درسنامه تفسیری

دوره: برنامه‌ی VIP آقای ای جی هوگ / فصل: تجربه‌های دشوار / درس 4

برنامه‌ی VIP آقای ای جی هوگ

122 فصل | 572 درس

درسنامه تفسیری

توضیح مختصر

در این درس آقای ای جی هوگ در رابطه با مطالب درسنامه اصلی توضیحات بیشتری را ارائه می‌دهد.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

تجربه‌های دشوار - درس تفسیر

تجربه‌های سخت… یکی به ذهنم می‌آید…

داشتم یک سری ویدئوها به‌نام «هفته‌ی جهنمی» را تماشا می‌کردم. ویدئوها مربوط به یگان ویژه‌ی نیروی دریایی آمریکا بود.

Navy Seals یک گروه نظامی در نیروی دریایی آمریکا است. احتمالاً سرسخت‌ترین افراد در ارتش آمریکا شناخته می‌شوند. اما قبل از اینکه به نیروی دریایی رسمی تبدیل شوند، قبل از اینکه بتوانند به گروه بپیوندند، باید از هفته‌ی جهنمی جان سالم به در ببرند. در این هفته تقریباً نمی‌خوابند. یک هفته‌ی کامل، هفت روز، در کل فقط ۵-۴ ساعت می‌خوابند.

هفته‌ی جهنمی را با داد و فریاد فراوان آغاز می‌کنند. در یک چادر در ساحل کالیفرنیا هستند. با انفجار و داد و فریاد بیدار می‌شوند و همه از چادر بیرون می‌آیند و بعد گروهبانان و مربی‌ها سرشان فریاد می‌زنند و به آن‌ها می‌گویند وارد آب شوند. و همه باید به آب بروند.

و آب کالیفرنیا گرم نیست. اقیانوس گرم نیست سرد است. گاهی مردم تلویزیون تماشا می‌کنند و فیلم‌های هالیوودی را تماشا می‌کنند و فکر می‌کنند در سواحل کالیفرنیا آب واقعاً گرم است، خیلی گرمسیری است، اما این درست نیست. در واقع آب خیلی سرد است. سرد است.

همه‌ی این مردها به داخل آب می‌دوند و همه‌شان خیلی سردشان می‌شوند. بعد مربی‌ها، تا هفت روز آینده، اساساً این افراد را شکنجه می‌کنند. آن‌ها را نمی‌زنند، نه. هیچ کاری نمی‌کنند که باعث آسیب دائمی شود، اما آن‌ها را شکنجه‌ی ذهنی می‌کنند.

پس اول از همه، آن‌ها نمی‌خوابند. دروماً، هفت روز سردشان می‌شود و لرز دارند. بدنشان می‌لرزد چون خیلی سرد هستند. تقریباً همیشه سرد هستند.

چون وقتی از آب خارج می‌شوند باد می‌وزد و واقعاً سردشان می‌شود و بعد مربی‌ها به آن‌ها می‌گویند در شن‌ها غلت بزنند. پس ماسه وارد لباسشان می‌شود، داخل شلوارشان می‌رود، روی صورتشان، موهایشان و البته هیچ دوشی وجود ندارد.

پس خیلی اذیت می‌شوند، بدنشان پر از شن است و بعد آن‌ها را مجبور به انجام کارهای سخت می‌کند. مجبورند کارهای زیاد و تعداد زیادی شنا انجام دهند. باید مسابقه‌های دو و دوره‌های مانع را انجام دهند.

باید قایق‌های بزرگی را روی سرشان حمل کنند و مسابقه‌های تیمی انجام دهند و اگر در مسابقه ببازند، اگر تیمشان آخرین باشد، باید بیشتر مجازات شوند، شنای بیشتر، بارفیکس بیشتر یا حتی بدتر، زمان بیشتری در آب سرد.

شب به آب سرد برمی‌گردند. گاهی مجبورند در آب بنشینند و شنا بزنند در حالی که دارند یخ می‌زنند.

