سرفصل های مهم
سی و چهارم - دایره لغات
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
سلام دوستان! به درس بعدی از ۵۰۴ واژهی کاملا ضروری خوش اومدید. میدونید که چی کار کنید. اجازه بدید که شروع کنیم.
اولین کلمه واسه این درس “candidate” هست. Candidate شخصیست که برای تصدی یا افتخاری پیشنهاد میشود. یه اسمه، درسته؟ الف) میتوانیم حداکثر چهار نامزد برای تصدی ریاست جمهوری داشته باشیم. ب) هر یک از نامزدهای پست شهرداری مطمئن بنظر میرسیدند که پیروز خواهند بود. ج) «دِرِک جیتر» نامزد [ثبت در] تالار افتخار بیسبال است.
دومین کلمهمون “precede” هست. Precede یعنی پیش قرار گرفتن؛ آمدن پیش از؛ در رتبه یا اهمیت بالاتر قرار گرفتن. یه فعله. بذارید یه نگاه به مثالها بندازیم. الف) «لیندن جانسون» در مقام ریاست جمهوری قبل از «ریچارد نیکسن» قرار داشت. ب) «رانی» در حرکتی نجیبانه اجازه داد تا در فهرست برنامه، اسم «اماندا» قبل از اسم او قرار گیرد. ج) سخنران برجستهای پیش از مراسم اعطاء مدارک تحصیلی، نطقی ایراد کرد.
سومین کلمهی این درس “adolescent” هست. یعنی رشد کردن تا حد مردانگی یا زنانگی؛ نوجوان؛ افراد حدودا ۱۳ تا ۲۲ سال. هم اسمه، و هم صفت. الف) فرد نامزد ادعا میکرد که در سالهای نوجوانیاش سختیهای زیادی را طی کرده است. ب) این خیال فراگیر وجود دارد که همهی نوجوانان مخالف سنت هستند. ج) جشنوارهی سالانهی موسیقی راک ما هزاران نوجوان را جذب میکند.
کلمهی چهارم این درس “coeducational” خواهد بود. Coeducational یعنی مرتبط با تحصیل هر دو جنس در یک آموزشگاه. الف) دگرگونی عظیمی در مدارس مختلط به وجود آمده است. ب) موسسات آموزشی مختلط که زمانی تصور میشد تأثیر مختلکنندهای دارند، مشخص شده که سودمند هستند. ج) «ند» برای انتخاب دانشگاه، به دانشکدههایی گرایش دارد که مختلط هستند.
بعدی، “radical”. Radical یعنی تا ریشه پیش رفتن؛ بنیادی؛ افراطی؛ شخصی با دیدگاههای افراطی. یه صفت و یه اسمه. الف) گرایش به تبهکاری و ظلم نقیصهای بنیادی است. ب) مشاهده میکنيم که علاقه به افکار افراطی رو به افول است. ج) چون «ریچارد» فردی افراطی بود، حزب محافظهکار او را به عنوان نامزد نپذیرفت.
کلمهی ششم “spontaneous” هستش. یعنی از روی اختیار خود؛ غریزی؛ فیالبداهه؛ بدون آمادگی قبلی. یه صفته، درسته؟ الف) جمعیت انبوه به خاطر نمایش ماهرانه، ناخودآگاه فریاد شادی سر داد. ب) مواظب پارچه کهنههای روغنی باش چون میتوانند ناخودآگاه در لحظه آتش بگیرند. ج) معلم هوشیار متوجه رنجش ناگهانی «ویلیام» از ذکر نام خواهرش شد.
کلمهی بعدیمون “skim” هستش. Skim یعنی از بالا برداشتن؛ به نرمی [روی چیزی] حرکت کردن؛ سر خوردن [روی چیزی]؛ سریعا و بیدقت خواندن [متن]. یه فعل و همچنین یه اسمه. بذارید چند تا مثال ببینیم. الف) اگر چربی سوپ را بردارید، مغذیتر میشود. ب) نگاهم به «مارک» و «مارج» افتاد که روی یخ سُر میخوردند. ج) کارآگاه «کوربی» که مأمور بررسی قتل بود نگاهی گذرا به دفترچه تلفن مقتول انداخت.
