سرفصل های مهم
بیست و پنجم - استفاده از لغات ۲
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
درود! به استفاده از کلمات ۲ برای درس ۲۵ از ۵۰۴ واژهی کاملا ضروری خوش اومدید. بزن بریم!
«عشق و ازدواج»
معمار معروف «ملویل فنتون» از زندگی زناشویی خسته شد و طرحی را ابداع کرد که خودش را از همسرش رها سازد. به همسرش گفت که با یک شرکت آمریکایی قرارداد بسته است که ساختمان اداری جدیدش در پاریس را طراحی کند. پس از بستن اسباب و اثاثیهاش، خانه را ترک کرد و اقدام به قطع تمام ارتباطاتش با زندگی قبلیاش کرد. نامش را تغییر داد، شغل تازهای بدست آورد و به سرعت همسر وفادارش را فراموش کرد.
چون هیچ مسئولیتی نداشت، شروع به هدر دادن پول و انرژی خود کرد. با خانم دیگری ازدواج کرد و بر این باور بود که از چنگ قانون در امان است. اما همسر اولش مشکوک و آزردهخاطر شده بود. از کارفرمای شوهرش مطلع شد که شوهرش به خارج نرفته است، مطلع شد که در واقع کلا شرکت را ترک کرده است. با کمی کارآگاهبازی، به زودی محل سکونت همسرش را کشف کرد. او از چنگال قانون فراری شده بود و مصیبت یکی پس از دیگری بر او مستولی شده بود.
کارش را از دست داد، شدیدا فقیر شد و دیگر مورد حسادت آشنایانش نبود. سپس همسر دومش بیمار شد و از بین رفت. پس از فروپاشی نقشههایش، فقط یک گام منطقی برای «ملویل» وجود داشت که میتوانست بردارد. همسرش را در آغوش گرفت و از او درخواست عفو و بخشش کرد. اینکه همسرش تصمیم به تحت پیگرد قرار دادنش بخاطر دوهمسری نگرفت، مایهی آسایش او بود.
بسیار خب، داستانمون تمومه. توی بخش بعدی میبینمتون، موفق باشید!
متن انگلیسی درس
Hello, there. Welcome to Words in Use 2 for lesson 25 of 504 Absolutely Essential Words. Let’s go!
“Love and Marriage”
The famous architect Melville Fenton grew tired of matrimony* and devised* a scheme to free himself of his spouse. He told her he had been engaged by an American company to design its new office building in Paris. Packing his baggage, he left his home and proceeded* to cut all his ties with his former life. He changed his name, secured a new job, and quickly forgot his faithful wife.
Not having any responsibilities, he began to squander* his money and energy. He married another woman, believing he was safe from the law. But his first wife had grown suspicious and resentful. She learned from his employer that he had not gone abroad, that in fact he had left the firm altogether. With a little detective work, she soon discovered her husband’s whereabouts. He had become a fugitive* from justice* and one calamity* after another overtook him.
He lost his job, became a pauper* and was no longer the envy* of his acquaintances. Then his second wife grew ill and died. After the collapse* of his plans, there was only one logical* step for Melville to take. He embraced* his wife and asked for her forgiveness. Much to his relief, she decided not to prosecute* him for bigamy*.
Alright, our story is finished. See you in the next part, good luck!
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.