سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۶
لیست کلمات
هم، همچنین
قید. also یعنی بهعلاوهی یا هم.
من آبی را دوست دارم، زرد را هم دوست دارم.
بهطور خودکار
قید. اگر عملی بهطور خودکار اتفاق بیفتد، بدون فکر کردن یا برنامهریزی اتفاق میافتد.
مرد وقتی که به دوستش فکر کرد، ناخودآگاه لبخند زد.
پرمشغله
صفت. شخص پرمشغله کارهای زیادی برای انجام دادن دارد.
همه امروز در دفتر پرمشغله هستند.
توانستن
فعل. کمکی. can نشان میدهد که کسی یا چیزی توانایی انجام عملی را دارد.
خبرهای بد میتوانند باعث گریهی او شوند.
پاک کردن
فعل. to clear یعنی برداشتن همهچیز از جایی.
من باید میزم را تمیز کنم چون خیلی بههمریخته است.
بستن
فعل. to close یعنی بستن چیزی یا پوشاندن یک شکاف.
مرد میخواست در را محکم ببندد.
بحث کردن
فعل. to discuss یعنی دربارهی چیزی با شخص دیگری صحبت کردن.
جیمز شروع به بحث دربارهی گزارشش با معلمش کرد.
احساس کردن
فعل. احساس کردن یعنی هیجان یا حسی را تجربه کردن.
آن دختر باید خوشحال باشد، چون امروز تولدش است.
گوش دادن
فعل. گوش دادن یعنی توجه کردن به صدایی که میتوانید بشنوید.
لیسا میخواست با دقت به حرفهای دوستش گوش دهد.
ملاقات کردن
فعل. to meet یعنی پیش کسی بروید تا بتوانید صحبت کنید یا کاری را با هم انجام دهید.
مادر کن میخواست امروز معلمش را ملاقات کند.
موسیقی
اسم. موسیقی صدایی است که با آواز خواندن یا ساز زدن ایجاد میشود.
آن پسر با نواختن گیتار موسیقی میسازد.
عادی
اسم. یک چیز نرمال معمولی است و عجیب نیست.
پوشیدن یونیفرم مدرسه در مدرسههای خصوصی عادی است.
آرام
صفت. اگر چیزی آرام باشد، صدای زیادی تولید نمیکند.
آن مرد به بچهها گفت که ساکت باشند.
آرام شدن، استراحت کردن
فعل. to relax یعنی استراحت کردن یا انجام کاری لذتبخش.
نیکول دوست دارد با خواندن کتاب استراحت کند.
خوابیدن
فعل. خوابیدن یعنی به فکر و بدن خود استراحت دهید، معمولاً روی تخت و در شب.
کودک در اتاقش در شب میخوابد.
استرس
اسم. استرس احساس شدید نگرانی است که با مشکلی در زندگی، کار و غیره ایجاد میشود.
دن سر کار خیلی استرس دارد.
درس خواندن
فعل. درس خواندن یعنی یاد گرفتن چیزی یا خواندن و حفظ کردن آن یا رفتن به مدرسه.
زن به جای ساکتی برای درس خواندن برای یک امتحان بزرگ نیاز داشت.
صحبت کردن
فعل. صحبت کردن یعنی گفتن حرفهایی برای بیان افکار، نظرات و غیره.
آنها به جایی برای صحبت کردن با یکدیگر رفتند.
کار کردن
فعل. کار کردن یعنی انجام کاری که در ازایش پول میگیرید.
آنها باید با هم کار کنند تا پروژهی مهمی را تمام کنند.
نوشتن
فعل. نوشتن یعنی استفاده از قلم یا کیبورد برای ایجاد حروف و اعداد روی کاغذ یا صفحهنمایش.
من باید داستانی برای تکلیفم بنویسم.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 6
Word list
also
adv. Also means in addition to or too.
I like blue, and I also like yellow.
automatically
adv. If an action happens automatically, it happens without thinking or planning.
The man automatically smiled when he thought about his friend.
busy
adj. A busy person has a lot of things to do.
Everyone is busy at the office today.
can
aux. v. Can shows that a person or thing has the ability to do an action.
Sad news can make her cry.
clear
v. To clear is to remove everything from a place.
I need to clear my desk because it is too messy.
close
v. To close is to shut something or cover up an opening.
The man wanted to close the door tightly.
discuss
v. To discuss is to talk about something with another person.
James began to discuss his report with his teacher.
feel
v. To feel is to experience an emotion or feeling.
The girl must feel happy, because it is her birthday today.
listen
v. To listen is to pay attention to a sound that you can hear.
Lisa wanted to listen carefully to her friend.
meet
v. To meet is to come together so that you can talk or do something together.
Ken’s mother wanted to meet his teacher today.
music
n. Music is the sound made by singing or playing musical instruments.
The boy makes music by playing a guitar.
normal
n. A normal thing is usual and not strange.
It’s normal to wear school uniform in private schools.
quiet
adj. If something is quiet, it does not make much sound.
The man told the children to be quiet.
relax
v. To relax is to rest or do something enjoyable.
Nicole likes to relax by reading books.
sleep
v. To sleep is to rest your mind and body, usually at night in bed.
The child goes to sleep in her bedroom at night.
stress
n. Stress is a strong feeling of worry caused by problems in life, work, etc.
Dan has a lot of stress at work.
study
v. To study is to learn something by reading, memorizing, or going to school.
The woman needed a quiet place to study for a big test.
talk
v. To talk is to say words to express your thoughts, opinions, etc.
They went some place to talk to each other.
work
v. To work is to do a job that you get paid for.
They need to work together to finish an important project.
write
v. To write is to use a pen or keyboard to make letters and numbers on paper or a screen.
I need to write a story for my homework.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.