درسنامه فیلم دوم

دوره: برنامه‌ی VIP آقای ای جی هوگ / فصل: مقابله با انتقاد / درس 3

برنامه‌ی VIP آقای ای جی هوگ

122 فصل | 572 درس

درسنامه فیلم دوم

توضیح مختصر

در این درس آقای هوگ یک فیلم را بررسی می‌کند.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

مقابله با انتقاد - تکنیک فیلم B

سلام، من اِی‌جی هستم و به قسمت دوم درس تکنیک فیلم ما خوش آمدید. بیایید برگردیم و تمام عباراتی را که از این صحنه‌ی فیلم آموختیم مرور کنیم.

در ابتدا سالی می‌گوید: «من همه‌چیز رو فهمیدم. من همه‌چیز رو فهمیدم.»

آیا او همه‌چیز را می‌فهمد، همه‌چیز را برنامه‌ریزی کرده‌است؟

بله، او همه‌چیز را فهمیده‌است. همه‌چیز را حل، درک و برنامه‌ریزی کرده‌است.

چه کسی همه‌چیز را فهمیده‌است، سالی یا هری؟

سالی. سالی همه‌چیز را فهمیده‌است. همه‌چیز را فهمیده‌است.

چه چیزی را فهمیده‌است؟

سفرشان را، درسته؟ سفرشان را برنامه‌ریزی و حل کرده‌است. برنامه‌ای برای سفرشان تنظیم کرده‌است. سفرشان را بررسی کرده‌است.

سپس می‌گوید: «به شش شیفت و هر شیفت سه ساعت تقسیم می‌شه. یک سفر هجده‌ساعته‌ست که به شش شیفت سه‌ساعته تقسیم می‌شه.»

آیا سفر به شش شیفت سه‌ساعته تقسیم می‌شود؟

بله، سفر را می‌توان به شش بخش، شش دوره‌ی کاری تقسیم کرد.

و هر دوره‌ی کار چه مدت خواهد بود؟

هر کدام سه ساعت.

آیا هر شیفت چهار ساعت خواهد بود؟

نه، نه، هر شیفت چهار ساعت نخواهد بود.

هر شیفت چه مدت خواهد بود؟

هر کدام سه ساعت. هر شیفت، هر دوره‌ی کاری هر کدام سه ساعت خواهد بود.

چند شیفت خواهد بود؟

شش، شش شیفت خواهد بود.

سپس می‌گوید: «روی آفتاب‌گیر یه نقشه هست».

نقشه کجا است؟

روی آفتاب‌گیر، نقشه روی آفتاب‌گیر است.

آیا نقشه روی شیشه‌ی جلو است؟

نه، نقشه روی شیشه‌ی جلو نیست. روی آفتاب‌گیر است. روی صفحه‌ای است که جلوی آفتاب را می‌گیرد. روی آفتاب‌گیر، روی سایه‌بان پنجره است.

روی آفتاب‌گیر چیست؟

نقشه یا یک نقشه. یک نقشه روی آفتاب‌گیر است.

آیا مسواک روی آفتاب‌گیر است؟

نه، مسواک روی آفتاب‌گیر نیست.

روی آفتاب‌گیر چیست؟

نقشه، یک نقشه روی آفتاب‌گیر اتومبیل است.

بعد، هری به اشتباه روی پنجره تف می‌کند و سپس می‌گوید: «الان پنجره رو پایین می‌آرم».

آیا قصد دارد پنجره را بالا ببرد یا پایین؟

پایین. او پنجره را پایین می‌آورد. او پنجره را پایین خواهد آورد یا پنجره را باز خواهد کرد.

آیا از پنجره پایین می‌رویم؟

نه، از پنجره پایین نمی‌رویم. پنجره‌ی ماشین را پایین می‌آوریم.

آیا او پنجره را بالا خواهد برد؟

نه، آن را بالا نخواهد برد. آن را بالا نخواهد برد. او خواهد، gonna یعنی going to… او پنجره را پایین خواهد برد، یعنی پنجره‌ی ماشین را باز خواهد کرد.

بعد هری می‌گوید: «ما هجده ساعت باید وقت‌کشی کنیم تا به نیویورک برسیم».

آیا باید هجده ساعت را پر کنند؟

بله. باید هجده ساعت را پر کنند. هجده ساعت باید وقت‌کشی کنند.

چند ساعت باید وقت‌کشی کنند؟

هجده. هجده ساعت باید وقت‌کشی کنند.

