واژگان

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

واژگان

بخش ۲۵

لیست کلمات

اتم

اسم. اتم کوچک‌ترین واحد ماده است.

یک مولکول از ترکیب دو یا چند اتم تشکیل شده.

زیبا

صفت. هر چیز زیبا، نگاه کردن به آن خوب است.

غروب زیبایی بود.

عرض، پهنا

اسم. عرض یعنی فاصله از یک طرف به طرف دیگر چیزی است.

عرض دیوار شمالی خانه بیست متر است.

دنباله‌دار

اسم. دنباله‌دار شیئی است در فضا که از سنگ و یخ ساخته شده و همراه با دنباله‌ی گرد درخشان است.

دنباله‌دارها چندین دهه طول می‌کشد که مدار دور یک ستاره را کامل کنند.

پوشاندن

فعل. پوشاندن چیزی یعنی چیزهایی را روی آن گذاشتن.

سیاره‌ی زمین پوشیده از ابر بود.

ناامیدی

اسم. ناامیدی یعنی نداشتن هیچ امیدی.

بعد از اینکه حساب بزرگمان را گم کردیم، کارکنان فروشنده بسیار ناامید شدند.

تشکیل دادن

فعل. تشکیل دادن یعنی ساختن یا شکل دادن چیزی.

آن‌ها حکومت جدیدی تشکیل دادند.

تکه، قطعه

اسم. قطعه بخش کوچکی از چیزی است.

بعد از شکستن چراغ، قطعات شیشه باید برداشته می‌شدند.

کهکشان

اسم. کهکشان مجموعه‌ای از منظومه‌های ستاره‌ی بسیار بزرگ است.

منظومه‌ی شمسی ما در منطقه‌ی بیرونی کهکشان قرار دارد.

تاریکی

اسم. gloom یعنی حالت تقریباً کامل تاریکی یا ناراحتی است.

در تاریکیِ صبح، دیدن قایق در دریاچه سخت بود.

بزرگ

صفت. large یعنی خیلی بزرگ.

من از یک پرنده‌ی بزرگ ترسیده بودم.

ماه

اسم. ماه شیئی است که به دور زمین ما می‌چرخد.

امشب ماه زیبا به نظر می‌رسد.

تابیدن

فعل. تابیدن یعنی انرژی یا گرما به بیرون فرستادن.

گرمای شومینه در سرتاسر اتاق پخش شد.

پرسه زدن

فعل. to roam یعنی بدون برنامه و هدف حرکت کند.

تمام روز گاوها در اطراف مزارع پرسه می‌زدند و علف می‌خوردند.

منزوی، تک‌وتنها

صفت. اگر چیزی solitary باشد، تنها یا تک است.

تنها چیزی که در اتاق بود یک صندلی تک‌وتنها بود.

طیف

اسم. طیف یعنی محدوده‌ی کاملی از رنگ از قرمز تا بنفش.

تمام طیف را در رنگین‌کمان می‌توانید ببینید.

کره

اسم. کره شکل گِرد سه‌بعدی است، مثل توپ.

بادکنک‌ها به شکل کره‌های رنگارنگ جورواجور باد شده بودند.

ستاره

اسم. ستاره یک چیز روشن و درخشان در شب است.

ستاره‌ها در شب بیرون می‌آیند.

موقعیت، جایگاه

اسم. status موقعیت چیزی یا کسی در ارتباط با دیگران است.

او به جایگاه باهوش‌ترین دختر کلاس رسیده بود.

زشت

صفت. چیزی که زشت است، نگاه کردن به آن خوشایند نیست.

جای زشتی بود.

متن انگلیسی درس

Vocabulary

Unit 25

Word list

atom [ˈætəm]

n. An atom is the smallest unit of a substance.

A molecule consists of a combination of two or more atoms.

beautiful

adj. A beautiful thing, is good to look at.

There was a beautiful sunset.

breadth [bretθ]

n. Breadth is the distance from one side to the other side of something.

The breadth of the northern wall of the house is twenty meters.

comet [ˈkɒmit]

n. A comet is an object in space made of ice and rock with a tail of glowing dust.

Comets take many decades to complete an orbit around a star.

cover

v. To cover something is to put things over it.

The Earth was covered with clouds.

despair [disˈpɛər]

n. Despair is the feeling of having no hope.

After we lost the big account, our salespeople were filled with despair.

form

v. To form is to make or to shape something.

They formed a new government.

fragment [ˈfrægmənt]

n. A fragment is a small part of something.

After the light broke, there were fragments of glass to clean up.

galaxy [ˈgæləksi]

n. A galaxy is any extremely large collection of star systems.

Our solar system is located in the outer area of our galaxy.

gloom [gluːm]

n. Gloom is a state of almost complete darkness or sadness.

In the gloom of the morning, it was difficult to see the boat on the lake.

large

adj. Something large is very big.

I was frightened by a large bird.

moon

n. The moon is an object that travels around our Earth.

The moon looks beautiful tonight.

radiate [ˈreidieit]

v. To radiate means to send out energy or heat.

The heat from the fireplace radiated throughout the room.

roam [roum]

v. To roam means to move around without a plan or purpose.

All day the cows roamed around the field eating grass.

solitary [ˈsɒliteri]

adj. If something is solitary, then it is lonely or the only one.

The only thing in the room was a solitary chair.

spectrum [ˈspektrəm]

n. The spectrum is the full range of color ranging from red to violet.

You can see the entire spectrum in a rainbow.

sphere [sfiə:r]

n. A sphere is a three-dimensional round shape, like a ball.

The balloons were inflated into a variety of colorful spheres.

stars

n. A star is a bright, shining thing in the night sky.

The stars come out at night.

status [ˈsteitəs]

n. Status is the position of something or someone in relation to others.

She had achieved the status of being the smartest girl in the class.

ugly

adj. Something ugly is not good to look at.

It was an ugly site.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.