علاوه بر همه‌ی این‌ها، مربی‌ها دائماً با ذهنشان بازی می‌کنند. مربی‌ها دائماً به آن‌ها می‌گویند جا بزنند. «می‌تونی ول کنی بری. می‌تونی گرم باشی، فقط ول کن. می‌تونی غذای گرم و خوب بخوری، به خونه بری و بخوابی، همین الان تسلیم شو.»

مربی‌ها این کار را انجام می‌دهند چون فقط سخت‌ترین و متعهدترین را می‌خواهند. پس آن‌ها هرکسی که در هفته‌ی جهنمی جا می‌زند را نمی خواهد تا افسر نیروی دریایی شود. اگر جا بزنند، حذف می‌شوند. هرگز نمی‌توانند برگردند.

و در نتیجه، اکثر افراد جا می‌زنند. اکثرشان قبل از پایان یک هفته جا می‌زنند.

این یک تجربه‌ی دشوار است. این یک مثال شدید از یک تجربه‌ی دشوار است. می‌توانید این را در یوتیوب پیدا کنید، بنویسید: هفته‌ی جهنمی افسر نیروی دریایی. وقتی داشتم این را تماشا می‌کردم، فکر کردم: «خدای من، من نمی‌تونم از این جون سالم به در ببرم. این وحشتناکه.»

اما نکته‌ی جالب اینجاست. در پایان آن هفته، کسانی که جان سالم به در بردند، کسانی که باقی ماندند، تغییر شکل دادند. در اعماقشان چیزی تغییر کرد.

چون می‌توانید در فیلم‌های بعدی ببینید که اعتماد به نفسشان خیلی قوی‌تر بود، چون بر این تجربه‌ی فوق‌العاده سخت غلبه کرده بودند. آن‌ها از انجام این کار اعتماد به نفس بالایی داشتند. این تحول بزرگی در مدت کوتاهی بود.

این همان تجربه‌ی دشوار است و این مثال خوبی است. این یک مثال افراطی است، اما خوب است چون آنچه ضروری را است نشان می‌دهد.

ناآسودگی زیاد… آن افراد اذیت می‌شدند. هفت روز پیاپی سردشان بود. تقریباً هیچ خوابی نداشتند. پس در نهایت، نمی‌توانند درست فکر کنند.

بدن‌هایشان سرد و پوشیده از شن است. آن‌ها بیچاره و خسته هستند چون فقط می‌دوند و شنا می‌زنند و ورزش می‌کنند، قایق‌هایشان را هر روز به مدت هفت روز و هر شب در تمام شب و تمام طول روز پارو می‌زنند. و در تمام مدت زمان، مربی‌ها سرشان فریاد می‌کشند و سعی می‌کنند آن‌ها را وادار کنند که جا بزنند.

ناراحتی شدید، خستگی شدید، جسمی و روحی. وقتی از چنین چیزی عبور می‌کنید، تغییر می‌کنید، اتفاقی می‌افتد. این یک تجربه‌ی دشوار است.

بدیهی است که چندان خوشایند نیست و بدیهی است که کاری نیست که بتوانید هر هفته دوباره و دوباره انجام دهید. حتی مربی‌ها در برنامه درباره‌ی این واقعیت صحبت می‌کنند که بعد از هفته‌ی جهنمی باید به بچه‌ها استراحت دهند.

آن‌ها نمی‌توانند این کار را بدون وقفه با آن‌ها انجام دهند، چون کم‌کم همه فرو می‌ریزند، همه مجروح می‌شوند. پس این هم نشان می‌دهد که نیاز به یک دوره‌ی زمانی متمرکز دارد، در این مورد یک هفته. نمی‌تواند برای همیشه ادامه پیدا کند.

این چیزی نیست که بخواهیم مدام با خودمان انجام دهیم، به همان دلیل. چون خودمان را خسته خواهیم کرد و به خودمان استرس وارد خواهیم کرد. در واقع به‌جای ایجاد تحول مثبت، به خودمان آسیب می‌رسانیم.

اما گاهی در زندگی مفید یا ضروری است که یک ضربه‌ی بزرگ، یک تجربه‌ی دشوار کوتاه‌مدت سخت را تحمل کنیم. دو نوع کلی وجود دارد.

