سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۸
لیست کلمات
قدردانی کردن
فعل. قدر چیزی را دانستن یعنی فهمیدن صفات خوب آن.
من میتوانم قدر چشمانداز دوستداشتنی را بدانم.
دردسترس
صفت. اگر چیزی دردسترس باشد، میتوانید آن را به دست آورید.
جایگاههای زیادی در این اتاق دردسترس هستند.
شکست دادن
فعل. شکست دادن کسی یعنی بهتر از او عمل کردن.
من توانستم همه را در مسابقه شکست دهم.
روشن
صفت. اگر چیزی روشن باشد، نور زیادی ساطع میکند.
نور روشن ناشی از انفجار چشمانم را به درد آورد.
جشن گرفتن
فعل. جشن گرفتن یعنی انجام کاری که نشان دهد رویدادی خاص است.
همهی ما وقتی خبر خوب را شنیدیم جشن گرفتیم.
تصمیم گرفتن
فعل. تصمیم گرفتن یعنی انتخاب قطعی داشتن.
او سعی کرد تصمیم بگیرد کدام را اول بخورد.
ناپدید شدن
فعل. to disappear یعنی ناپدید شدن یا دیده نشدن.
بالای ساختمان در ابرها ناپدید میشود.
دیگر
صفت. اگر دربارهی چیز دیگری صحبت کنید، یعنی دربارهی چیز متفاوتی صحبت میکنید.
من برای تولدم دوچرخه میخواستم، اما چیز دیگری گرفتم.
عادلانه
صفت. عادلانه یعنی با کسی رفتار کردن بهطوری که معقول یا درست باشد.
او ماشینش را با قیمت معقولی به من فروخت.
جریان داشتن
فعل. جریان داشتن یعنی بهراحتی و پیوسته حرکت کردن به یک سمت.
آب بر روی سنگها و به داخل دریاچه جریان داشت.
جلو
صفت. اگر به جلو حرکت کنید، به جهت روبهرویتان حرکت میکنید.
کودک وقتی مادرش را دید، خودش را به جلو کشید.
تپه
اسم. تپه قسمت برآمدهای از زمین است. از زمین دوروبرش بلندتر است.
خورشید از بالای تپههای سبز طلوع میکرد.
سطح
اسم. سطح نقطهای در مقیاس است که چیزی را اندازه میگیرد.
لطفاً سطح دما را چک کنید.
تنها
صفت. شخص تنها کسی یا چیزی است که جای مشخصی فقط یکی است.
مرد تنهایی در امتداد خیابان راه میرفت.
گودال آب
اسم. puddle چالهای پر از مایع روی زمین است.
وقتی یخ ذوب شد، گودال آبی ایجاد کرد.
پاسخ
اسم. پاسخ جوابی برای سؤالی است.
او پرسید که آیا من ناراحت هستم. پاسخ من «نه» بود.
فصل
اسم. فصل زمانی از سال است: بهار، تابستان، پاییز، یا زمستان.
پاییز فصل گرمی است، در حالی که زمستان خیلی سرد است.
راهحل
اسم. راهحل راهی برای حل کردن مشکل است.
مشکلات زیادی وجود دارد.ما به راهحل نیاز داریم!
هدر دادن
فعل. هدر دادن یعنی از چیزی با بیفکری یا بیهودگی استفاده کنیم.
آب را ببند تا آن را هدر ندهی.
آیا/چه
حرف ربط. از whether وقتی استفاده میکنیم که باید بین دو چیز انتخاب کنیم.
نمیتوانستم تصمیم بگیرم که به راست بروم یا به چپ.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 18
Word list
appreciate
v. To appreciate something is to understand its good qualities.
I can appreciate the lovely scenery.
available
adj. If something is available, it means you can get it.
There were many seats available in the room.
beat
v. To beat someone means to do better than they do.
I managed to beat everyone in the race.
bright
adj. If something is bright, it gives off a lot of light.
The bright light from the explosion hurt my eyes.
celebrate
v. To celebrate is to do something to show that an event is special.
We all celebrated when we heard the great news.
decide
v. To decide is to make a definite choice.
He tried to decide which one to eat first.
disappear
v. To disappear means to go away or not be seen.
The top of the building is disappearing in the clouds.
else
adj. If you talk about something else, you talk about something different.
I wanted a bike for my birthday, but I got something else.
fair
adj. Fair describes treating someone in a way that is reasonable or right.
He sold me his car for a fair price.
flow
v. To flow is to move easily and continuously in one direction.
The water flowed over the rocks and into the lake.
forward
adj. If you move forward, you move in the direction in front of you.
When he saw his mother, the baby crawled forward to her.
hill
n. A hill is a raised area of land. It is higher than the land around it.
The sun was rising above the green hills.
level
n. A level is a point on a scale that measures something.
Please check the level of the temperature.
lone
adj. a lone person or thing is the only one in a given place.
A lone man walked along the street.
puddle
n. A puddle is a pool of liquid on the ground.
When the ice melted, it formed a puddle.
response
n. A response is the answer to a question.
He asked if I was sad. My response was “No.”
season
n. A season is a time of the year: spring, summer, fall or winter.
Fall is a warm season, while winter is very cold.
solution
n. A solution is a way to solve a problem.
There are many problems. We need solutions!
waste
v. To waste means to use something carelessly and unnecessarily.
Turn off the water so you don’t waste it.
whether
conj. You use whether when you must choose between two things.
I could not decide whether to go left or right.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.