سرفصل های مهم
اول - دایره لغات
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
درود به همگی!
به بخش دایره لغات واسه درس ۱ از ۵۰۴ واژهی کاملا ضروری خوش اومدین.
همونطور که میدونین ما تو این مرحله قراره دوازده کلمهی ضروری یاد بگیریم.
و دوباره، من فکر میکنم تصاویر بهتون کمک کنن این کلمات رو واسه مدت طولانیتری به خاطر بسپرید.
و سعی کنید روی فهمیدن این کلمات توی بسترهای معنایی مختلف تمرکز کنین.
آمادهاین؟
بیاین که شروع کنیم.
اینجا کلمهی اولمون “abandon” هستش.
Abandon یعنی ترک کردن، بدون قصدی برای بازگشت.
و دو مترادف دیگه واسهش هستش، میتونیم بگیم ترک کردن یا دست کشیدن.
اینجا، کلمهی Abandon یه فعله.
خب، به این تصویر نگاه کنید، همونطور که میبینید، این سگ کوچولو رها شده.
یکی این سگ بنده خدا رو رها کرده.
حالا، بیاید توی جملات مختلف استفادهش کنیم.
A) وقتی «روی» خانوادهاش را ترک کرد، پلیس به جستوجویش پرداخت.
B) سرباز نمیتوانست دوستانش را که در جنگ مجروح شده بودند ترک کنید.
C) چون «رُز» فقیر بود، مجبور بود فکر رفتن به دانشگاه را کنار بگذارد.
پس یه بار دیگه، Abandon: ترک کردن، بدون قصدی برای بازگشت.
حالا، بیاید پیش بریم واسه بعدی.
کلمهی بعدی Jealous هستش، و یک صفته.
توی این تصویر اینطور به نظر میآد که این دختره حسوده.
Jealous یعنی ترسیدن از اینکه کسی که دوستش دارید، فرد دیگهای رو ترجیح بده.
یا اینکه میتونه معنی حسود هم بده.
خب بذارین این کلمه رو توی جملات مختلف استفاده کنیم.
A) بیوهزن حسود، کارآگاهی را برای پیدا کردن دوستپسرش که او را ترک کرده بود، استخدام کرد.
همونطور که میبینین، اینجا یه ستاره رو یکی از کلمات هستش.
اون ستاره یعنی شما این کلمه رو قبلا یاد گرفتهین.
پس ما میدونیم که Abandon یعنی دست کشیدن، رها کردن، یا ترک کردن بدون قصدی واسه بازگشت.
B) با اینکه همسایهام به تازگی ماشین جدیدی خریدهاست، به او حسادت نمیکنم.
دوستان، of یه حرف اضافهست که ما میتونیم همراه Jealous استفاده کنیم.
Being jealous “of” somebody.
یه چیزیه که بد نیست یادتون بمونه.
C) بخاطر غیرتی بودن، «مونا» به دوستپسرش اجازه نمیداد که همراه هیچ یک از هلهلهچیها برقصد.
اینم از این.
حالا کلمهی ضروری بعدیای که ما داریم Keen هستش.
معنیش رو میدونید؟
نگاه کنید، یه طوطی اینجاس؛ داره دوچرخهسواری میکنه.
پس به نظرم خیلی مشتاق یادگیریه.
در واقع Keen چهار معنای متفاوت داره.
یعنی تیز، مشتاق، پرشور و شدت، حساس.
یه چیزی که باید یادتون بمونه اینه که، اینجا ما داریم ازش به عنوان صفت استفاده میکنیم، اما یه فعل هم هست.
A) چاقوی تیز قصاب، داخل گوشت شد.
خب Butcher (قصاب) یه فردیه که گوشت میفروشه و همهمون اینو میدونیم.
اینجا Keen یعنی تیز.
B) سگ من حس بویایی قویای دارد.
اینجا یعنی پرشدت یا حساس.
C) ذهن مشتاق بیل، همهی معلمانش را خشنود کرد.
و اینجا هم یعنی مشتاق یا تیز.
بیاین بعدی رو یاد بگیریم.
خب، کلمهی بعدیمون Tact هستش.
و Tact یعنی قابلیتِ گفتن سخن درست.
در ضمن Tact یک اسمه و Tactful یه صفته.
خب، بیاین این کلمه رو توی جملات مختلف استفاده کنیم.
A) خالهی من هرگز احساسات کسی را جریحهدار نمیکند، چون که همیشه تدبیر به کار میبرد.
ما معمولا فعل “Use” رو همراه Tact استفاده میکنیم.
B) ژنت توانست با استفاده از تدبیر، شوهر حسودش را آرام کند.
Jealous داره اینجا تکرار میشه.