  1. انواع غیربرنامه‌ریزی‌شده.

آن وقت است که زندگی به شما بحران می‌دهد. به شما فاجعه می‌دهد. زندگی فرصت خیلی ناخوشایندی را به شما می‌دهد، چیزی که یک فرصت است اما فوق‌العاده سخت است و شما باید برای مدتی خیلی ناآسوده باشید.

این‌ها خودبه‌خود اتفاق می‌افتند و شما فقط باید ذهنیت قوی و خوبی داشته باشید. هنگامی که می‌آیند، باید از آن‌ها استقبال کنید، خودتان را درگیر کنید و فکر کنید که این یک تجربه‌ی دشوار است، می‌توان از آن برای تحول مثبت استفاده کرد. باید از آن چیزها استفاده کنید.

بعضی افراد از یک بحران یا فاجعه برای ضعیف شدن استفاده می‌کنند. می‌گویند: «این وحشتناکه، چرا من؟» و ضعیف‌تر می‌شوند. اما دیگران آن را یک فرصت می‌دانند، هنوز دوستش ندارند، هنوز هم ناخوشایند و دردناک است، اما آن را به‌عنوان یک فرصت می‌بینند.

متوجه می‌شوند که: «خب، من می‌تونم از این به‌عنوان یه تجربه‌ی دشوار برای ایجاد تغییرات خیلی مثبت در زندگی‌ام در کوتاه‌مدت استفاده کنم.» آن‌ها از درد استفاده می‌کنند.

  1. نوع دیگری از تجربه‌های دشوار تجربه‌ای است که شما انتخاب می‌کنید، یک تجربه‌ی انتخابی. این چالش بزرگی است که انتخاب می‌کنید.

هفته‌ی جهنمی افسرها یک نمونه است. همه‌ی آن افراد داوطلبانه در آن برنامه شرکت کردند. آن‌ها را از خیابان ندزدیدند و مجبور نکردند همه‌ی این کارها را انجام دهند، خودشان انتخاب کردند. می‌خواستند به افسر نیروی دریایی تبدیل شوند و برای این کار می‌دانستند که باید از این مرحله عبور کنند. مجبور بودند آن هفته‌ی جهنمی را پشت سر بگذارند.

خودشان آن تجربه‌ی دشوار را انتخاب کردند. آن چالش بزرگ را انتخاب کردند. می‌دانستند که دردناک خواهد بود، اما این کار را کردند چون می‌خواستند به افراد قوی‌تر، سخت‌تر و با اعتماد به نفس‌تری تبدیل شوند.

هر یک از آن‌ها احتمالاً انگیزه‌ی خاص خودشان را داشتند، اما تجربه‌ی دشوار را انتخاب کردند. فکر می‌کنم آن‌ها مطلوب‌تر هستند. وقتی چنین تجربه‌ای را انتخاب می‌کنید مطلوب‌تر است.

چون احساس می‌کنید حداقل یک مقدار کنترل دارید، تصمیم می‌گیرید این کار را انجام دهید. من فکر می‌کنم این منجر به تغییرات بهتری در زندگی شما می‌شود، وقتی یک کار بزرگ ناخوشایند و دشوار را انتخاب می‌کنید تا در یک دوره‌ی کوتاه‌مدت خیلی شدید انجام دهید.

پس چیزی که این ماه و در این درس تفسیر درباره‌اش صحبت خواهیم کرد تجربیاتی است که شما انتخاب می‌کنید، کاری که خودتان انتخاب می‌کنید.

ما اغلب درباره‌ی پیشرفت‌های کوچک در طول زمان صحبت کرده‌ایم. ایده‌ی کایزن، این یک کلمه‌ی ژاپنی است، که به‌معنای پیشرفت تدریجی کوچک به‌طور مداوم است.

در انگلیسی می‌توان گفت پیشرفت مداوم و بی‌پایان. پیشرفت‌های کوچک و مداوم طی مدت طولانی.

