سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۸
لیست کلمات
زره
اسم. زره فلزی است که سربازها آن را میپوشند تا از بدنشان محافظت کند.
سرباز زره را برای محافظت از بدنش پوشید.
شعلهور شدن
فعل. to blaze یعنی روشن شدن و با توان سوختن.
آتش کوچک زود شعلهور شد و به آتش خطرناکی تبدیل شد.
غریدن
فعل. to boom یعنی ایجاد یک صدای بلند و عمیق.
ترقهها وقتی منفجر شدند صدای بوم بلندی دادند.
صخره، تختهسنگ
اسم. cliff دیوارهی بلند و اغلب تخت از جنس سنگ است.
گرگ روی صخره ایستاد و زوزه کشید.
شعله
اسم. شعله بخشی از آتش است.
مشعل پر از شعلههای زرد و نارنجی بود.
استقلال
صفت. independence وضعیت آزاد بودن از کنترل دیگران است.
سوفیا بعد از ترک خانه احساس عالی استقلال را داشت.
حمله، تهاجم
اسم. invasion یعنی حمله توسط یک گروه از کشوری دیگر است.
در کره دیوارهایی دور شهرها ساخته شد تا از آنها در برابر تهاجم محافظت کند.
شوالیه
اسم. شوالیه، سربازی با درجه و مهارت بالاست که معمولاً به پادشاه خدمت میکند.
او بهترین سرباز بود، به همین خاطر پادشاه او را شوالیه کرد.
صاعقه
اسم. صاعقه نور روشنی است که در حین توفان دیده میشود.
صاعقه بالای سطح آب درخشید.
شورشی
اسم. شورشی کسی است که با حکومت میجنگد تا آن را تغییر دهد.
آن شورشی بهاندازهی کافی از سیاستهای غیرعادلانهی حکومت خسته بود.
عقبنشینی کردن
فعل. عقبنشینی کردن یعنی فرار کردن به دلیل شکست در نبرد.
ارتش عقبنشینی کرد چون داشت نبرد را میباخت.
انقلاب
اسم. انقلاب تغییر در نظام سیاسی توسط گروهی از مردم است.
انقلاب در روسیه منجر به تشکیل اتحاد جماهیر شوروی شد.
نیزه
اسم. نیزه میلهی بلند با یک تیغه روی یک سر آن است که بهعنوان سلاح از آن استفاده میشود.
سرباز نیزهای را در دستش گرفته بود.
شیبدار
صفت. سطح یا مکان شیبدار دارای شیب یا زاویهای است که بهشدت بالا یا پایین میرود.
او دوچرخهاش را بهسمت بالای تپهی شیبدار راند تا به قله برسد.
قله
اسم. summit مرتفعترین بخش تپه یا کوه است.
برفْ قلهی کوه را حتی در تابستان میپوشانْد.
رعد
اسم. رعد صدای بلندی است که موقع توفان شنیده میشود.
صدای رعد من را ترساند.
سربازان
اسم. troops سربازانی هستند که بهصورت جمعی در یک نبرد میجنگند.
سربازها همه حاضر بودند که وارد نبرد شوند.
جنگجو
اسم. جنگجو سرباز یا جنگندهی شجاع است.
ساموراییها از ماهرترین جنگجویان در دنیای باستان بودند.
عقبنشینی کردن
فعل. to withdraw یعنی ترک جایی معمولاً در حین جنگ.
دشمن بعد از باختن نبرد به کشور خودش عقب نشست.
تسلیم کردن
فعل. چیزی را تسلیم کردن یعنی کنترل آن را رها کردن یا آن را بخشیدن.
او باید نوبت حرکتش را میبخشید چون کیش و مات شده بود.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 18
Word list
armor [ˈaːrmər]
n. Armor is metal worn by soldiers to protect the body.
The soldier wore armor to protect his body.
blaze [bleɪz]
v. To blaze means to burn brightly or powerfully.
The small fire soon blazed into a large dangerous one.
boom [buːm]
v. To boom means to make a loud, deep sound.
The firecrackers made a loud boom when they exploded.
cliff [klɪf]
n. A cliff is a high and often flat wall of rock.
The wolf stood at the cliff and howled.
flame [fleɪm]
n. A flame is part of fire.
The torch was filled with yellow and orange flames.
independence [indiˈpendənt]
adj. Independence is the state of being free from the control of others.
After leaving home, Sophia had a great feeling of independence.
invasion [ɪnˈveɪʒən]
n. An invasion is an attack by a group from another country.
In Korea, walls were built around cities to protect them from invasions.
knight [nait]
n. A knight is a soldier of high rank and skill who usually serves a king.
He was the best soldier, so the king made him a knight.
lightning [ˈlaɪtnɪŋ].
n. Lightning is the bright light seen during a storm.
The lightning flashed above the water.
rebel [ˈrebəl]
n. A rebel is a person who fights the government in order to change it.
The rebel was angry about the government’s unfair polices.
retreat [rɪˈtriːt]
v. To retreat means to run away because of loosing a fight.
The army retreated because they were losing the battle.
revolution [revəˈluːʃən]
n. A revolution is a change to the political system by a group of people.
The revolution in Russia led to the creation of the Soviet Union.
spear [spɪə:r]
n. A spear is a long stick with a blade on one end that is used as a weapon.
The soldier was holding a spear in his hand.
steep [stiːp]
adj. A steep surface or place has a slope or angle that rises or falls sharply.
He rode his bike up the steep hill to reach the top.
summit [ˈsʌmɪt]
n. A summit is the highest part of a hill or mountain.
Snow covered the summit of the mountain even during the summer.
thunder [ˈθʌndə:r]
n. Thunder is the loud noise heard during a storm.
The sound of the thunder startled me.
troops [truːps]
n. Troops are soldiers that fight in groups in a battle.
The troops were all prepared to go into battle.
warrior [ˈwɔ(:)riə:r]
n. A warrior is a brave soldier or fighter.
The samurai were some of the most skilled warriors in the ancient world.
withdraw [wɪθˈdrɔː]
v. To withdraw means to leave a place, usually during war.
After losing the battle, the enemy withdrew back to its own country.
yield [jiːld]
v. To yield something means to give up control of it or to give it away.
He had to yield his turn because he was in checkmate.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.