کلمهی بعدی “vaccinate” هست. Vaccinate همونطور که میدونید، یعنی مصونسازی با واکسن به عنوان حفاظت در برابر آبله و دیگر بیماریها. یه فعله. الف) از زمانی که پزشکان واکسینه کردن کودکان با واکسن «سالک» را شروع کردهاند، کاهشی اساسی در ابتلا به فلج اطفال صورت گرفته است. ب) عامهی مردم نیاز به واکسینه کردن کودکان در برابر بیماریهای «سابقاً خطرناک» را پذیرفتهاند. ج) نمونههای زیادی از افرادی وجود دارند که در واکسینه کردن نوزادان خود غفلت کردهاند.
بعدیمون “untidy” هستش. واقعا آسونه. Untidy یعنی آراسته نبودن؛ مرتب نبودن. یه صفته. الف) محل زندگی مرد مجرد بسیار نامرتب بود. ب) باید یک جنبش پاکسازی ایجاد کنیم تا از نامرتب بودن محوطهی دانشگاه جلوگیری کنیم. ج) دیدن خانه در چنین وضعیت نامرتبی ما را مبهوت کرد. پس یه بار دیگه، خیلی ساده یعنی نامرتب.
کلمهی بعدیی که اینجا داریم “utensil” هستش. Utensil یعنی ظرف یا ابزاری که برای اهداف کاربردی استفاده میشود. همونطور که میتونید حدس بزنید، یه اسمه. الف) چند تا از وسایل به گونهای نامنظم دور تا دور آشپزخانه پرتاب شده بود. ب) چمدان «ادوارد» حاوی تمام وسایلی بود که در طول اردو به آن نیاز داشت. ج) بعضی افراد آن کهنهگرا هستند که استفاده از هر وسیلهی مدرنی را رد میکنند.
کلمهی بعدیمون “sensitive” هستش. حدس میزنم قبلا شنیده باشیدش. Sensitive یعنی [داشتن تواناییِ] به آسانی دریافت کردن برداشتها (استنباطها)؛ به راحتی تحت تاثیر یا نفوذ قرار بگیرد؛ به سادگی آسیب ببیند یا برنجد. یک صفته. بذارید مثالها رو ببینیم. الف) چشم به نور حساس است. ب) از آزمایش نتیجه میگیریم که جیوهی داخل دماسنج، نسبت به تغییرات دمایی حساس است ج) «جیمز» نسبت به دستخط بد خود حساس است.
و آخریش برای این درس، “temperate”. Temperate یعنی نه خیلی داغ و نه خیلی سرد؛ متعادل. یه صفته. الف) اکثر ایالات متحدهی آمریکا در منطقهی معتدل شمالی قرار دارد. ب) از دانشآموزان خواسته شد که متعادل باشند و در مورد سیستم نمرهدهی جدید زود به نتیجه نرسند. ج) خانم «رولینز» [شاگردان] کلاسش را بخاطر برخورد ملایمشان هنگام اعلام تکالیف اضافی تحسین کرد.
بسیار خب، بخش دایره لغات واسه درس ۳۴ تمومه. توی بخش بعدی میبینمتون، استفاده از کلمات ۱.
متن انگلیسی درس
Hi there, guys! Welcome to the next lesson of 504 Absolutely Essential Words. You know what to do. Let’s get started.
The first word of this lesson is “candidate”. Candidate is a person who is proposed for some office or honor. It’s a noun, right? A) We can have a maximum* of four candidates for the office of president. B) Each candidate for mayor seemed confident* he would be victorious*. C) Derek Jeter is a candidate for baseball’s Hall of Fame.