ما قبلا یادش گرفتهیم.
C) اگر تدبیر و تفکر به کار ببرید، دوستانتان شما را تحسین خواهند کرد.
بسیار خب، اینجا کلمهی Admire یعنی ستودن، دوست داشتن و احترام به کسی.
کلمهی بعدیمون Oath هستش.
توی این تصویر، این دکتره داره سوگند یاد میکنه.
پس، ما معمولا Take رو همراه Oath استفاده میکنیم.
Oath مثل قولِ اینه که یه چیزی درسته.
میتونید کلمهی Curse رو هم استفاده کنید.
این کلمه یک فعل و یک اسمه.
A) فردا رئیسجمهور سوگند اداری میخورد (تحلیف میشود).
B) در دادگاه، شاهد سوگند یاد کرد که تمام حقیقت را بگوید.
C) وقتی «تِری» فهمید که او را ترک کردهاند، از روی عصبانیت دشنام داد.
کلمهی ضروری بعدیمون، Vacant هستش.
به این تصویر نگاه کنید.
اینجا این بشقاب، خالیه.
پس Vacant یعنی خالی و پرنشده.
بذارید توی مثالهای مختلف به کار ببریمش، و بیاید یادمون نره که یه صفته.
A) کسی قصد دارد روی آن تکه زمین خالی خانه بسازد.
ما اینجا Lot رو داریم، به عنوان اسم، که یعنی محوطه یا ناحیه.
B) کُتم را روی آن صندلی خالی گذاشتم.
C) وقتی صاحبخانه در را شکست و وارد شد، آپارتمان را خالی یافت.
خب، میدونید “break in” یعنی چی؟
ما اینجا broke in رو داریم.
break in یعنی وارد شدن به یه مکانی بدون هیچ اجازهای، به خصوص از طریق شکستن چیزی.
واسه بعدی آمادهاین؟
کلمهی بعدی که داریم Hardship هستش.
معنیش چیه؟
همهتون معنی Hard رو میدونید.
حالا Hard یه صفته و Hardship یه اسم، درست؟
خب، Hardship یه اسمه که یعنی چیزی که تحملش سخته.
یا میتونیم به سادگی بگیم Difficulty (دشواری).
A) مبارز قبل از آنکه قهرمان شود، مجبور بود سختیهای زیادی مواجه شود.
B) «اِیْب لینکُلن» قادر بود یکی پس از دیگری بر دشواریها غلبه کند.
اولا، معنی Overcome چیه؟
میدونید؟
در واقع، Overcome یعنی موفق شدن در دستوپنجه نرم کردن با یه مشکل یا دشواری.
C) «بِرت» به دلیل مشکلاتش اجازه یافت تا ارتش را ترک کند و از مادر بیمارش مراقبت کند.
کلمهی بعدی Gallant هستش.
Gallant یعنی شجاع، کسی که به خانمها احترام میذاره.
پس Gallant دو تا معنی متفاوت داره.
یه آدم شجاع، و کسی که به خانمها احترام میذاره.
اینجا ما داریم ازش به عنوان یه صفت استفاده میکنیم.
حالا بیاین توی مثالهای مختلف بررسیش کنیم.
A) خلبان دلیرانه سوگند یاد کرد تا دوستش را نجات دهد.
میدونستید که Buddy یعنی دوست؟
منظورم یه دوست صمیمیه، درست؟
B) شوالیههای شجاع زیادی برای رسیدن به شاهزاده وارد رقابت شدند.
پس ما Gallant رو به عنوان شجاع استفاده کردیم.
C) «اِد» به قدری برای زنان احترام قائل است که همیشه جای خود را در مترو به خانمها میدهد.
حالا، اینجا ما از Gallant برای اشاره به کسی که به خانمها احترام میذاره استفاده کردیم.
خب، ما تا حالا ۸ تا کلمهی ضروری یاد گرفتهیم.
نگران نباشید، مراحل دیگهای هم داریم.
اگه فکر میکنید که قراره این کلمات رو فراموش کنید، نگران نباشید.
ما ازشون توی داستانهای مختلف و ویدیوکلیپها استفاده میکنیم، تا شما آسونتر به خاطر بسپریدشون.
و بعد آخرش، یه آزمون کوچولو خواهید داشت.
کلمهی بعدیمون، که آسون هم هست.
شمارهی ۹، دِیْتا یا دَتا.
هر دو تلفظ درستن.
به این تصویر نگاه کنید، روی این تخته کلی اطلاعات و داده وجود داره.
پس Data یعنی حقایق و اطلاعات و یه اسم هستش.
بذارید ازش توی جملات مختلف استفاده کنیم.
A) حقایق مربوط به سرقت از بانک به افبیآی داده شد.
