سرفصل های مهم
درسنامه تفسیری
توضیح مختصر
در این درس آقای ای جی هوگ در رابطه با مطالب درسنامه اصلی توضیحات بیشتری را ارائه میدهد.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
انتقاد - درس تفسیر
سلام، من اِیجی هستم و به درس تفسیر این ماه خوش آمدید. بیایید شروع کنیم.
با خواندن بخش کوتاهی از کتاب «با آرامش ذهن به ثروت برسید» نوشتهی ناپلئون هیل شروع خواهم کرد. البته، ناپلئون هیل یکی از اولین نویسندگان نمایشی در اوج کار بود، وقتی که دربارهی چگونگی ثروتمند شدن، موفقیت، خوشبختی نوشت. این بخش کوچکی از یکی از کتابهای او است. بیایید شروع کنیم.
«ترس از انتقاد. ذهن شما قدرت بیحد و مرز برای تحقق رویا را دارد، به شرطی که اجازه دهید ذهنتان بدون محدودیت عمل کند. ترسهای کمی هستند که به اندازهی ترس از انتقاد ذهن را سریع مختل میکنند. این میتواند شما را قبل از شروع متوقف کند، و با این حال چیزی نیست جز تأثیر ذهن دیگری یا ذهن دیگران، یک تأثیر منفی، که اغلب فقط تصور میشود. کسی که از ترس از انتقاد پر شود، اغلب ایدههایش را مطرح نمیکند، کمتر پس زده میشود، و بنابراین استعدادهای بزرگ تخیل و اعتماد به نفسش را از دست میدهد.»
«ما ممکن است مشاغل مردانی را که موفقیتهای چشمگیری در زمینههای خود کسب کردهاند بررسی کنیم و ممکن است از راهی که تواناییهای خود را یافتند و از آنها بهطور مؤثر استفاده کردند، متعجب شویم. در عین حال، ممکن است بسیاری از موانعی را که باید از بین میبردند ببینیم. با این حال، به ندرت از انتقادات نامطلوبی که بسیاری از چنین مردانی با آنها روبهرو شدهاند، میدانیم. اگر آنها از این انتقاد میترسیدند و اجازه میدادند در ذهن آنها ریشه بگیرد، تمام تواناییشان برای درک کردن و موفقیت فلج میشد. آنها ممکن است واقعاً هرگز چنین احساسی نداشته باشند، زیرا ذهنهایشان ذهنهای آزادی که به جلو حرکت میکنند نبودهاند.»
بخش قدرتمندی است. آن را دوباره آهستهتر میخوانم، و معنی بعضی از واژگان را توضیح میدهم، بعد تفسیر میکنم. دوباره با کمی توضیح، کمی آرامتر، بزن بریم.
«ترس از انتقاد. ذهن شما قدرت بیحد و مرز دارد،» limitless همان نامحدود است، پس ذهن شما قدرت نامحدود دارد، «برای تحقق رویا، به شرطی که،» یعنی اگر، «اجازه دهید ذهنتان بدون محدودیت عمل کند.»
unhampered یعنی بدون انسداد. to hamper sth یعنی سرعت چیزی را کم کردن، خلاف آن کار کردن، پس اگر ذهن شما مختل نباشد، یعنی بدون انسداد است، کاملاً آزاد است.
«کمتر ترسهایی هستند که به اندازهی ترس از انتقاد ذهن را سریع مختل میکنند»، پس ترسهای کمی هستند که ذهن را بهسرعتِ ترس از انتقاد ذهن را کن میکنند یا برای آن مشکل ایجاد میکنند.
«این ترس میتواند شما را قبل از شروع متوقف کند، و با این حال چیزی نیست جز تأثیر ذهن دیگری یا ذهن دیگران،» پس میگوید که انتقاد فقط تأثیر افراد دیگر و مغزهای دیگران بر شما است. همهش همین. هیچکس در واقع شما را نمیزند. هیچکس از نظر جسمی با شما کاری ندارد. فقط تأثیر ذهن دیگران است.