آیا باید هجده روز وقت‌کشی کنند؟

نه، آن‌ها نباید هجده روز را پر کنند. باید هجده ساعت وقت‌کشی کنند. هجده ساعت باید وقت‌کشی کنند.

هجده ساعت باید وقت‌کشی کنند تا قبل از اینکه چه؟

قبل از اینکه به نیویورک، شهر نیویورک برسند.

در این جمله hit به چه معنا است؟

یعنی رسیدن یا وارد شدن. to hit New York یعنی وارد شدن به نیویورک، رسیدن به نیویورک.

چند ساعت تا قبل از رسیدن به نیویورک دارند؟

هجده. آن‌ها هجده ساعت تا قبل از رسیدن به نیویورک دارند.

آیا آن‌ها سی ساعت تا قبل از رسیدن به دالاس، تگزاس دارند؟

نه، آن‌ها به دالاس، تگزاس نمی‌روند. به دالاس، تگزاس نمی‌رسند. به نیویورک می‌روند و هجده ساعت دارند تا به آنجا برسند. هجده ساعت دارند تا به نیویورک برسند.

سپس هری می‌گوید: «داستان زندگی‌ت رو بهم بگو. درباره‌ی زندگی‌ت بهم بگو، تمام داستان زندگی‌ت رو.» و سالی گفت: «خب، داستان زندگی من ما رو حتی از شیکاگو هم بیرون نمی‌بره. خیلی کوتاهه فقط چند دقیقه طول می‌کشه.» وقتی داستانش را تمام کند، آن‌ها هنوز در شیکاگو خواهند بود.

و بعد می‌گوید: «می‌خوام به نیویورک برم تا یه چیزی برام اتفاق بیفته، تا یه چیزی در زندگی‌م اتفاق بیفته.» هری می‌گوید: «فرض کن هیچ اتفاقی برات نیفته، تصور کن که اتفاقی برات نیفته، فکر کن که اتفاقی برات نیفته.»

ما از suppose وقتی استفاده می‌کنیم که درباره‌ی یک احتمال صحبت کنیم، وقتی می‌خواهید کسی یک احتمال را تصور کند، چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد. پس می‌گوییم suppose و بعد درباره‌ی احتمال صحبت می‌کنیم. فرض کن هیچ اتفاقی برات نیفته.

سپس هری به او گفت: «شاید به نیویورک بری و هیچ اتفاقی نیفته و بعد بمیری و تا زمانی که بو به راهرو نرسه، کسی متوجه مرگت نمی‌شه.»

چه چیزی آهسته به راهرو می‌رود؟

بو.

بوی چه؟

بوی بدن مرده‌ی سالی، درسته؟ بعد از مرگش، جسدش بو می‌گیرد.

چگونه بو حرکت خواهد کرد؟

آرام حرکت خواهد کرد. بو آرام خواهد رفت.

آرام حرکت خواهد کرد یا سریع؟

آرام. to drift یعنی خیلی آرام حرکت کردن.

بو آرام حرکت خواهد کرد، بو آرام به داخل چه چیزی حرکت خواهد کرد؟

به داخل راهرو.

پس بوی جسدش به کجا خواهد رفت؟

بوی جسدش به‌آرامی به داخل راهرو خواهد رفت.

آیا جدی می‌گوید؟

نه، جدی نمی‌گوید. به‌نوعی شوخی می‌کند. جدی به نظر می‌رسد اما در واقع شوخی می‌کند.

بعد از آن سالی می‌گوید: «آماندا گفت که روی تاریکی داری.» آماندا دوست سالی و هری است.

آیا آماندا گفت که هری شاد و بامزه است؟

نه، نه، برعکس. او نگفت که هری شاد است. گفت که هری روی تاریکی دارد. روی خیلی جدی و ناشاد.

آیا روی تاریک روی شاد و خوش‌حالی است؟

نه.

روی تاریک چیست؟

روی تاریک کسی یعنی بخشی از او که خیلی جدی و خیلی منفی است.

پس روی تاریک مثبت است یا منفی؟

منفی. منفی و خیلی جدی.

بعد هری می‌گوید: «این همون چیزیه که آماندا رو به‌سمت من کشوند.» این همان چیزی است که آماندا را به‌سمت من کشاند.

آیا دوست هری مجذوب خوش‌حالی‌اش شده بود؟

نه، مجذوب خوش‌حالی‌اش نشده بود. مجذوب روی تاریکش شده بود. روی تاریکش آماندا را به‌سمت او کشاند، به او جذب کرد.