این راهی عالی برای ایجاد تغییرات است، با این حال، گاهی در برنامه‌ی یکنواختی قرار داریم. to be in a rut یعنی داشتن یک عادت خیلی عمیق. یعنی هر روز یک کار را دوباره و دوباره تکرار می‌کنید. یک الگوی عادتی است. rut یک عادت است. rut یک الگوی عادتی است. پس a deep rut یک الگوی خیلی قوی است، یک عادت خیلی قوی.

گاهی اوقات، اگر یک برنامه‌ی یکنواخت، یک عادت منفی قوی یا عادتی داشته باشیم که دیگر مفید نباشد، گاهی آن‌قدر قوی است که نمی‌توانیم آن را با پیشرفت‌های کوچک تغییر دهیم. تغییر دادن به‌صورت تدریجی کوچک خیلی سخت است.

یک مثال رایج سیگار کشیدن است. بعضی افراد می‌توانند به‌تدریج سیگار را ترک کنند. اگر به‌شدت به سیگار معتاد باشند، بعضی افراد می‌توانند سیگار بکشند، کمی کمتر و کمی کمتر و کمی کمتر و هر ماه کمتر سیگار می‌کشند، سیگار کمتر و کمتر، تا نهایتاً صفر می‌شود.

اما خیلی از مردم نمی‌توانند این کار را انجام دهند. خیلی از افراد چنان اعتیاد شدیدی دارند که اگر یک سیگار بکشند، طبیعتاً دو، سه و چهار نخ سیگار خواهند کشید و پس از آن نمی‌توانند خودشان را کنترل کنند.

پس خیلی از افراد نیاز به یک تجربه‌ی دشوار بزرگ و سخت دارند که باید ناگهان ترک کنند و معمولاً برای مدتی کاملاً ناخوشایند است که زیاد سیگار بکشند و بعد ناگهان ترک کنند و بعد این‌همه تمایل شدید به سیگار کشیدن را احساس کنند و افراد دیگر را ببینند که سیگار می‌کشند.

شاید همیشه احساس عصبانیت، گرسنگی، بدخلقی و خستگی داشته باشند. ممکن است انواع تجربه‌های دشوار را داشته باشند، هنگامی که ناگهان آن را ترک می‌کنند.

بیشتر یک تجربه‌ی دشوار است، اما گاهی چیزی است که نیاز دارید. گاهی این تنها راه ایجاد تغییر، ترک عادت بد یا ایجاد تحول بزرگ است.

گاهی اوقات برای غلبه بر عادت، برای غلبه بر بعضی از باورهای محدودکننده‌ی ذهنی، به شوک نیاز داریم. باید خودمان را به بیرون از راحتی‌مان شوکه کنیم.

می‌گذارم خودتان تصمیم بگیرید که چه زمانی بهتر است به‌تدریج بهبود پیدا کنید و چه زمانی به آن شوک تجربه‌ی دشوار نیاز دارید. باید خودتان آن تصمیم بگیرید، هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند برای شما تصمیم بگیرد.

بعضی از زمینه‌های زندگی و احتمالاً بیشترِ آن‌ها با پیشرفت‌های تدریجی بهتر کار می‌کنند، اما می‌دانید که احتمالاً بعضی از حوزه‌های زندگی وجود دارند که واقعاً باید خودتان را شوکه کنید یا اینکه برای مدت طولانی عادت بدی داشته‌اید، که تغییر تدریجی کار نمی‌کند. باید خودتان را شوکه کنید، و آن تجربه‌ی دشوار را داشته باشید و ناگهان این تغییر را ایجاد کنید.

الان یکی را انتخاب کنید. همین الان، انتخاب کنید که چیست. در زندگی خودتان. چیزی وجود دارد که باید برای ایجاد یک تغییر بزرگ ایجاد کنید و باید خودتان را به بیرون از عادت بد شوک دهید یا خودتان را به عادت خوب شوک دهید.

به تحول در چیزی نیاز دارید، برای شما مهم‌ترین چیست؟ پس از انتخاب آن یک چیز، تجربه‌ی دشوارتان را طراحی، انتخاب یا پیدا خواهید کرد و بیایید دوباره اصول را مرور کنیم.