و این «یک تأثیر منفی است، که اغلب فقط تصور میشود». میگوید که گاهی اوقات هیچ انتقاد واقعیای وجود ندارد. بعضی اوقات فقط تصور میکنیم که اتفاق خواهد افتاد.
«کسی که مملو از ترس از انتقاد باشد، اغلب ایدههایش را مطرح نمیکند، مبادا رد شود.» to put forth ideas یعنی انتقال دادن ایدهها، درسته، ارائه دادن آنها، انتقال دادن آنها.
کسی که از انتقاد میترسد ممکن است ایدههایش را اعلام نکند. ممکن است ایدههایش را نشان ندهد یا ارائه ندهند تا مبادا رد شود، تا محض احتیاط رد نشود. to be rebuffed یعنی رد شدن. رد شدن، پس زده شدن.
«و بنابراین، استعدادهای بزرگ تخیل و اعتماد به نفسش را از دست میدهد.» پس اگر زیادی از انتقاد بترسید، قدرت تصورتان را از دست خواهید داد. اعتماد به نفس و استقلالتان را از دست خواهید داد.
«ما ممکن است مشاغل مردانی را که موفقیتهای توانمندی کسب کردهاند بررسی کنیم»، mighty یعنی قدرتمند. breakthrough یک موفقیت بزرگ ناگهانی است.
پس «ما ممکن است مشاغل مردانی را که موفقیتهای توانمندی در زمینههای خود کسب کردهاند بررسی کنیم» fields منظور شغلهایشان «و ممکن است از راهی که تواناییهای خود را یافتند و از آنها بهطور مؤثر استفاده کردند، متعجب شویم،» ممکن است تحسین کنیم، to marvel یعنی تحسین کردن، قدردانی کردن، تعجب کردن.
«ممکن است از راهی که تواناییهای خود را یافتند و از آنها بهطور مؤثر استفاده کردند، متعجب شویم.» پس میتوانیم مردان بزرگی را تحسین کنیم که به چیزهای بزرگ دست مییابند. میتوانیم تحسین کنیم که چگونه مشکلات را حل کردند.
«در عین حال، ممکن است بسیاری از موانعی را،» بسیاری از مشکلاتی را «که باید از بین میبردند ببینیم. با این حال، به ندرت از انتقادات نامطلوبی که بسیاری از چنین مردانی با آنها روبهرو شدهاند، میدانیم.»
adverse یعنی مضر. این یعنی شما را آزار میدهد، بسیاری از مردان بزرگی که به دست آوردند، روبهرو شدند و تجربه کردند. to face یعنی تجربه کردن. آنها با انتقادات مضر، آسیبزا، دردناک روبهرو شدند و بسیاری از اوقات ما آن را نمیبینیم. متوجه نیستیم که افراد موفق اغلب مجبور هستند با بسیاری از انتقادات آسیبزا و مضر مقابله کنند و روبهرو شوند.
او میگوید اگر آن مردان موفق، «اگر آنها از این انتقاد میترسیدند،» اگر از آن ترسیده بودند، «و اجازه میدادند در ذهن آنها ریشه بگیرد،» ریشه گرفتن یعنی شروع به رشد کردن، مثل گیاه ،شروع به رشد کردن.
اگر اجازه داده بودند که انتقادها در ذهنشان رشد کنند، «تمام تواناییشان برای درک کردن و موفقیت فلج میشد،» to conceive یعنی تصور کردن. تصور و موفقیت. to achieve یعنی رسیدن به موفقیت، «شاید فلج میشد». crippled یعنیی آسیبدیده، بهطور دائمی آسیبدیده.
