دانش‌آموز خوب

فصل: کتاب دوم / درس: دانش‌آموز خوب / درس 1

دانش‌آموز خوب

توضیح مختصر

داستان دانش‌آموزی که کم می‌خوابید.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

دانش‌آموز خوب

سوو آن روز صبح خوابگاهش را ترک کرد. حتی شب قبل لباس فرمش را شسته بود. می‌خواست برای آن روز خوب به نظر برسد.

سوو متعهد به آموختن بود و استعداد گرفتن نمره‌های خوب را داشت.

درواقع، سوو زیاد نخوابید. با این حال حساب کرد که تنها چند ساعت کافی برای خواب داشته است. مقاله‌ای نوشت و کمی روی تزش درباره‌ی اهمیت گلخانه‌ها کار کرد. برای امتحان فیزیکش هم درس خواند. تا آن موقع خسته بود.

در طول امتحان، احساس مریضی کرد. صورتش داغ و دیدش ناواضح شد کرد. یک لحظه کور شد. معلم بیماریِ آشکار سوو را دید. می‌خواست سوو را پیش پرستار بفرستد. ولی سوو نمی‌رفت. هنوز بخشی از امتحان مانده بود که سوو تمام کند.

بعد از آن، سوو پیش پرستار رفت. بعد از دیدن منشی منتظر ماند.

چند دقیقه بعد، پرستار با یک لیوان آب‌میوه آمد و به سوو گفت لازم است با هم گپ بزنند. پرستار گفت: «واضحه که خودت رو خسته کردی. اگر به این‌قدر سخت کار کردن ادامه بدی، ممکنه نتایج خطیری داشته باشه.»

سوو گفت: «پدر و مادرم همیشه همین رو به من می‌گن. فکر کنم نباید حرفشون رو نشنیده بگیرم.»

پرستار گفت: «باید به خودت یادآوری کنی که استراحت کردن ایرادی نداره.»

وقتی سوو به اتاقش برگشت، مستقیم به تخت‌خواب رفت. بعد از آن مطمئن شد که هر شب به‌اندازه‌ی کافی استراحت کند.

متن انگلیسی درس

The Good Student

Sue left her dormitory early that morning. She had even washed her uniform the night before. She wanted to look nice for the day.

Sue was committed to learning, and she had a talent for getting good grades.

In fact, Sue didn’t sleep much. She calculated, however, that she only had enough time for a few hours of sleep. She composed a paper and did some work on her thesis about the importance of greenhouses. She also studied for her physics test. Sue was already tired.

During the test, she felt sick. Her face got hot, and her vision began to become unclear. She was blind for a moment. The teacher saw Sue’s apparent problem. He wanted to send her to the nurse. But she wouldn’t go. Sue still had a portion of the test to finish.

After that, Sue went to the nurse. After seeing the secretary, she waited.

A few minutes later, the nurse came in with a glass of juice and told Sue they needed to chat. “It is obvious that you have exhausted yourself,” the nurse said. “If you keep working so hard, it could have severe results.”

“My parents tell me that all the time. I guess I shouldn’t ignore them,” Sue said.

“You have to remind yourself that it is OK to rest,” the nurse said.

When Sue got back to her room, she went right to bed. She made sure she got enough rest every night after that.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.