سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۲۸
لیست کلمات
اختصاص دادن
فعل. اختصاص دادن چیزی بهمعنای کنار گذاشتن آن برای یک هدف خاص یا شخص خاص است.
دولت ۱۰۰ میلیون دلار برای کمک به اقدامات امدادرسانی به فاجعه اختصاص داد.
اشتهاآور
صفت. وقتی غذا اشتهاآور باشد، بسیار خوب و زیبا به نظر میرسد.
بشقاب اشتهاآور کوکیها در عرض نیم ساعت خورده شد.
واگذار کردن / اختصاص دادن
فعل. وقتی کاری را assign میکنید، آن کار را به افراد خاصی میدهید.
وظیفه من این بود که اطمینان حاصل کنم هر کسی مقدار زیادی نوشیدنی داشته باشد.
حفره
اسم. حفره سوراخ یا فضایی در چیزی است.
حفرهی کوچکی در دیوارهی غار وجود داشت که محل زندگی یک حیوان بود.
ساعتگرد
قید. اگر چیزی ساعتگرد حرکت کند، در یک دایره و در همان جهت ساعت حرکت میکند.
پیچ را در جهت عقربههای ساعت بچرخانید تا سفت شود.
متحدالمرکز
صفت. وقتی دایرهها یا حلقهها متحدالمرکز باشند، مرکز آنها یکسان است.
هدف، یک سری حلقههای متحدالمرکز بود.
ادب / نزاکت
اسم. courtesy اخلاق یا رفتار اجتماعی عالی است.
وقتی مردم از خانهی او دیدن میکنند، جنا همیشه باادب رفتار میکند.
ترد
صفت. وقتی غذا ترد باشد، بهطور دلپذیری سخت است یا سطح سختی دارد.
میانوعدهی موردعلاقهی من کیسهای از چیپسِ سیبزمینی ترد و خوشمزه است.
اختلاف
اسم. اختلاف مخالفت یا جنگ است.
اختلاف زیادی بین کارشناسانِ برنامهی گفتوگو وجود داشت.
تولید کردن
فعل. تولید کردن چیزی به معنای ایجاد یا شروع آن است.
شهردار قول ایجاد شغلها و برنامههای جدید برای کمک به فقرا را داد.
بخش، تکه
اسم. آیتم یک قطعهی منفرد و جداگانه است.
تکههایی از لباسها در صحنهی جنایت پیدا شدهاست.
تبادل نظر
اسم. تبادل نظر بین افراد، بحث دربارهی ایدهی هر شخص است.
بین گروهها ایدههایی مبادله شد.
چندفرهنگی
صفت. وقتی چیزی چندفرهنگی است، به فرهنگهای مختلفی مربوط میشود.
از همه برای حضور در این جشن چندفرهنگی استقبال شد.
حذف
اسم. حذف چیزی است که کنار گذاشته شده یا انجام نشدهاست.
مایک به دلیل حذف نام خود در این مراسم ناراحت شد.
نظارت کردن
فعل. نظارت کردن بر کاری بهمعنای اطمینان از انجام صحیح آن است.
کار او نظارت بر پیشرفت پروژهی ساختوساز بود.
سوراخ کردن
فعل. پیِرس کردن چیزی بهمعنای ایجاد سوراخ در آن با استفاده از جسم تیز است.
پیکان، مرکز هدف را سوراخ کرد.
برگزیدن
فعل. وقتی چیزی را برمیگزینید، با دقت آن را انتخاب میکنید.
آنها مجبور بودند کتابهای درسی را برای هر کلاس انتخاب کنند.
ساختار
اسم. ساختار شامل شکل و سازماندهی قسمتهای یک ساختمان یا گروه است.
در فرهنگهای مختلف تفاوتهای زیادی در ساختار خانواده وجود دارد.
بصری
صفت. بصری مربوط به دیدن میشود.
نمایشگرهای بصری بسیار جذاب بودند.
موجدار
صفت. وقتی چیزی موجدار باشد، مستقیم نیست و یک سری منحنی دارد.
کودک خطوط مواج را سرتاسر کاغذ کشید.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 28
Word list
allocate [ˈæləkeit]
v. To allocate something means to put it aside for a certain purpose or person.
The government allocated $100 million to aid the disaster relief effort.
appetizing [ˈæpitaiziŋ]
adj. When food is appetizing, it looks and smells very good.
The appetizing plate of cookies was gone in half an hour.
assign [əˈsīn]
v. When you assign work, you give that work to particular people.
I was assigned the job of making sure every one had plenty to drink.
cavity [ˈkævəti]
n. A cavity is a hole or space in something.
There was a small cavity in the wall of the cave where an animal lived.
clockwise [ˈklɒkwaiz]
adv. If something moves clockwise, it moves in a circle in the same direction as a clock.
Turn the screw clockwise to tighten it.
concentric [kənˈsentrik]
adj. When circles or rings are concentric, they have the same center.
The target was a series of concentric circles.
courtesy [ˈkɔːrtəsi]
n. Courtesy is the excellence of manners or social conduct.
Jenna always behaves with great courtesy when people visit her home.
crisp [krisp]
adj. When food is crisp, it is hard or has a hard surface in a way that is pleasant.
My favorite snack is a bag of crisp, delicious potato chips.
discord [ˈdiskɔːrd]
n. Discord is disagreement or fighting.
There was much discord between the experts on the talk show.
generate [ˈdʒenəreit]
v. To generate something means to cause it to develop or begin.
The mayor promised to generate new jobs and programs to help the poor.
item [ˈīdəm]
n. An item is a single, separate piece.
There were some items of clothing found at the crime scene.
interchange [ˌintərˈtʃeindʒ]
n. An interchange of ideas between people is a discussion of each person’s idea.
There was an interchange of ideas between the groups.
multicultural [ˌmʌltiˈkʌltʃərəl]
adj. When something is multicultural, it relates to many different cultures.
Everyone was welcomed to attend the multicultural celebration.
omission [ouˈmiʃən]
n. An omission is something that has been left out or not done.
Mike was upset because of the omission of his name during the ceremony.
oversee [ˌouvərˈsiː]
v. To oversee something means to make sure that it is being done properly.
His job was to oversee the progress of the construction project.
pierce [piərs]
v. To pierce something means to make a hole in it using a sharp object.
The arrow pierced the target in the very center.
select [səˈlekt]
v. When you select something, you carefully choose it.
They had to select textbooks for each class.
structure [ˈstrək(t)SHər]
n. The structure involves the shape and organization of the parts of a building or group.
There are big differences in family structure in different cultures.
visual [ˈvizh(o͞o)əl]
adj. Visual relates to seen.
The visual displays were very attractive.
wavy [ˈweivi]
adj. When something is wavy, it is not straight but has a series of curves.
The child drew wavy lines all over the piece of paper.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.