Our second word is “precede”. Precede means to go before; come before; be higher in rank or importance. It’s a verb. Let’s take a look at the examples. A) Lyndon Johnson preceded Richard Nixon as president. B) In a gallant* gesture, Ronnie allowed Amanda’s name to precede his in the program listing. C) A prominent* speaker preceded the ceremony of the granting of the diplomas.
The third word of this lesson is “adolescent”. It means growing up to manhood or womanhood; youthful; a person from about 13 to 22 years of age. It’s both a noun, and an adjective. A) In his adolescent years, the candidate* claimed, he had undergone many hardships. B) There is a fiction abroad* that every adolescent is opposed to tradition. C) Our annual rock festival attracts thousands of adolescents.
The fourth word of this lesson would be “coeducational”. Coeducational means having to do with educating both sexes in the same school. A) There has been a massive* shift to coeducational schools. B) Coeducational institutions, once thought to have a disruptive* effect, have been found to be beneficial*. C) In choosing a college, Ned leans toward schools that are coeducational.
The next one, “radical”. Radical means going to the root; fundamental; extreme; person with extreme opinions. It’s an adjective, and a noun. A) The tendency* to be vicious* and cruel is a radical fault. B) We observe that the interest in radical views is beginning to subside. C) Because Richard was a radical, the Conservative Party would not accept him as a candidate.
The sixth word is “spontaneous”. It means of one’s own free will; natural; on the spur of the moment; without rehearsal. It’s an adjective, right? A) The vast* crowd burst into spontaneous cheering at the skillful play. B) Be cautious* with these oily rags because they can break out in spontaneous flame. C) William’s spontaneous resentment* at the mention of his sister was noted by the observant* teacher.
Our next word is “skim”. Skim means to remove from the top; move lightly (over); glide along; read hastily or carelessly. It’s a verb, and also a noun. Let’s see some examples. A) This soup will be more nourishing* if you skim off the fat. B) I caught a glimpse* of Mark and Marge skimming over the ice. C) Detective Corby, assigned to the homicide*, was skimming through the victim’s book of addresses.
The next word is “vaccinate”. Vaccinate, as you know, means inoculate with vaccine as a protection against smallpox and other diseases. It’s a verb. A) There has been a radical* decline in polio since doctors began to vaccinate children with the Salk vaccine. B) The general population* has accepted the need to vaccinate children against the once-dreaded* disease. C) Numerous* examples persist* of people who have neglected* to have their infants vaccinated.
Our next one is “untidy”. It’s really easy. Untidy means not neat; not in order. It’s an adjective. A) The bachelor’s* quarters* were most untidy. B) We must start a cleanup campaign to keep the campus* from being so untidy. C) Finding the house in such an untidy condition baffled* us. So, one more time, it simply means not tidy.
The next word we have here is “utensil”. Utensil means container or tool used for practical purposes. As you can guess, it’s a noun. A) Several utensils were untidily* tossed about the kitchen. B) Edward’s baggage* contained all the utensils he would need on the camping trip. C) Some people are so old-fashioned that they reject* the use of any modern utensil.
Our next word would be “sensitive”. I guess you’ve heard it before. Sensitive means receiving impressions readily; easily affected or influenced; easily hurt or offended. It’s an adjective. Let’s see the examples. A) The eye is sensitive to light. B) From the experiment we may conclude* that mercury in a thermometer is sensitive to changes in temperature. C) James is sensitive about his wretched* handwriting.
And, the last one for this lesson, “temperate”. Temperate means not very hot and not very cold; moderate. It’s an adjective. A) The United States is mostly in the North Temperate Zone B) All students received the appeal* to be temperate and not to jump to conclusions* in judging the new grading system. C) Mrs Rollins commended* her class for their temperate attitude when she announced the extra assignment.
Alright, the vocabulary part for lesson 34 is finished. See you in the next part, Words in Use 1.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.