چه چیزی آماندا را به‌سمت او کشاند؟

روی تاریکش، روی جدی‌اش.

بعد دوباره شوخی کرد و گفت: «احتمالاً از اون آدم‌هایی هستی که روی iهاش به‌جای نقطه قلب کوچولو می‌ذاره.»

آیا می‌گوید که سالی روی تاریکی دارد؟

نه، برعکس. می‌گوید که سالی خیلی شاد است، آن‌قدر خوش‌حال است که وقتی حرف i را می‌نویسد، بالای آن به‌جای نقطه یک قلب کوچک می‌گذارد.

پس iهایش را چگونه نقطه‌گذاری می‌کند؟ با چه؟

با قلب‌های کوچک. هری می‌گوید که سالی احتمالاً روی iهایش به‌جای نقطه قلب کوچک می‌گذارد. علامت قلب کوچک.

بعد، هری می‌گوید که درباره‌ی مرگ زیاد فکر می‌کند. هر روز و همیشه به مرگ فکر می‌کند. سالی می‌گوید: «به این معنی نیست که تو جدی هستی یا همچین چیزی.»

deep به چه معنا است؟

یعنی جدی و عاقل. جدی و عاقل.

آیا سالی فکر می‌کند که هری جدی و عاقل است؟ آیا فکر می‌کند که جدی است؟

نه، این‌طور فکر نمی‌کند. فکر نمی‌کند که هری جدی است. و بعد می‌گوید که در واقع درباره‌ی مرگ فکر می‌کند. هری می‌گوید: «احتمالاً فقط یه فکر زودگذره.» یک فکر زودگذر.

آیا فکر زودگذر یک فکر سریع است یا یک فکر آهسته و طولانی؟

فکر کوتاه و سریع است. یک فکر سریع است.

فکر سریع چیست؟

یک فکر زودگذر، فکر زودگذر. فکری موقت، سریع و کوتاه است.

چه کسی درباره‌ی مرگ فکر زودگذری دارد؟

سالی. هری می‌گوید که سالی فقط افکار زودگذر درباره‌ی مرگ دارد. می‌گوید: «این افکار زودگذر از بالای ذهنت داخل می‌شن و بعد خارج می‌شن.»

آیا آن‌ها از پنجره‌ی ذهن او، دهانه‌ی ذهن او داخل و خارج می‌شوند؟

درست است، از بالای ذهن او داخل و خارج می‌شوند. transom نوعی پنجره است. داخل و خارج از ذهن او.

آیا هری فکر می‌کند سالی جدی است؟

نه، فکر نمی کند سالی جدی است. فکر نمی‌کند سالی جدی و عاقل باشد.

سپس می‌گوید: «وقتی اوضاع بد بشه، من آماده‌ام.» وقتی اوضاع بد بشود. همچنین بعضی اوقات می‌گوییم، «وقتی اوضاع قاراشمیش می‌شود». وقتی اوضاع قاراشمیش می‌شود یا وقتی اوضاع بد می‌شود.

این یعنی چه؟

یعنی وقتی اتفاقات بد می‌افتد. وقتی اتفاق وحشتناکی می‌افتد، وقتی اتفاقات بد می‌افتد. وقتی اوضاع بد بشود. وقتی اوضاع قاراشمیش بشود. هری می‌گوید وقتی اوضاع بد بشود، وقتی اتفاقات بد بیفتند، او آماده خواهد بود چون خیلی جدی است. هری آماده خواهد بود و سالی آماده نخواهد بود.

سپس سالی می‌گوید: «در این بین کل زندگی‌ت رو در انتظار اون خراب می‌کنی.»

چه کسی قرار است تمام زندگی‌اش را نابود کند؟

هری، هری. هری قرار است تمام زندگی‌اش را نابود کند.

چگونه تمام زندگی‌اش را خراب و نابود خواهد کرد؟

با همیشه فکر کردن درباره‌ی مرگ. سالی می‌گوید که هری با فکر مداوم درباره‌ی مرگ، تمام زندگی‌اش را خراب و نابود خواهد کرد.

آیا فکر می‌کند که فکر دائمی درباره‌ی مرگ فکر خوبی است؟

نه، این‌طور فکر نمی‌کند. فکر نمی‌کند. می‌گوید، «تو می‌خوای تمام زندگی‌ت رو نابود کنی. با فکر کردن درباره‌ی مرگ، تمام زندگی‌ت رو نابود می‌کنی.» سالی فکر می‌کند این ایده‌ی بدی است.