  1. باید به‌شدت احساسی باشد

باید یک تجربه‌ی احساسی باشد. ممکن است یک احساس خیلی شاد و مثبت باشد، اما به احتمال زیاد احساس دردناکی خواهد بود. ناآسودگی شدید خواهد بود.

گاهی ناآسودگی خیلی مفید است، چون از نظر احساسی ما را شوکه می‌کند و باعث می‌شود که تغییر برای ما آسان‌تر شود. پس تجربه‌ی شما باید به‌شدت احساسی باشد.

  1. باید یک چالش شدید باشد، نه چالش کوچک یا چیزی که فکر کنید: «اوه فکر می‌کنم این کار آسون باشه.»

چالش شدیدی که باید شما را بترساند. باید احساس ترسی برای این چالش شدید، این تجربه‌ی دشوار وجود داشته باشد. این نشان می‌دهد که بزرگ است. این نشان می‌دهد که افراطی است. این نشان می‌دهد که احساسی است.

این تجربه‌ی دشوار که انتخاب می‌کنید یا ایجاد می‌کنید باید…

  1. زمان فشرده داشته باشد.

باید در مدت‌زمان کوتاهی باشد. اگر این کار را برای مدت طولانی انجام دهید، احتمالاً به خودتان آسیب خواهید زد. استرس می‌گیرید. ضعیف‌تر می‌شوید، پس می‌توانید این کار را فقط برای مدت کوتاهی انجام دهید، پس هر کاری که انجام می‌دهید باید کوتاه باشد، احتمالاً یک هفته یا کمتر. هفت روز یا کمتر، زمان فشرده.

  1. و در آخر، باید تمام وقت و توجه‌تان را به خود اختصاص دهد

پس در آن زمان فشرده، این تمام کاری است که از صبح تا شب انجام می‌دهید. فقط همین کار را می‌کنید.

بیایید به چند مثال فکر کنیم و بعد بروید و انجامش دهید. شاید یک تجربه‌ی دشوار فیزیکی را انتخاب کنید. شاید به خودتان اجازه داده‌اید از نظر جسمی ضعیف‌تر و ضعیف‌تر شوید.

شاید چاق شده‌اید. شاید تنبل شده‌اید. و حالا آن‌قدر به عادت عمیقی تبدیل شده‌است که مراحل تدریجی کمکی نمی‌کند، به یک شوک نیاز دارید. پس تجربه‌ی دشوار یک‌هفته‌ای، یک چیز فوق‌العاده سخت را انتخاب کنید. ممکن است چیزی باشد که باید برای آن تمرین کنید.

برای مثال، شاید تصمیم بگیرید که من یک ماراتن انجام می‌دهم. دوی ماراتن انجام خواهم داد. الان اگر دونده نیستید و از نظر آمادگی جسمانی خوب نیستید، ناگهان همین فردا نمی‌روید و در یک ماراتن بدوید، برای آماده شدن به ماه‌ها زمان نیاز دارید، به‌خصوص اگر اضافه‌وزن دارید.

اما این تجربه‌ی دشوار خوبی است، چون وقتی واقعاً ماراتن را انجام دهید، باز هم سخت خواهد بود. و بهتر هم هست چون تغییرات تدریجی را ترکیب می‌کند، یعنی شما باید برای آن تمرین کنید، باید آماده شوید. و بعد در واقع آن تجربه‌ی دشوار را در چهار ساعت یا در همین حدود دارید که در حال دویدن هستید و خیلی سخت است.

یا شاید به یکاردوی آموزشی بروید، اردوی آموزشی فیزیکی مانند افسران نیروی دریایی که سر شما فریاد می‌کشند و شما را مجبور به انجام شنا می‌کنند و شما را مجبور می‌کنند که تمام روز بدوید و ورزش کنید. شما را مجبور به خوردن غذاهای فوق‌العاده سالم می‌کنند، چیزی شبیه به آن، تجربه‌ی یک اردوی آموزشی ممکن است خوب باشد.

شاید هم یک چیز غیرفیزیکی. فرض کنید می‌خواهید یک سخنران عمومی خوب باشید، اما شما را به وحشت می‌اندازد، از آن می‌ترسید و هر زمان که سعی می‌کنید انجامش دهید، احساس وحشتناکی دارید و ظاهراً پیشرفت نمی‌کنید.