«آنها ممکن است واقعاً هرگز چنین احساسی نداشته باشند، زیرا ذهنهایشان ذهنهای آزادی که به جلو حرکت میکنند نبودهاند.» که به جلو حرکت میکنند. که به جلو میروند. پس میگوید که اگر آنها از انتقاد میترسیدند، هرگز تصورشان را احساس نمیكردند. هرگز جلو نمیرفتند. هرگز پیش نمیرفتند. به عبارت دیگر، هرگز موفق نمیشدند.
متن خوبی است. بخش خوبی است. دوستش دارم. میگوید که همهی افراد بزرگ، که در اینجا مردان نوشته شده، اما واقعاً یعنی انسانها، که همهی انسانهای بزرگ در واقع با آن روبهرو شدهاند، انتقادات مضر و دردناکی را تجربه کردهاند.
فقط ما آن را درک نمیکنیم، درسته؟ وقتی کسی را میبینیم که بسیار موفق است، شخصی که بسیار موفق است، شاید ثروتمند باشد، شاید مشهور باشد، شاید دانشمند بزرگی باشد، هرچه باشد، معمولاً متوجه نمیشویم که با انتقادات زیادی روبهرو شدهاست. بسیاری از مردم از آنها انتقاد کردند و بعضی حتی بسیار آزاردهنده و توهینآمیز برخورد کردند.
مثلاً به شخصی مانند آلبرت انیشتین فکر میکنیم و معمولاً موفقیتهای او را تصور میکنیم. او را فرد بزرگ و باهوشی میدانیم که نظریههای بزرگ در فیزیک مطرح کرد. چیزی که ما متوجه آن نیستیم این است که آلبرت انیشتین با انتقادات زیادی روبهرو شد. افراد زیادی در زندگیاش از او انتقاد میکردند و حتی به او توهین میکردند.
داستان معروفی دربارهی رد شدن آلبرت انیشتین در مدرسه هست، همان مدرسهای که در آن معلمهایش بهدلیل متفاوت بودنش از او خیلی انتقاد میکردند. دوست داشت تصور کند. تخیل قویای داشت و مدرسه را خیلی دوست نداشت، به همین دلیل خیلی از او انتقاد شد.
این واقعاً برای بیشتر افراد، شاید همهی افراد بسیار موفق صدق میکند. اینکه آنها مجبور بودند با بسیاری از انتقادها و افرادی که به آنها توهین میکردند، از آنها انتقاد میکردند و به آنها باور نداشتند مبارزه کنند. و بعد حتی پس از موفقیت، مردم به انتقاد از آنها ادامه میدادند. در واقع، احتمالاً این کار را حتی بیشتر هم انجام میدادند.
ناپلئون هیل میگوید که ترس از انتقاد فاجعه است، میگوید که بزرگان، افراد بزرگ، بر این ترس غلبه خواهند کرد. در هر صورت جلو میروند. نگران انتقادات نخواهند بود. اجازه نمیدهند در ذهنشان ریشه بگیرد. اجازه نمیدهند در ذهنشان رشد کند.
به عبارت دیگر، روی چیزهای منفی، همهی چیزهای منفیای که مردم میگویند تمرکز نخواهند کرد. مهم نیست مردم چه میگویند. افراد موفق و بزرگ فقط نادیده میگیرند. روی آن تمرکز نخواهند کرد. دربارهاش فکر نخواهند کرد.
روی هدفشان متمرکز میمانند. روی مأموریتشان متمرکز میمانند. روی کارشان متمرکز میمانند. روی افرادی که به آنها باور دارند متمرکز میمانند. این همان کاری است که افراد بزرگ انجام میدهند. همان کاری است که افراد موفق انجام میدهند.
و ناپلئون هیل همچنین مینویسد که ترس از انتقاد بسیار بسیار خطرناک است. او در اینجا از ترس از انتقاد میگوید، نه خود انتقاد، بلکه ترس از آن، که بسیار خطرناک است، زیرا میتواند شما را قبل از شروع متوقف کند.