B) پس از بررسی اطلاعات، توانستیم گزارشمان را تکمیل کنیم.
C) اگر همهی اطلاعات به شما داده نشود، نمیتوانید مسئلهی ریاضی را حل کنید.
بسیار خب& بعدی توی لیستمون Unaccustomed هستش.
یک صفته.
به این تصویر نگاه کنید.
این خانم با هوای سرد نامأنوس هستش.
پس Unaccustomed یعنی آشنا نبودن، عادت نداشتن به چیزی.
A) از آنجایی که «کلود» اهل آلاسکا بود، به گرمای فلوریدا عادت نداشت.
Unaccustomed “to” Florida’s heat، با حرف اضافهی “to” استفادهش کردیم.
B) پادشاه به نافرمانی مردم از او عادت نداشت.
Disobey یعنی اطاعت نکردن یا گوش ندادن به کسی.
C) چون «ویک» به ورزش عادت نداشت، سریعا خسته شد.
حالا کلمهی بعدیمون، Bachelor.
حدس میزنم توی فیلمها راجع به مهمونی مجردی شنیده باشید، درسته؟
Bachelor یعنی مردی که ازدواج نکرده.
مردی که ازدواج نکرده.
یک اسمه.
A) برادرم قسم خورد که مجرد باقی بماند.
B) در فیلم، مرد متاهل با فردی مجرد اشتباه گرفته شد.
C) پیش از عروسی، تمام دوستان مجردش یک مهمانی برگزار کردند.
پس Bachelor، یه مرد غیرمتاهل.
و آخرین کلمهی ضروری این درس Qualify هستش.
Qualify یعنی درخور یا واجد شرایط چیزی شدن.
یه فعله.
حالا بیاین از این کلمه توی مثالهای مختلف استفاده کنیم.
A) سعی میکنم برای شغلی که در حال حاضر بلاتصدیست، واجد شرایط بشوم.
B) از آنجایی که «پائولین» نمیتواند نوا را درست اجرا کند، مطمئن است که هرگز برای گروه کر دختران شایستگی پیدا نخواهد کرد.
C) برای اینکه در شهر ما پلیس شوید، قد شما باید بیش از ۵فوت و ۵ اینچ باشد.
بسیار خب، خیلی هم عالی!
اینم از پایان بخش دایره لغاتمون واسه درس ۱.
آسون بود، مگه نه؟
امیدوارم اینطور بوده باشه.
بخش بعدی «کلمات در استفاده ۱» هست.
اونجا میبینمتون، موفق باشید!
متن انگلیسی درس
Hi there, everyone!
Welcome to the vocabulary part for lesson 1 of 504 Absolutely Essential Words.
As you know we are going to learn twelve essential words in this stage.
And again, I think the pictures will help you remember the words for a longer time.
And, try to focus on understanding all the words in different contexts.
Are you ready?
Let’s get started.
Our first word here is “abandon”.
Abandon means leave without planning to come back.
And there are two other synonyms, we also can say desert or quit.
Here, we’re using it as a verb.
So, look at this picture, as you can see, this little dog is abandoned.
Somebody has abandoned this poor dog.
Now, let’s use it in different sentences.
A) When Roy abandoned his family, the police went looking for him.
B) The soldier could not abandon his friends who were hurt in battle.
C) Because Rose was poor, she had to abandon her idea of going to college.
So, one more time, abandon: leave without planning to come back.
Now, let’s proceed to the next one.
The next word is “jealous” and it’s an adjective.
It seems like in this picture, this girl is jealous.
Jealous means being afraid that the one you love, might prefer someone else.
Or it could also mean being envious.
Now, let’s use this word in different sentences.
A) A detective was hired by the jealous widow to find the boyfriend who had abandoned* her.
As you can see, there’s a star here on one of the words.
That star means that you’ve learned this word before.
So, we know that abandon means to quit, desert, or leave without planning to come back.
B) Although my neighbor just bought a new car, I am not jealous of him.
Guys, ‘of’ is a preposition that we can use with jealous.
Being jealous of somebody.
That’s something to remember.
C) Being jealous, Mona would not let her boyfriend dance with any of the cheerleaders.
That’s it.
Now, the next essential word we have is “keen”.
Do you know its meaning?
Look, there is a parrot here; it is riding a bicycle.
So I guess it is very keen on learning.
Actually, keen has four different meanings.
Keen means sharp, eager, intense, and sensitive.
One thing to remember is, here we’re using it as an adjective but it’s also a verb.
A) The Butcher’s keen knife cut through the meat.
So butcher is a person who sells meat and we all know that.
Here the word “keen” means sharp.
B) My dog has a keen sense of smell.
Here it means intense or sensitive.
