهترین نمره را در امتحان ریاضی گرفتم.

کارت

اسم. کارت قطعه‌ی کوچکی از پلاستیک یا کاغذ است که برای خریدن یا استفاده از چیزها استفاده می‌شود.

آدام از کارت کتاب‌خانه‌اش برای قرض گرفتن کتابی استفاده کرد.

جمعیت

اسم. crowd گروه بزرگی از مردم است که با هم در یک جا هستند.

جمعیت به دوربین دست تکان داد.

روز

اسم. روز دوره‌ای بیست و چهار ساعته‌ای است که از نیمه‌شب شروع می‌شود.

دو روز تا آخرهفته باقی مانده‌اسم.

غذا

اسم. dish نوعی غذاست که به‌طور خاصی پخته شده‌است.

غذای موردعلاقه‌ی من در رستوران مرغ کاری است.

آسان

صفت. کار آسان کار سختی برای انجام دادن نیست.

کارن خوش‌حال است، چون تکلیف انگلیسی‌اش آسان است.

تجربه کردن

فعل. تجربه کردن یعنی انجام دادن یا دیدن چیزی یا افتادن اتفاقی برای شما.

رفتن به کنسرت بهترین چیزی بود که تا به حال تجربه کرده‌ام.

هتل

اسم. هتل جایی است که افراد وقتی که سفر می‌کنند، شب آن‌جا می‌مانند.

خانواده‌اش شب در هتل آن‌ها می‌مانند.

ساعت

اسم. یک ساعت شصت دقیقه است.

مرد یک ساعت منتظر قطار ایستاد.

نور

اسم. نور شکلی از انرژی یا روشنایی است که دیدن چیزها را ممکن می‌سازد.

چراغ را روشن می‌کنم تا ببینی.

بازار

اسم. بازار جایی است که مردم محصولات یا مواد غذایی را می‌خرند و می‌فروشند.

من هر آخرهفته به بازار می‌روم تا سبزیجات بخرم.

برنامه‌ریزی کردن

فعل. to plan یعنی فکر کردن و ترتیب دادن جزئیات کاری که می خواهید انجام دهید.

نوبت سم است که مهمانی شرکت را برنامه‌ریزی کند.

قیمت

اسم. قیمت مقدار پولی است که برای پرداخت چیزی نیاز است.

جولی قیمت ژاکت را چک می‌کند.

کوتاه

صفت. هر چیز کوتاه دراز یا بلند نیست.

روزها در زمستان کوتاه‌تر هستند.

خرید کردن

فعل. خرید کردن یعنی رفتن به جاهایی که کالاها فروخته می‌شوند تا چیزهایی را ببینیم و بخریم.

تام تصمیم گرفت سر راه خانه برای خواروبار خرید کند.

ایستگاه

اسم. ایستگاه جایی است که اتوبوس‌ها و قطارها برای مسافران می‌ایستند.

مرد در ایستگاه اتوبوس منتظر است.

شگفت‌زده کردن

فعل. سورپرایز کردن یعنی چیز غیرمنتظره‌ای را ایجاد کنید.

والدینش تصمیم گرفتند با یک توله‌سگ سورپرایزش کنند.

سیستم

اسم. سیستم گروهی از بخش‌های مرتبط است که با هم حرکت یا کار می‌کنند.

این دستگاه سیستم گرمایش ساختمان را کنترل می‌کند.

تاکسی

اسم. تاکسی ماشینی همراه راننده است که به او پولی پرداخت می‌کنید تا شما به جایی ببرد.

گری تاکسی می‌راند، پس جاده‌ها را خوب می‌شناسد.

دو

صفت. دو شکل نوشتاری عدد ۲ است.

دو دوست با هم در کافی‌شاپ درس می‌خوانند.

متن انگلیسی درس

Vocabulary

Unit 23

Word list

best

adj. The best person or thing is better than all the others.

I got the best score on the math test.

card

n. A card is a small piece of plastic or paper used to buy or use things.

Adam used his library card to borrow a book.

crowd

n. A crowd is a large group of people who are together in one place.

The crowd waved to the camera.

day

n. A day is a period of twenty-four hours, beginning at midnight.

There are two more days until the weekend.

dish

n. A dish is a type of food that is cooked in a particular way.

My favorite dish at the restaurant is chicken curry.

easy

adj. An easy action is not difficult to do.

Karen is happy because her English homework is easy.

experience

v. To experience is to do or see something or have something happen to you.

Going to the concert was the best thing I’ve ever experienced.

hotel

n. A hotel is a place where people stay overnight when they are traveling.

This family is staying at their favorite hotel.

hour

n. An hour is sixty minutes.

The man waited for the train for over an hour.

light

n. Light is a form of energy or brightness that makes it possible to see something.

I will turn on the light so that you can see.

market

n. A market is a place where people buy and sell products or food.

I go to the market every weekend to buy vegetables.

plan

v. To plan is to think about and arrange the details of something you want to do.

It’s Sam’s turn to plan the company party.

price

n. The price is the amount of money needed to pay for something.

Julie is checking the price of a sweater.

short

adj. A short thing is not long or not tall.

The days are short in the winter.

shop

v. To shop is to visit places where goods are sold in order to look at and buy things.

Tom decided to shop for groceries on his way home.

station

n. A station is a place where buses and trains stop for passengers.

This man is waiting at the train station.

surprise

v. To surprise is to cause something that is unexpected.

His parents decided to surprise him with a puppy.

system

n. A system is a group of related parts that move or work together.

This device controls the building’s heating system.

taxi

n. A taxi is a car and driver that you pay to take you somewhere.

Gary drives a taxi, so he knows the roads very well.

two

adj. Two is the word for the number 2.

Two friends study together at the coffee shop.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.