بسیاری از مردم هرگز از فرصت استفاده نمیکنند. هرگز بهطور آشکار ایدههای جالب و مختلفشان را انتقال نمیدهند. هرگز سعی نمیکنند کار متفاوتی انجام دهند. بهخاطر این ترس از انتقاد هرگز به چشم نمیآیند. ترس از اینکه دیگران آنها را طرد کنند.
این فاجعه است زیرا این افراد، اگر بتوانند بر ترسشان غلبه کنند، میتوانند موفقیت بزرگی کسب کنند. او میگوید ذهن قدرت بیحد و مرز، قدرت نامحدود برای تحقق رویا را دارد که شما میتوانید رویاهایتان را به واقعیت تبدیل کنید، اما تنها در صورتی که بر این ترس غلبه کنید.
و سپس میگوید که انتقاد واقعاً ترس ندارد. در واقع هیچ دلیلی برای ترس از آن وجود ندارد، چون واقعاً نمیتواند به شما آسیب برساند. بهطور فیزیکی به شما حمله نمیشود، درسته؟
اگر کسی از شما انتقاد کند، واقعاً صدمهای نمیبینید. فقط ذهن آنها است. فقط ایدههای آنها است. آنها فقط ایده هستند. فقط باور هستند. انتقاد همین است. ایدهها یا احساسات و عواطف شخص دیگری است.
و آنها فقط در صورتی میتوانند به شما آسیب برسانند که اجازه دهید به شما آسیب برسانند. فقط در صورتی که روی آنها تمرکز کنید به شما آسیب میرسانند. فقط در صورتی که آنها را باور کنید به شما آسیب میرسانند. در غیر این صورت، فقط صحبت است. چیزی نیست. مهم نیست، درسته؟
یک حملهی واقعی میتواند به شما آسیب برساند. اگر کسی به صورت شما ضربه بزند، میتواند به شما آسیب برساند و نمیتوانید آن را نادیده بگیرید. اگر کسی فقط از شما انتقاد کند، در پایان، تمام کاری که انجام میدهد فقط صحبت است، درسته؟
هیل طوری آن را توصیف میکند که گویی فقط یک تأثیر یا فقط تأثیر ذهن دیگر، یک تأثیر منفی است. او میگوید که انتقاد فقط تأثیری است که شخص دیگری که با ذهن و با افکارش بر شما میگذارد. همهش همین. و اگر این را درک کنید، میتوانید تأثیر آن را نادیده بگیرید.
او همچنین بارها اشاره میکند که این تأثیر منفی، این ترس از انتقاد، فقط تصور است. حتی واقعی هم نیست. من خودم فهمیدهام که این درست است. درست قبل از شروع کار انگلیسی بدون تلاش، من هم ترس زیادی داشتم. میترسیدم از من انتقاد شود.
به خانواده و دوستانم گفتم که من دارم این کسبوکار جدید، انگلیسی بدون تلاش، را شروع میکنم، اما این ترس را داشتم. ترس من این بود که کسبوکار شکست بخورد. میترسیدم هیچکس درسهای مرا نخرد. میترسیدم که کسی آنها را دوست نداشته باشد.
و این ترس من را بیچاره کرد. و بعد ترسیدم که اگر کسبوکارم شکست بخورد، خانواده و دوستانم از من انتقاد کنند. آنوقت میگفتند: «اوه، دیدی احمق بودی. دیدی احمق بودی. نباید این کار رو میکردی. اشتباه بود.»
همهی اینها فقط در ذهن من بود. همه تصور میشد. این ضعف خودم، ترس خودم، نگرانی خودم بود، اما واقعی نبود. هیچکدامش واقعیت نداشت. هیچکس در واقع هیچ یک از اینها را به من نگفت.
خانواده و دوستانم من را بسیار حمایت میکنند، بسیار مثبتاندیش هستند و اگر کسبوکار شکست میخورد، مشکلی نداشتند. چیزهای خوبی به من میگفتند. از من انتقاد نمیکردند.