سپس مکالمه تغییر می‌کند و آن‌ها درباره‌ی پایان فیلم کازابلانکا بحث می‌کنند. و درباره‌ی زنی که در آن فیلم هست بحث می‌کنند که کدام مرد را باید انتخاب می‌کرد. و سالی می‌گوید: «من نمی‌خوام با مردی که یک بار رو اداره می‌کنه ازدواج کنم.»

آیا سالی می‌خواهد با مردی ازدواج کند که یک بار را اداره می‌کند یا مالک آن است؟

نه، نمی‌خواهد. سالی نمی‌خواهد با مردی که یک بار را اداره می‌کند یا می‌گرداند ازدواج کند.

چه کسی نمی‌خواهد با مردی که یک بار را اداره می‌کند ازدواج کند؟

سالی. سالی نمی‌خواهد با مردی که یک بار را اداره می‌کند ازدواج کند. او مردی با شغل بهتر می‌خواهد، که شغل بهتری داشته باشد.

سپس می‌گوید: «ممکنه برای تو خیلی خودخواهانه به نظر برسه.» snobbish یعنی برتر یا افاده‌ای.

آیا سالی خودخواهی می‌کند؟

بله، به‌نوعی خودخواهی می‌کند. جوری رفتار می‌کند که گویی برتر است. جوری رفتار می‌کند که از مردی که در بار کار می‌کند بهتر است.

پس کدام‌یک خودخواهی می‌کند؟

سالی. سالی خودخواهانه رفتار می‌کند.

سپس هری از او می‌پرسد: «تو ترجیح می‌دی در یه ازدواج بی‌شور و احساس باشی؟»

ازدواج بدون احساس چیست؟

ازدواجی است که بدون هیجان و احساسات قوی است.

هری درباره‌ی چه نوع ازدواجی صحبت می‌کند؟

ازدواج بدون احساس. ازدواج بدون عشق. ازدواج بدون هیجان.

سپس سالی می‌گوید: «و بانوی اول چکسلواکی باشم؟ بله.»

آیا سالی می‌خواهد بانوی اول چکسلواکی شود؟

بله، می‌خواهد بانوی اول چکسلواکی باشد. می‌خواهد با رئیس‌جمهور چکسلواکی ازدواج کند.

پس ترجیح می‌داد با کدام مرد باشد؟ رئیس‌جمهور چکسلواکی یا کسی که بار را اداره می‌کند؟

رئیس‌جمهور چکسلواکی. سالی ترجیح می‌دهد رئیس‌جمهور چکسلواکی، رئیس‌جمهور آینده‌ی چکسلواکی را انتخاب کند.

و سپس سرانجام می‌گوید: «و هر زنی که عقل سلیم داشته باشه.»

in her right mind یعنی چه؟

یعنی منطقی، معقول، عاقل، باهوش، دیوانه نبودن.

پس آیا زنی که عقل سلیم داشته باشد رئیس‌جمهور آینده‌ی چکسلواکی را انتخاب می‌کند؟

بله، زنی که عقل سلیم داشته باشد، زن باهوش و معقول رئیس‌جمهور آینده‌ی چکسلواکی را انتخاب می‌کند.

آیا زنی که عقل سلیم داشته باشد صاحب بار را انتخاب می‌کند؟

نه، نه. فقط یک زن دیوانه صاحب بار را انتخاب می‌کند. طبق نظر سالی در فیلم، زنی که عقل سلیم داشته باشد صاحب بار را انتخاب نمی‌کند.

و این پایان قسمت دوم برای درس تکنیک فیلم ما است. هر روز حداقل یک بار به همه‌ی درس‌های صوتی گوش دهید. هر چه بیشتر بهتر است.

دفعه‌ی بعد می‌بینمتان، فعلاً خداحافظ.

متن انگلیسی درس

Criticism – Movie Technique B

Hi, this is AJ and welcome to the second part of our movie technique lesson. Let’s go back and review all of the phrases we learned from this movie scene.

In the beginning she says, “I have it all figured out. I have it all figured out”.

Does she understand everything, has she planned everything?

Yes, she has figured out everything. She has resolved, understood and planned everything.

Who has figured out everything, Sally or Harry?

Sally. Sally has figured out everything. She has it all figured out.

What does she have figured out?

Their trip, right? She has planned and resolved their trip. She has made a plan for their trip. She has figured out their trip.

