واژگان

فصل: کتاب پنجم / درس: کشف بزرگ آنتون / درس 2

واژگان

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

واژگان

بخش ۱۰

لیست کلمات

جاندار

صفت. وقتی چیزی animate باشد، جان دارد.

سنگ و ماشین جاندار نیستند.

طبقه‌بندی کردن

فعل. طبقه‌بندی چیزها به‌معنای قرار دادن آن‌ها در گروه‌ها براساس نوع آن‌ها است.

زیست‌شناس این گیاه را به‌عنوان گونه‌ای کاملاً جدید طبقه‌بندی کرد.

قبول کردن

فعل. to concede یعنی بر خلاف میل خود اعتراف کنید که چیزی درست است.

دانشجو قبول کرد که در این آزمون تقلب کرده‌است.

مفهوم / اندیشه

فعل. concept ایده‌ای درباره‌ی چیزی است.

من قبل از کار در آزمایشگاه علوم، برخی مفاهیم مربوط به مولکول‌ها را یاد گرفتم.

ساختن

فعل. to construct sth یعنی درست کردن یا ساختن چیزی.

این مردان از چوب و فلز برای ساخت خانه استفاده کردند.

دهه

اسم. یک دهه یک دوره‌ی ده‌ساله است.

او سه دهه کار با این شرکت را جشن گرفت.

نمودار

اسم. نمودار یک طرح ساده است که توضیح می‌دهد چیزی چیست یا چگونه کار می‌کند.

با پیروی از نمودار، توانستم میز کار را سر هم کنم.

فری

اسم. فری قایقی است که مسافران را در مسافت‌های کوتاه حمل می‌کند.

فری مردم را به آن طرف دریاچه برد.

مفید

صفت. اگر چیزی handy باشد، مفید است.

پاک‌کن برای اشتباهات زیاد مفید است.

منزوی کردن / جدا کردن

فعل. منزوی کردن به‌معنای جدا کردن یک شخص یا یک چیز از یک گروه است.

معلم قبل از صحبت با کودک بد، او را از کلاس جدا کرد.

اشتیاق

اسم. longing احساس قوی خواستن است.

از آنجا که صبحانه نخورده بود، تمام صبح مشتاق غذا بود.

بی‌شمار

صفت. اگر چیزی numerous باشد، موارد زیادی از آن وجود دارد.

از آنجا که سوراخ‌های بی‌شماری در جاده وجود داشت، رانندگی سریع سخت بود.

ذره

اسم. ذره قطعه‌ای بسیار کوچک از چیزی است.

بطری‌های شراب در لایه‌ای از ذرات گرد و غبار پوشانده شده بود.

التماس

اسم. التماس درخواستی فوری یا احساسی است.

مرد فقیر و گرسنه برای غذا التماس کرد.

خودداری کردن

فعل. خودداری از کاری، پرهیز از انجام آن است.

دکتر از مری خواست که به‌عنوان بخشی از رژیمش از خوردن فست‌فود خودداری کند.

بررسی

اسم. بررسی چیزی، بازرسی رسمی از آن توسط افراد صاحب‌اختیار است.

دولت دستور بررسی دقیق اوضاع اقتصادی را صادر کرد.

فرهیخته

صفت. اگر کسی فرهیخته باشد، چیزهای زیادی درباره‌ی جهان می‌داند.

جیک یکی از فرهیخته‌ترین افرادی است که من تاکنون ملاقات کرده‌ام.

تسلیم شدن

فعل. تسلیم شدن چیزی یعنی آن را رها کنید.

سارق هنگام دستگیری پول را به پلیس تسلیم کرد.

قائم

صفت. اگر چیزی قائم باشد، به‌صورت ایستاده ایستاده است.

میرکات‌ها مانند انسان نمی‌توانند راه بروند، اما می‌توانند به‌صورت قائم بایستند.

ارزشمند

صفت. اگر چیزی ارزشمند باشد، مهم یا مفید است.

در سفر خود به کانادا، متوجه شد که خواندن انگلیسی ارزشمند است.

متن انگلیسی درس

Vocabulary

Unit 10

Word list

animate

adj. When something is animate, it has life.

Rocks and machines are not animate things.

classify

v. To classify things is to put them into groups based on their type.

The biologist classified the plant as a completely new species.

concede

v. To concede is to admit against your wish that something is true.

The student conceded that he had cheated on the test.

concept

n. A concept is an idea about something.

I learned some concepts about molecules before working in the science lab.

construct

v. To construct something means to make or build it.

The men used wood and metal to construct a house.

decade

n. A decade is a period of ten years.

She celebrated her three decades of work with the company.

diagram

n. A diagram is a simple drawing that explains what something is or how it works.

By following the diagram, I was able to put the desk together.

ferry

n. A ferry is a boat that carries passengers over short distances.

The ferry took the people across the lake.

handy

adj. If something is handy, it is useful.

An eraser is handy if you make a lot of mistakes.

isolate

v. To isolate is to separate one person or thing from a group.

The teacher isolated the bad child from the class before talking with her.

longing

n. A longing is a strong feeling of wanting.

Since he skipped breakfast, he had a longing for food all morning.

numerous

adj. If something is numerous, there are many of those things.

It was hard to drive fast since there were numerous holes in the road.

particle

n. A particle is a very small piece of something.

The bottles of wine were covered in a layer of dust particles.

plea

n. A plea is a request that is urgent or emotional.

The poor, hungry man made a plea for food.

refrain

v. To refrain from something is to avoid doing it.

The doctor asked Mary to refrain from eating fast food as part of her diet.

review

n. A review of something is a formal inspection of it by people in authority.

The government ordered a careful review of the economic situation.

sophisticated

adj. If someone is sophisticated, they know many things about the world.

Jake is one of the most sophisticated people I’ve ever met.

surrender

v. To surrender something is to give it up.

The thief surrendered the money to the police when he was caught.

upright

adj. If something is upright, it is standing up straight.

Meerkats can’t walk like humans, but they can stand upright.

worthwhile

adj. If something is worthwhile, it is important or useful.

On his visit to Canada, he realized studying English was worthwhile.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.