C) Bill’s keen mind pleased all his teachers.
And here it means eager or sharp.
Let’s hear the next one.
Okay, our next word is “tact”.
And tact means the ability to say the right things.
By the way, tact is a noun and tactful is an adjective.
So, let’s use this word in different sentences.
A) My aunt never hurts anyone’s feelings because she always uses tact.
We often use the verb “use” with tact.
B) By the use of tact, Janet was able to calm her jealous* husband.
Jealous is being repeated here.
We’ve learned it before.
C) Your friends will admire you if you use tact and thoughtfulness.
Alright, the word admire here means to adore, love, and respect somebody.
Our next word is “oath”. In the picture, this doctor is taking an oath.
So, we take an oath, we often use “take” with oath.
An oath, is like a promise that something is true.
You can also use the word “curse”.
This word is a verb and a noun.
A) The president will take the oath of office tomorrow.
B) In court, the witness took an oath that he would tell the whole truth.
C) When Terry discovered that he had been abandoned*, he let out an angry oath.
Our next essential word, “vacant”.
Look at this picture.
This plate, here, is vacant.
So, vacant means empty or not filled.
Let’s use it in different examples, and let’s not forget it’s an adjective.
A) Someone is planning to build a house on that vacant lot.
We have lot here, as a noun, which means a place or an area.
B) I put my coat on that vacant seat.
C) When the landlord broke in, he found that apartment vacant.
Okay, do you know what does “break in” mean?
We have “broke in” here.
Break in means to enter a place without any permissions, especially by breaking something.
Are you ready for the next one?
The next word we have is “hardship”.
What does it mean?
You all know the meaning of “hard”.
Now, hard is an adjective but hardship is a noun, right?
So, hardship means something that is hard to bear.
Or we could simply say difficulty.
A) The fighter had to face many hardships before he became champion.
B) Abe Lincoln was able to overcome one hardship after another.
So, what does overcome mean?
Do you know?
Actually, overcome means to succeed in dealing with a problem or difficulty.
C) On account of hardship, Bert was let out of the army to take care of his sick mother.
The next word is “gallant”.
Gallant means brave or showing respect for women.
So, gallant has two different meanings.
A brave person, and someone who shows respect to women.
Here we’re using it as an adjective.
Now, let’s check it in different sentences.
A) The pilot swore a gallant oath to save his buddy.
Did you know that “buddy” means friend?
I mean a close friend, right?
B) Many gallant knights entered the contest to win the princess.
So, we used gallant as brave.
C) Ed is so gallant that he always gives up his subway seat to a woman.
Now, here we used gallant to mention someone who shows respect for women.
Okay, so far, we’ve learned eight essential words.
And don’t worry, we have other parts, too.
If you think you’re gonna forget them, don’t worry.
We will use them in different stories, and video clips, so that you can memorize them more easily.
And at the end, you’re gonna have a little test.
Our next word, which is easy.
Number nine, “data” or data.
Both pronunciations are correct.
Look at this picture, on this board there are lots of information and data.
So, data means facts or information and it’s a noun.
Let’s use it in different sentences.
A) The data about the bank robbery were given to the F.B.I.
B) After studying the data, we were able to finish our reports.
C) Unless you are given all the data, you cannot do the math problem.
Alright, next one on the list is “unaccustomed”.
It’s an adjective.
Look at this picture.
This woman is unaccustomed to cold weather.
So, unaccustomed means not familiar, not being used to something.
A) Coming from Alaska, Claude was unaccustomed to Florida’s heat.
Unaccustomed “to” Florida’s heat, we used it with the preposition “to”.
B) The king was unaccustomed to having people disobey him.
Disobey means not to obey or not listening to somebody.
C) Unaccustomed as he was to exercise, Vic quickly became tired.
Now our next word, “bachelor”.
I guess you’ve heard about “bachelor party” in the movies, right?
Bachelor means a man who’s not married.
An unmarried man.
It’s a noun.
A) My brother took an oath to remain a bachelor.
B) In the movie the married man was mistaken for a bachelor.
C) Before the wedding, all his bachelor friends had a party.
So, bachelor, an unmarried man.
And our last essential word of this lesson is “qualify”.
Qualify means to become fit, become eligible.
It’s a verb.
Now, let’s use it in different sentences.
A) I’m trying to qualify for the job that is now vacant*.
B) Since Pauline can’t carry a tune, she is sure that she will never qualify for the Girls’ Chorus.
C) You have to be taller than 5’ 5” to qualify as a policeman in our town.
Alright, great!
That’s the end of our vocabulary part for lesson 1.
It was easy, wasn’t it?
I hope so.
The next part is “Words in Use 1”.
See you there, good luck!