پس شاید بروید و یک دوره‌ی آموزشی فوق‌العاده شدید برای سخنرانی عمومی را طی سه روز بگذرانید و در طول آن سه روز، فقط سخنرانی‌های زیاد انجام دهید.

مدام برای گروه سخنرانی کنید و مربی‌ها به شما کمک کنند تا بهتر و بهتر شوید. خیلی شدید است. این یک تجربه‌ی دشوار است. در آن آخرهفته، بر بسیاری از ترس‌هایتان غلبه خواهید کرد.

تحول بزرگی ایجاد خواهید کرد.

می‌تواند هر حوزه‌ای از زندگی باشد، باید انتخاب کنید. الان انتخابش کنید. حوزه‌ی زندگی را انتخاب کنید و بعد تجربه‌ی دشوار و شدید را انتخاب کنید و لطفاً این را در سایت VIP ما پست کنید. من واقعاً می‌خواهم درباره‌ی آنچه انتخاب می‌کنید بخوانم. کنجکاوم، می‌خواهم آن را بخوانم و سایر اعضا هم می‌خواهند آن را بخوانند. بی‌صبرانه منتظرش هستم.

آنجا می‌بینمتان. فعلاً خداحافظ.

متن انگلیسی درس

Crucible Experiences – Commentary

Crucible experiences… One comes to mind…

I was watching a series of videos called ‘Hell Week’. The videos were about the Navy Seals.

The Navy Seals are a military group in the American Navy. They’re known as, perhaps, the toughest guys in the American military. But before they become official Navy Seals, before they can join the group, they have to survive Hell Week. During this week they get almost no sleep. So one full week, seven days, they get only 4-5 hours of sleep total.

They begin Hell Week with lots of screaming and yelling. They’re in a tent on the beach in California. They’re woken up with explosions and yelling and screaming, and they all run out of the tent and then the sergeants and trainers yell at them and tell them to get into the water. And they all have to run into the water.

And the water in California is not warm. The ocean is not warm it’s cold. Sometimes people watch television and watch Hollywood movies and think the California coast is really warm water, very tropical, but that’s not true. The water is actually quite chilly. It’s cold.

So all these men run into the water and they all get very cold. Then the instructors, for the next seven days, basically torture these guys. They don’t hit them, no. They don’t do anything that will cause permanent damage but they mentally torture them.

So first of all, they get no sleep. Second of all, for seven days they’re cold and shivering. Their bodies are shaking because they’re so cold. They’re almost always cold.

Because when they get out of the water it’s windy and they get really cold and then the instructors tell them to roll in the sand. So the sand gets into their clothes, into their pants, on their faces, in their hair and of course there are no showers.

So they’re super uncomfortable, covered in sand all the time and then they make them do really hard work. They have to do lots and lots and lots of push-ups. They have to do running races, obstacle courses.

They have to carry big boats on their heads and they have races as a team and if they lose the race, if their team is last then they have to get punished even more, more push-ups, more pull-ups or even worse, more time in the cold water.

At night back into the cold water. Sometimes they just have to sit in the water doing sit-ups while they freeze.

In addition to all of this, the instructors are constantly playing mind games with them. The instructors constantly tell them to quit. “You can quit. You can be warm, just quit. You can have some nice warm food, go home and sleep, just quit now.”

The instructors do this because they only want the toughest and the most committed. So anyone who will quit during Hell Week, they don’t want them to become a seal. If they quit, they’re out. They can never come back.

And, as a result, most of the people quit. Most of those guys quit before the end of one week.

That is a crucible experience. It’s an extreme example of a crucible experience. You can find this on YouTube, I believe: Seal Hell Week. As I was watching this, I thought, “Oh my God, I could not survive this. This is horrible.”

But here’s the interesting thing. At the end of that week, those who survived, those who remained were transformed. Something changed deep inside them.

Because you could see in follow up videos their confidence was much stronger, because they had overcome this incredibly tough experience. They had a deep level of confidence from doing that. It was a big transformation in a short time.