اما فرقی نداشت. هنوز ترس داشتم. ترس احمقانهای بود، اما بود. من در زندگیام دریافتم که بیشترِ ترس از انتقاد واقعاً تصور میشوند، پس بسیاری از آنها واقعی نیستند، هرگز اتفاق نمیافتند و نیازی نیست نگران آنها باشید.
در حقیقت، متوجه میشوم که فقط وقتی موفق هستید، از شما انتقاد میشود. اما وقتی شکست میخورید، نه خیلی. ممکن است کمی اتفاق بیفتد. شاید کسی که خیلی دوستانه نیست، خیلی منفی است، ممکن است وقتی شکست میخورید، وقتی مشکل دارید، حرف بدی به شما بزند. اما بیشتر افراد خوب این کار را نمیکنند.
وقتی موفقیت میشوید مردم حسادت میکنند. هیچکس به شکست حسادت نمیکند. ممکن است کمی اظهار نظر کنند، اما مسئلهی خاصی نیست. در حقیقت، من در زندگیام فهمیدم، معمولاً وقتی شکست میخورم و وقتی غمگین هستم و ناراحت هستم و اوضاع بد است، مردم در بیشتر موارد بهتر میشوند.
بیشتر میگویند: «اوه، اشکالی نداره»، و از من حمایت میکنند. وقتی که بسیار موفق بودهام، از من بیشتر انتقاد شدهاست. بهخاطر آن حسادت است، که من در فیلم اصلی به آن اشاره کردم، مردم نسبت به موفقیت حسادت میکنند.
چیز جالب اینجا است. خبر خوب اینجا است. اگر مردم به شما حسادت میکنند، یعنی شما موفق هستید، پس، رسیدید. انجامش دادید. کنار آمدن با حسادت بسیار آسان است. کنار آمدن با انتقاد هنگام موفقیت آسان است، چون احساس خوبی دارید. هنگام موفقیت احساس قدرت میکنید. انتقاد خیلی شما را آزار نمیدهد.
انتقاد واقعی مشکل شما نیست. اگر موفق هستید و مردم از شما انتقاد میکنند، چرا نگران باشید؟ شما موفق هستید، حالا که چی؟ چه کسی اهمیت میدهد که آنها چه میگویند؟
و اگر تازه شروع کردهاید و از انتقاد میترسید، این هم دیوانگی است، چون فقط آن را تصور میکنید. بیشترِ آن حتی واقعی هم نیست.
در هر دو مورد، ترس از انتقاد و انتقاد واقعی هنگام موفقیت، در هر دو مورد، واقعاً مشکلی نیست. این فقط یک مشکل تصورشده است. واقعی نیست. شما در واقع بیشتر آن را در ذهنتان ایجاد میکنید و نباید این کار را کنید.
من عاشق این قسمت از کتاب هستم. راستش این کتاب را توصیه میکنم. اسمش «با آرامش ذهن به ثروت برسید» نوشتهی ناپلئون هیل است. در یک درس قبلی در برنامهی VIP، دربارهی بخش دیگری درس دادم و ممکن است یک بخش حتی متفاوت را برای یک درس VIP آینده انتخاب کنم، فقط به این دلیل که چیزهای خوب زیادی در این کتاب وجود دارد.
توصیه میکنم بروید کتاب را تهیه کنید، شاید حتی همهاش را بخوانید. از همه مهمتر در زندگیتان، به این موضوع عمیقاً فکر کنید: وقتی که به فکر انجام کار متفاوتی هستید، هنگامی که به این فکر میکنید که فرصتی را امتحان کنید، چیز جدیدی را امتحان کنید و آن ترس ایجاد میشود، متوجه باشید که دارید آن را تصور میکنید. درک کنید که هیچکس در واقع از شما انتقاد نمیکند.
