واژگان

فصل: کتاب اول / درس: حیوانات خدماتی / درس 2

واژگان

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

واژگان

بخش ۹

لیست کلمات

حیوان

اسم. حیوان موجود زنده‌ای است که می‌تواند تکان بخورد.

حیوان موردعلاقه‌ی من پاندا است.

اتوبوس

اسم. اتوبوس وسیله‌ی نقلیه‌ی بزرگی است که مردم با آن سفر می‌کنند.

پدر من با اتوبوس سر کار می‌رود.

گربه

اسم. گربه حیوان کوچکی است که خویشاوند شیرها و ببرهاست و به‌عنوان حیوان خانگی نگه داشته می‌شود.

این گربه با توپ بازی می‌کند.

فرمان/دستور

اسم. فرمان دستوری است که به شخص یا حیوانی داده می‌شود تا کاری را انجام دهد.

جو به دانش‌آموزها فرمان ایستادن داد.

وابسته بودن

فعل. وابسته بودن به چیزی یعنی به حمایت یا کمک آن نیاز داشته باشید.

پدربزرگم وقتی راه می‌رود به عصا وابسته‌است.

سگ

اسم. سگ حیوانی چهارپاست که دم دارد و به‌عنوان حیوان خانگی نگه داشته می‌شود و یا برای کار آموزش می‌بیند.

دوست صمیمی این زن سگش است.

در

اسم. در شیئی است که پیش و پس می‌رود یا به‌طور کشویی باز و بسته می‌شود.

می‌توانی در را ببندی لطفاً؟

دوست

اسم. دوست کسی است که می‌شناسید و وقت گذراندن با او را دوست دارید.

دوست برایان خیلی ناراحت است.

شنیدن

فعل. شنیدن یعنی آگاهی داشتن از صدا از طریق گوش‌ها.

مایکل نمی‌تواند بشنود که چه می‌گویی.

کمک کردن

فعل. کمک کردن یعنی کاری انجام دهیم که چیزی را برای کسی آسان‌تر می‌کند.

جین می‌تواند به نیتان کمک کند از صخره‌ها بالا برود.

اسب

اسم. حیوانی که بزرگ و قوی است و مردم سوارش می‌شوند و برای کشیدن اجسام سنگین از آن استفاده می‌کنند.

من به مزرعه‌ای رفتم و اسبی را دیدم.

بیمارستان

اسم. بیمارستان جایی که افراد بیمار یا آسیب‌دیده مراقبت یا درمان دریافت می‌کنند.

دکتر در بیمارستان با بیماری صحبت می‌کند.

پا

اسم. leg بخشی از بدن است که برای ایستادن و راه رفتن از آن استفاده می‌شود.

پایش آسیب دیده.

پزشکی

صفت. medical یعنی مربوط به درمان زخم یا بیماری.

تایلر دانشجوی پزشکی است که درس می‌خواند تا دکتر شود.

باز کردن

فعل. باز کردن حرکت دادن چیزی تا شکافی نمایان شود.

امی دوست دارد پنجره را باز کند تا هوای تازه داخل بیاید.

کشیدن

فعل. کشیدن یعنی نگه داشتن و حرکت دادن چیزی به سمت خودتان.

بچه‌ها طناب را می‌کشند.

خرگوش

اسم. خرگوش حیوان کوچکی با گوش‌های بلند است که در سوراخی در زمین زندگی می‌کند.

به آن خرگوش در پارک نگاه کن.

مدرسه

اسم. مدرسه جایی است که بچه‌ها می‌روند تا آموزش ببینند.

دانش‌آموزان در مدرسه درس می‌خوانند.

دیدن

فعل. دیدن یعنی استفاده کردن از چشم‌ها برای نگاه کردن به چیزی یا کسی.

استیون نمی‌خواهد تصویر ترسناک را ببیند.

خدمت

اسم. خدمت عمل کمک یا خدمت به کسی است.

این کافی‌شاپ سرویس عالی ارائه می‌دهد.

متن انگلیسی درس

Vocabulary

Unit 9

Word list.

animal

n. An animal is a living thing that can move.

My favorite animal is the panda.

bus

n. A bus is a large vehicle that people travel on.

My father takes the bus to work.

cat

n. A cat is a small animal related to lions and tigers that is kept as a pet.

This cat is playing with a ball.

command

n. A command is an order given to a person or animal to do something.

Joe gave the students a command to stand up.

depend

v. To depend on something is to need it for support or help.

My grandfather depends on a cane when he walks.

dog

n. A dog is an animal with four legs and a tail that is kept as a pet or trained to work.

This woman’s best friend is her dog.

door

n. A door is an object that swings or slides open and shot.

Can you close the door, please?

friend

n. A friend is someone a person knows and likes spending time with.

Brian’s friend is very sad.

hear

v. To hear is to be aware of sound through your ears.

Michelle cannot hear what you are saying.

help

v. To help is to do something that makes something easier for someone else.

Jane can help Nathan climb up the rock.

horse

n. A horse is a big, strong animal that people ride and use for pulling heavy things.

I went to a farm and saw a horse.

hospital

n. A hospital is where sick or hurt people receive care or treatment.

The doctor talks to a patient at the hospital.

leg

n. A leg is a body part used for standing and walking.

She hurt her leg.

medical

adj. Medical means related to the treatment of an injury or disease.

Tyler is a medical student studying to become a doctor.

open

v. To open is to move something so that an opening is not covered.

Amy likes to open the window to let fresh air in.

pull

v. To pull is to hold onto something to move it toward you.

The children pull the rope.

rabbit

n. A rabbit is a small animal with long ears that lives in a hole in the ground.

Look at the rabbit in the park.

school

n. A school is a place where children go to learn.

The students study at school.

see

v. To see is to use your eyes to look at something or someone.

Steven does not want to see the scary picture.

service

n. Service is the act of helping or serving someone.

This coffee shop has excellent service.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.