That’s what a crucible experience is all about and this is a nice example. It’s an extreme example, but it’s good because it shows what is necessary.

Massive discomfort… those guys suffered. They were freezing cold for seven straight days. They got almost no sleep. So by the end, they can’t think clearly.

They’re cold and covered in sand. They’re miserable and exhausted because they’re just running and doing push-ups and exercising, paddling their boats every single day for seven days and every night all night, all day. And during the whole time, guys are yelling at them and trying to make them quit.

So extreme discomfort, extreme exhaustion, physical and mental. When you get through something like that, you change, something happens. That’s a crucible experience.

Obviously, it’s not very pleasant and obviously this is not something you can do again and again and again every week. Even the instructors in the show talk about the fact that after Hell Week they have to let the guys rest.

They can’t keep doing this to them non-stop, because eventually everyone would break down, everyone would become injured. So that also shows this needs to be a concentrated period of time, in this case one week. It can’t go on forever.

This is not something we want to do to ourselves all the time, for the same reason. Because we’ll exhaust ourselves and stress ourselves out. We’ll actually harm ourselves rather than create a positive transformation.

But sometimes in life it’s useful or necessary to get a big jolt, a big difficult tough, short-term crucible experience. There are two general kinds.

  1. The kinds that are unplanned.

That’s when life gives you a crisis. Life gives you a tragedy. Life gives you some very uncomfortable opportunity, something that’s an opportunity but it’s super tough and it requires you to be extremely uncomfortable for a while.

Those just happen on their own and you just have to have a good strong mindset. When they come, you have to welcome them, jump in and think, this is a crucible experience, it could be used for a positive transformation. You have to use those things.

Some people use a crisis or tragedy to become weaker. They say, “This is terrible, why me?” And they become weaker. But others see it as an opportunity, they still don’t like it, it’s still unpleasant and painful, but they see it as an opportunity.

They realize, “OK, I can use this as a crucible experience to make some very positive changes in my life in a short-term.” They use the pain.

  1. The other kind of crucible experience is one that you choose, a chosen one. It’s a massive challenge that you choose.

The Seal Hell Week is an example. All of those guys volunteered for that program. They weren’t grabbed off the street and forced to do all that, they chose it. They wanted to become Navy Seals and to do that they knew they had to go through that. They had to go through that Hell Week.

They chose that crucible experience themselves. They chose that massive challenge. They knew it would be painful, but they did it because they wanted to be transformed into stronger, tougher, more confident guys.

Each of them probably had their own motivation, but they chose the crucible experience. I think those are more desirable. It’s more desirable when you choose that kind of experience.

Because you feel you have at least a measure of control, you’re deciding to do it. I think that leads to even better changes in your life, when you choose some massive uncomfortable, difficult thing to do in a short period of time, very intense.

So that’s what we’re gonna to talk about this month and in this commentary, are crucible experiences that you choose, something you choose to do yourself.

We’ve often talked about making small improvements over time. The idea of Kaizen, that’s a Japanese word, which means making small gradual improvements constantly.

In English we could say constant and never ending improvement. Constant little tiny improvements over a long time.

That’s a great way to make changes, however, sometimes we are in a rut. To be in a rut means to have a very deep habit. It means you’re just doing the same thing again and again every day. It’s a habitual pattern. A rut is a habit. A rut is a habitual pattern. So a deep rut is a very strong pattern, a very strong habit.

Sometimes, if we have a deep rut, a strong, negative habit or a habit that’s not useful anymore, sometimes it’s so strong that we cannot change it with small improvements. It’s too tough to change in a small gradual way.

A common example is cigarette smoking. Now some people can gradually quit smoking. If they’re strongly addicted to cigarettes there are some people who can, they smoke a little less and then a little less and a little less and each month they’re smoking fewer cigarettes, fewer cigarettes, fewer cigarettes, until finally zero.

But a lot of people can’t do that. A lot of people have such a strong addiction that if they smoke one, then they will naturally smoke two, three, four and they can’t control themselves after that.