Then she says, “It breaks down into six shifts of three hours each. It’s an eighteen hour trip which breaks down into six shifts of three hours each.”

Does the trip divide into six shifts of three hours each?

Yes, the trip can be divided into six sections, six work periods.

And each work period will be how long?

Three hours each.

Will each shift be four hours each?

No, no, each shift will not be four hours each.

How long will each shift be?

Three hours each. Each shift, each work period will be three hours each.

How many shifts will there be?

Six, there will be six shifts.

Then she says, “There’s a map on the visor”.

Where is the map?

On the visor, the map is on the visor.

Is the map on the windshield?

No, the map is not on the windshield. It’s on the visor. It’s on the screen that blocks the sun. It’s on the visor, the window shade.

What is on the visor?

The map or a map. A map is on the visor.

Is a toothbrush on the visor?

No, a toothbrush isn’t on the visor.

What’s on the visor?

A map, there’s a map on the visor of the car.

Next, Harry spits into the window by mistake then he says, “I’ll roll down the window”.

Is he going to put the window up or put the window down?

Down. He’s going to roll down the window. He’s going to move the window or put the window down.

Do we walk down the window or a window?

No, we don’t walk down a window. We roll down a car window.

Is he going to roll up the window?

Nope, he isn’t going to roll it up. He’s not going to roll it up. He’s gonna, gonna means going to… He’s gonna roll down the window, like open the car window.

Then Harry says, “We have eighteen hours to kill before we hit New York”.

Do they need to fill up eighteen hours?

They do. They need to fill up eighteen hours. They have eighteen hours to kill.

How many hours do they have to kill?

Eighteen. They have eighteen hours to kill.

Do they have eighteen days to kill?

No, they don’t need to fill up eighteen days. They need to kill eighteen hours. They have eighteen hours to kill.

They have eighteen hours to kill before they what?

Before they hit New York, New York City.

What does hit mean in this sentence?

It means to reach or to arrive at. To hit New York means to arrive at New York, to reach New York.

How many hours do they have before they hit New York?

Eighteen. They have eighteen hours before they hit New York.

Do they have thirty hours before they hit Dallas, Texas?

No, they’re not going to Dallas, Texas. They won’t, they will not arrive in Dallas, Texas. They’re going to New York and they have eighteen hours. They have eighteen hours before they hit New York.

Then Harry says, “Tell me the story of your life. Tell me all about your life, the whole story.” And she says, “Well the story of my life isn’t even going to get us out of Chicago. It’s short it will only be a few minutes.” They’ll still be in Chicago when she finishes her story.

And then she says, “I want to go to New York so that something will happen to me, so that something will happen in my life.” He says, “Suppose nothing happens to you, imagine nothing happens to you, assume nothing happens to you.”

We use this suppose when we’re talking about a possibility, when you want someone to imagine a possibility, something that might happen. So we say suppose and then we talk about the possibility. Suppose nothing happens to you.

Then he tells her, “Maybe you’ll go to New York and nothing will happen and then you’ll die and no one will notice you’re dead until the smell drifts into the hallway.”

What will drift into the hallway?

The smell.

The smell of what?

The smell of her dead body, right? After she’s dead, her dead body will smell.

How will the smell move?

It will drift. The smell will drift.

It will move slowly or it will move quickly?

Slowly. To drift means to move very slowly.

The smell will drift, the smell will move slowly into what?

Into the hallway.

So the smell of her dead body will drift where?

The smell of her dead body will drift into the hallway.

Is he serious?

No, he’s not serious. He’s kind of joking. He sounds serious but he’s actually joking.

After that she says, “Amanda said you had a dark side.” Amanda is her friend and his girlfriend.

Did Amanda mention that he was very cheerful and funny?

No, no, the opposite. She didn’t mention that he was cheerful. She mentioned that he had a dark side. A very serious unhappy side.

Is a dark side a cheerful happy side?

No.

What is a dark side?

A dark side to someone means part of them is very serious, very negative.

So is a dark side positive or negative?

Negative. Negative and very serious.

Then he says, “That’s what drew her to me.” That’s what drew her to me.

Was Harry’s girlfriend attracted to his happiness?

No, she wasn’t attracted to his happiness. She was attracted to his dark side. His dark side drew her to him, attracted her to him.

So what drew her to him?

His dark side, his serious side.

Next he jokes again, he said, “You’re probably one of those people who dots her I’s with little hearts.”

Is he saying she has a dark side?