و مورد دوم، وقتی کسی از شما انتقاد کرد، آن را کنار بگذارید. نگذارید در ذهنتان ریشه بگیرد. نگذارید در ذهنتان رشد کند. روی مأموریتتان تمرکز کنید. روی هدفتان تمرکز کنید. روی افرادی که از شما حمایت میکنند تمرکز کنید.
و در نهایت موفق خواهید شد. قول میدهم. موفق خواهید شد. به خودتان ایمان داشته باشید. به خودتان اعتماد کنید. به خودتان باور داشته باشید و در نهایت موفق خواهید شد.
موفق باشید. دفعهی بعد میبینمتان. فعلاً خداحافظ.
متن انگلیسی درس
Criticism – Commentary
Hi, this is AJ and welcome to the commentary for this month’s lesson. Let’s begin.
I’m going to begin by reading from a short section in the book “Grow Rich With Peace of Mind” by Napoleon Hill. Now, of course, Napoleon Hill was one of the very first peak performance writers, where he wrote about how to become rich, how to become successful, how to be happy. This is a small section from one of his books. Let’s begin.
“The fear of criticism. Your mind has limitless power to make a dream come true, provided you allow your mind to work unhampered. Few fears hamper a mind so quickly as the fear of criticism. It can stop you before you get started, and yet it is nothing but the influence of another mind or other minds, a negative influence, which often is only imagined. A person who is filled with fear of criticism often will not put forth his ideas, less he be rebuffed, and so he loses his great gifts of imagination and self reliance.”
“We may examine the careers of men who achieved mighty breakthroughs in their fields and we may marvel at the way in which they found their abilities and put them to effective use. At the same time, we may see many of the obstacles they had to overcome. Rarely, however, do we know of the adverse criticism many such men faced. Had they feared this criticism and let it take root in their minds, all their ability to conceive and achieve might have been crippled. Indeed, they never might have felt it, for their minds would not have been free minds that drive ahead.”
It’s a powerful section. I’m going to re-read it now, more slowly, and I’ll explain what some of the vocabulary means, then I’ll give a commentary. Here we go again, a little more slowly, with some explanations.
“The fear of criticism. Your mind has limitless power,” so limitless is the same as unlimited, so your mind has unlimited power, “to make a dream come true, provided,” means if, “you allow your mind to work unhampered.”
Unhampered means unblocked. To hamper something means to slow it down, to work against it, so if your mind is unhampered, it means it’s unblocked, it’s totally free to work.
“Few fears hamper a mind so quickly as the fear of criticism,” so few fears slow a mind or cause problems for a mind so quickly as the fear of criticism.
“This fear can stop you before you get started, and yet it is nothing but the influence of another mind or other minds,” so he’s saying criticism is just other people, other brains, influencing you. That’s all it is. No one’s actually hitting you. No one’s doing anything physically to you. It’s just the influence of other people’s minds.
And it’s “a negative influence, which often is only imagined”. He’s saying sometimes there is no real criticism. Sometimes we’re only imagining that it will happen.
“A person who is filled with fear of criticism often will not put forth his ideas, lest he be rebuffed.” To put forth ideas means to communicate them, right, to present them, to communicate them.
Someone who’s afraid of criticism might not communicate their ideas. They might not show or present their ideas, lest, just in case, in case of, lest he be rebuffed. To be rebuffed means to be rejected. To be rejected, rebuffed.
“And so, he loses his great gifts of imagination and self reliance.” So if you fear criticism too much, you will lose your imagination. You will lose your self reliance, your independence.
“We may examine the careers of men who achieved mighty breakthroughs,” mighty means powerful. A breakthrough is a sudden big success.
So “we may examine the careers of men who achieved mighty breakthroughs in their fields,” in their jobs, “and we may marvel at the way,” we may admire, to marvel means to admire, to appreciate, to wonder at.