So there are many people who need just a big tough crucible experience they must just suddenly quit and it’s usually quite unpleasant for a while to be smoking a lot and then suddenly stop and then they feel all these strong desires to smoke and they see other people smoking.

Maybe they feel irritable, hungry, grumpy and tired all the time. They can have all kinds of difficult experiences, uncomfortable experiences when they quit in a sudden way like that.

It’s more of a crucible experience, but sometimes that’s what you need. Sometimes that’s the only way to make a change, to break a bad habit or to make a big transformation.

Sometimes we need a shock to overcome a rut, to overcome some mental limiting belief. We need to shock ourselves out of our comfort.

I’ll let you decide when it’s best to improve gradually and when you need that shock of a crucible experience. You have to decide that, no one else can decide that for you.

Some areas of life and probably most, work best with gradual improvements, but you know that there’s probably some area of life or areas of life where you really need to shock yourself or you’ve had a bad habit for such a long time, that gradual change won’t do it. You’ve gotta shock yourself, and have that crucible experience and make that change suddenly.

Choose one now. Right now, choose what it is. You know in your life. There’s something you need to make a big change and you need to shock yourself out of some bad habit or shock yourself into a good habit.

You need a transformation in something, what is it for you, the most important, what is it? After you choose that one thing, you’re going to design or choose or find your crucible experience and let’s again review the principles.

  1. It must be intensely emotional

It must be an emotional experience. This might be a very happy, positive emotion, but likely it will be a painful emotion. It will be discomfort, extreme discomfort.

Sometimes discomfort is very useful, because it shocks us emotionally and that makes it easier for us to make a change. So your experience needs to be intensely emotional.

  1. It needs to be an extreme challenge, not a little challenge or something you think, “Oh I think that would be easy.”

An extreme challenge that should frighten you. There should be some feeling of fear about this extreme challenge, this crucible experience. That shows that it’s big. That shows that it’s extreme. That shows that it’s emotional.

This crucible experience that you choose or create must have…

  1. Compressed time

It must be in a short time period. If you do it for too long then you’ll probably hurt yourself. You get stressed out. You become weaker, so you can only do this for a short time, so whatever it is you’re doing it needs to be short, probably a week or less. Seven days or less, so compressed time.

  1. And finally, it needs to be all consuming

So during that compressed time, it’s all you do from morning to night. You’re only doing that thing.

Let’s think about a few examples and then you get out there and do it. Maybe you choose a physical crucible experience. Maybe you have let yourself get weaker and weaker physically.

Maybe you’ve gotten fat. Maybe you’ve gotten lazy. And it’s such a deep habit now that gradual steps are not helping, you need a shock. So choose maybe a one week crucible experience, something super tough. It might be something you need to train for.

For example, maybe you decide I will do a marathon. I will run a marathon. Now you’re not going to go run a marathon suddenly, just tomorrow if you’re not a runner or in good shape, especially if you’re over weight, you’ll need months and months to prepare.

But that’s a good crucible experience, because when you actually do the marathon, it will still be tough. And it’s even better because it combines gradual change, meaning you must train for it, you must prepare. And then you actually have that crucible experience of around four hours or something where you’re running and it’s quite tough.

Or maybe you’ll go to some boot camp, some physical boot camp like the Navy Seals where they yell at you and make you do push-ups, make you run all day, you’re exercising. They make you eat super healthy food, something like that, a boot camp experience might be good.

Maybe something non-physical. Let’s say you want to be a good public speaker, but it terrifies you, you’re afraid of it and whenever you try to do it, you feel terrible and you just can’t seem to improve.

So maybe you go and take some super intense public speaking training course over three days and during that three days, it’s just making lots and lots and lots of speeches.

Constantly making speeches to the group and the instructors help you get better and better. It’s very intense. It’s a crucible experience. In that weekend, you will overcome a lot of your fear.

You’ll make a big transformation.

It could be any area of life, you must choose. Choose it now. Choose the area of life and then choose the crucible experience, the intense experience and please, post this on our VIP site. I really want to read about what you choose. I’m curious, I want to read it and other members want to read it too. I’m looking forward to it.

See you there. Bye for now.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.