No, the opposite. He’s saying she’s so cheerful, she’s so happy that when she writes the letter i, she uses a little heart symbol instead of a dot.

So how might she dot her I’s? With what?

With little hearts. He’s saying she probably dots her I’s with little hearts. Little heart symbols.

Next, he says, Harry says that he thinks about death for a long time. Every day, all the time, he thinks about death. She says, “That doesn’t mean you’re deep or anything.”

What does deep mean?

It means serious and wise. Serious and wise.

Does she think he’s serious and wise? Does she think he’s deep?

No, she doesn’t. She doesn’t think he’s deep. And then she says that actually she does think about death. He says, “It’s probably just a fleeting thought.” A fleeting thought.

Is a fleeting thought a fast thought or a slow, long thought?

It’s a brief, fast thought. It’s a quick thought.

What is a quick thought?

A fleeting thought, a fleeting thought. It’s a temporary, quick, brief thought.

Who has a fleeting thought about death?

Sally. Harry says that Sally only has fleeting thoughts about death. He says, “These fleeting thoughts drift in and out of the transom of your mind.”

Do they drift in and out of the window of her mind, the opening of her mind?

That’s right, in and out of the transom. Transom is a kind of window. In and out of the transom of her mind.

Does Harry think that Sally is deep?

No, he doesn’t think she’s deep. He doesn’t think she’s serious and wise.

Then he says, “When the shit comes down, I’m going to be ready.” When the shit comes down. We also sometimes say, “When the shit hits the fan”. When the shit hits the fan or when the shit comes down.

What does that mean?

It means when bad things happen. When something terrible happens, when bad things happen. When the shit comes down. When the shit hits the fan. He’s saying when the shit comes down, when bad things happen, he will be ready because he’s so serious. He will be ready and she won’t be ready.

Then she says, “In the meantime you’re going to ruin your whole life.”

Who is going to ruin his whole life?

Harry, Harry. Harry is going to ruin his whole life.

How will he ruin, destroy, his whole life?

By thinking about death all the time. She says he’s going to destroy, ruin, his whole life by constantly thinking about death.

Does she think it’s a good idea to constantly think about death?

No, she doesn’t. She doesn’t. She says, “You’re gonna, you’re going to ruin your whole life. You’re going to destroy your whole life by thinking about death all the time.” She thinks it’s a bad idea.

Then the conversation changes and they discuss the end of the movie Casablanca, Casablanca. And they’re arguing about the woman in that movie, which guy she should have chosen. And she, Sally, says, “I wouldn’t want to be married to a man who runs a bar.”

Would Sally want to marry a guy who manages or owns a bar?

No, she wouldn’t. She wouldn’t want to marry a man who runs a bar, who operates a bar.

Who doesn’t want to be married to a man who runs a bar?

Sally. Sally doesn’t want to be married to a man who runs a bar. She wants a man with a better job, who has a better job.

Then she says, “That probably sounds very snobbish to you.” Snobbish means superior or elitist.

Is she being snobbish?

Yes, she’s kind of being snobbish. She’s kind of acting superior. She’s acting like she is better than a man who works in a bar.

So which one is acting snobbish?

Sally. Sally is acting snobbish.

Then Harry asks her, “You’d rather be in a passionless marriage?”

What is a passionless marriage?

It’s a marriage with no excitement, no strong emotion.

What kind of marriage is he talking about?

A passionless marriage. A marriage without love. A marriage without excitement.

Then she says, “And be the first lady of Czechoslovakia? Yes.”

Would she want to be the first lady of Czechoslovakia?

Yes, she would, she would want to be the first lady of Czechoslovakia. She would want to be married to the president of Czechoslovakia.

So which guy would she rather have? The president of Czechoslovakia or the guy who runs a bar?

The president of Czechoslovakia. Sally would rather choose the president of Czechoslovakia, the future president of Czechoslovakia.

And then finally she says, “And so would any women in her right mind.”

What does in her right mind mean?

It means rational, sensible, sane, intelligent, not crazy.

So would a woman in her right mind choose the future president of Czechoslovakia?

Yes, a women in her right mind, an intelligent sensible women would choose the future president of Czechoslovakia.

Would a woman in her right mind choose the owner of a bar?

No, no. Only a crazy woman would choose the owner of a bar. A woman in her right mind would not choose the owner of a bar according to Sally in the movie.

And that is the end of part two for our Movie Technique lesson. Listen to all of the audio lessons every day at least one time. More is even better.

I’ll see you next time, bye for now.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.