“We may marvel at the way in which they found their abilities and put them to effective use.” So we can admire great men who achieve great things. We can admire how they solved problems.
“At the same time, we may see many of the obstacles,” many of the problems, “they had to overcome. Rarely, however, do we know of the adverse criticism many such men faced.”
Adverse means harmful. It means it hurts you, so many great men they got, they faced, they experienced. To face means to experience. They faced harmful, hurtful, painful criticism and many times we don’t see that. We don’t realize that successful people often have to deal with, to face a lot of hurtful, harmful criticism.
He’s saying if those successful men, “Had they feared this criticism,” if they had feared it, “and let it take root in their minds,” to take root means to begin to grow, like a plant, to begin to grow.
If they had let the criticisms grow in their minds, “all their ability to conceive and achieve,” to conceive is to imagine. To imagine and achieve. Achieve means to get success, “might have been crippled.” Crippled means injured, permanently damaged.
“Indeed, they never might have felt it, for their minds would not have been free minds that drive ahead.” That move ahead. That go forward. So he’s saying that, if they had feared the criticism, they never would have felt their imagination. They never would have driven ahead. They never would have moved forward. In other words, they never would have succeeded.
It’s a nice passage. It’s a nice section. I like it. He’s saying that all great people, he’s saying men here, but it really means human beings, so that all great human beings in fact have faced, have experienced harmful, painful criticism.
It’s just we don’t realize it, right? When we see someone who is super successful, someone who’s very successful, maybe they’re rich, maybe they’re famous, maybe they’re a great scientist, whatever, usually we don’t realize they faced a lot of criticism. A lot of people criticized them and some people were even very hurtful, very insulting.
We think of someone like Albert Einstein, for example, and usually we imagine his successes. We think of him as this great, intelligent person who came up with all these great theories in physics. What we don’t realize is that Albert Einstein faced a lot of criticism. A lot of people criticized him and even insulted him in his life.
There’s a famous story about Albert Einstein kind of failing out of school where his teachers criticized him a lot because he was different. He liked to imagine. He had a strong imagination and he didn’t like school so much, so he got criticized a lot.
This is true really of most, perhaps all, very successful people. That they had to struggle against a lot of criticism, a lot of people who insulted them, criticized them, didn’t believe in them. And then even after they became successful, people continued to criticize them. In fact, probably did it even more.
What Napoleon Hill is saying is that the fear of criticism is a tragedy, that great men, that great people will overcome that fear. They’ll move forward anyway. They won’t worry about the criticism. They won’t let it take root in their minds. They won’t let it grow in their minds.
In other words, they won’t focus on the negative, all the negative things that people say. It doesn’t matter what people say. Great, successful people will just ignore that. They won’t focus on it. They won’t think about it.
They stay focused on their purpose. They stay focused on their mission. They stay focused on their work. They stay focused on the people who believe in them. This is what great people do. This is what successful people do.
And Napoleon Hill also writes that the fear of criticism is very, very dangerous. What he’s saying here is the fear of criticism, not the criticism itself, but the fear of it, is super dangerous, because it can stop you before you get started.
A lot of people never take the chance. They never openly communicate their interesting ideas, their different ideas. They never try to do something different. They never stand out, because of this fear of being criticized. The fear of other people rejecting them.
This is a tragedy because those people, if they could overcome their fear, they could have great success. He’s saying the mind has limitless power, unlimited power, to make a dream come true, that you can make your dreams come true, but only if you overcome this fear.
And then he says that really criticism is nothing to be afraid of. There’s no reason really to fear it, because really it can’t hurt you. You’re not physically being attacked, right?
If someone criticizes you, you’re not really being hurt. It’s just their mind. It’s just their ideas. They’re just ideas. They’re just beliefs. That’s all criticism is. It’s someone else’s ideas or someone else’s feelings and emotions.
And they can only harm you if you let them harm you. They only harm you if you focus on them. They only harm you if you believe them. Otherwise, it’s just talk. It’s nothing. It doesn’t matter, right?
A true attack can hurt you. If someone hits you in the face, well that can hurt you and you can’t ignore that. If someone just criticizes you, in the end, all they’re doing is just talking, right?
He describes it as it’s just an influence or just the influence of another mind, a negative influence. So he’s saying that criticism is just another person influencing you with their mind, with their thoughts. That’s all it is. And if you realize that, then you can just ignore that influence.
He also mentions many times that this negative influence, this fear of criticism, is only imagined. It’s not even real. I’ve found this to be true myself. Just before I started Effortless English, I had a lot of fear too. I was afraid I would be criticized.
I told my family and friends that I was starting this new business, Effortless English, but I had this fear. My fear was the business would fail. I feared that no one would buy my lessons. I feared that no one would like them.
And this fear made me miserable. And then I feared that, if my business failed, my family and friends would criticize me. They would say, “Oh, see you were foolish. See, you were stupid. You shouldn’t have done it. It was a mistake.”
All this was just in my mind. It was all imagined. It was my own insecurity, my own fears, my own worries, but it wasn’t real. None of it was real. No one actually said any of that to me.
In fact, my family and friends are very supportive, very positive and if the business had failed, they would have been fine. They would have said nice things to me. They would not have criticized me.
But it doesn’t matter. I still had the fear. It was a crazy fear, but it was there. I found in my life that actually so much of the fear of criticism is imagined, so much of it is not real, would never happen and you don’t need to worry about it.
In fact, I find that it’s only when you’re successful that you actually get criticized. When you fail, not so much. It might happen a little bit. Maybe someone who’s very unfriendly, very negative, might say something bad to you when you fail, when you have a hard time. But most nice people won’t do that.
It’s when you have success that people get jealous. Nobody’s jealous of failure. They might make a little comment, but it’s no big deal. In fact, I found in my life, usually when I fail and when I’m sad and when I’m upset and things are bad, people become actually nicer for the most part.
Mostly, they’ll say, “Oh, it’s okay,” and they’ll support me. It’s when I’ve been very successful that I’ve gotten more criticism. It’s because of that jealousy, that I mentioned in the main video, that people tend to be jealous of success.
Here’s the cool thing. Here’s the good news. If people are jealous of you, that means you’re successful, so, hey, you arrived. You did it. It’s pretty easy to deal with jealousy. It’s easy to deal with criticism when you are successful, because you feel good. You feel strong when you’re successful. The criticism doesn’t bother you so much.
It’s not the actual criticism that’s a problem you can see. If you’re successful and people criticize you, why worry? You’re successful, so what? Who cares what they say?
And if you’re just starting and you’re afraid of criticism, well that’s crazy too, because you’re just imagining it. Most of it isn’t even real.
In both cases, the fear of criticism and actual criticism when you’re successful, in both cases, it’s not really a problem. It’s just an imagined problem. It’s not actually real. You’re actually creating most of it in your mind and you don’t need to.
I love this passage from the book. I recommend this book, actually. Again, it’s called, “Grow Rich With Peace of Mind” by Napoleon Hill. In a previous lesson in my VIP program, I actually taught about another section and I might choose an even different section for a future VIP lesson, just because there are a lot of good things in this book.
I recommend, go get the book, maybe even read the whole thing. More importantly in your life, think about this deeply: When you are thinking about doing something different, when you’re thinking about taking a chance, trying something new and that fear comes up, realize that you’re imagining it. Realize that no one is actually criticizing you.
And the second case, when someone does criticize you, push it aside. Don’t let it take root in your mind. Don’t let it grow in your mind. Focus on your mission. Focus on your goal. Focus on the people who support you.
And you will eventually be successful. I promise you. You will. Have faith in yourself. Trust yourself. Believe in yourself and you will, eventually, succeed.
Good luck to you. I will see you next time. Bye for now.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.