سرفصل های مهم
دیدگاه
توضیح مختصر
در این درس، داستانی در زمانهای گرامری مختلف بازگو میشود تا گرامر این زمانها را بهتر یاد بگیرید.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
درس دیدگاه «جشن ازدواج/عروسی» سلام.
به داستانهای دیدگاه «جشن ازدواج» خوش اومدید. امروز همون داستان کوتاه درس “عروسی” رو میشنویم و این دفعه اون رو از چهار دیدگاه مختلف خواهیم شنید. خب، بریم شروع کنیم.
فردی چنگاله و سارا قاشقه باهم تو نیویورک زندگی میکنند. فردی و سارا دارن ازدواج میکنن.
تقریبا تموم دوستای سارا به عروسی میان. اما عمه پنتی نمیاد.
دو روز قبل از عروسی پدر و مادر سارا از لندن به نیویورک با هواپیما میان. پروازشون به موقع میرسه.
پدر سارا افکار قدیمی داره. او دوست نداره که سارا قبل از ازدواجشون با فردی زندگی کنه.
فردی و سارا پول زیادی ندارن پس خودشون ترتیب کارهای عروسی رو میدن. فردی و سارا همهی غذاها رو میپزن و مادر سارا پیراهن عروسی رو میدوزه. کار زیادیه اما ارزشش رو داره.
فردی و سارا در ساحل ازدواج میکنن. اونا نگرانن که بارون بباره اما هوا مساعده.
بعد از اینکه ازدواج میکنن پدر سارا خوشحاله چون فردی با سارا ازدواج کرده.
خب، خب همونطور که میبینید داستان رو جوری شنیدیدم که انگار الان داره رخ میده، یا در زمان حاله. حالا بریم داستان رو جوری تعریف کنیم که انگار دو سال پیش اتفاق افتاده. خب، بریم.
دو سال پیش، فردی چنگاله و سارا قاشقه باهم در نیویورک زندگی میکردند. فردی و سارا باهم ازدواج کردند.
تقریبا تموم دوستای سارا به عروسی رفتند. اما عمه پتی نرفت.
دو روز قبل از عروسی پدر و مادر سارا با هواپیما از لندن رفتند نیویورک. پروازشون به موقع رسید. پدر سارا افکار قدیمیای داشت. او نمیخواست که سارا با فردی قبل از اینکه ازدواج کنن زندگی کنه.
فردی و سارا پول زیادی نداشتند بنابراین خودشون ترتیب کارهای عروسی رو دادند. فردی و سارا همهی غذاها رو پختند و مادر سارا پیراهن عروسی رو دوخت. کار زیادی بود اما ارزشش رو داشت.
فردی و سارا در ساحل ازدواج کردند. اونا نگران بودند که بارون بباره اما هوا مساعد بود.
بعد از اینکه ازدواج کردند پدر سارا خوشحال بود چون فردی با سارا ازدواج کرده بود.
خب، الان داستان رو طوری شنیدیدم که انگار دو سال پیش اتفاق افتاده. حالا بریم داستان رو طوری تعریف کنیم انگار در آینده رخ میده. پس فکر میکنیم ماجرا برای دو سال دیگهست. بریم شروع کنیم.
دو سال دیگه فردی چنگاله و سارا قاشقه با هم در نیویورک زندگی خواهند کرد. فردی و سارا باهم ازدواج خواهند کرد.
تقریبا تمام دوستان سارا به عروسی خواهند آمد. اما عمه پتی نخواهد آمد.
دو روز قبل از عروسی پدرو مادر سارا با هواپیما از لندن به نیویورک خواهند رفت.
پروازشون به موقع خواهد رسید.
پدر سارا افکار قدیمی داره. او نمیخواد سارا با فردی قبل از اینکه ازدواج کنن زندگی کنه.
فردی و سارا پول زیادی نخواهند داشت بنابراین خودشون ترتیب کارهای عروسی رو خواهند داد. فردی و سارا همهی غذاها را خواهند پخت و مادر سارا پیراهن عروسی را خواهد دوخت. کار زیادیه اما ارزشش رو خواهد داشت.
فردی و سارا در ساحل ازدواج خواهند کرد. آنها نگران خواهند بود که باران ببارد اما هوا مساعد خواهد بود.
بعد از ازدواج، پدر سارا خوشحال خواهد بود چون فردی با سارا ازدواج کردهاست.
خب، اینم پایان این ورژن داستان، ورژنی که توش داستان در آیندهست. توجه کن که به جای گفتن چیزهایی مثل they will worry میتونیم کوتاهش کنیم و بگیم “they’ll worry”. این چیزیه که بیشتر تو مکالمات میگیم، اما تو کتابها احتمالا بهجای they’ll میبینید نوشته they will. همچنین ممکنه ببینید گاها بهجای going to بگیم gonna که بیشتر شکل محاورهایه.
خب، بریم الان داستان رو از دید سارا ببینیم. پس داستان به شکلی نقل میشه که انگار سارا واقعا داره تعریفش میکنه. بریم.
من و فردی چنگاله تو نیویورک زندگی میکنیم. من و فردی ازدواج کردیم.
تقریبا تموم دوستای من اومدن عروسی. اما عمه پتیم نیومد.
دو روز قبل از عروسی پدر و مادرم با هواپیما از لندن به نیویورک اومدن. پروازشون به موقع رسید.
پدر من افکارش قدیمی بود. او نمیخواست منو فردی قبل از ازدواجمون باهم زندگی کنیم.
من و فردی پول زیادی نداشتیم بنابراین خودمون ترتیب کارهای عروسی رو دادیم. من و فردی همهی غذاها رو پختیم و مادرم پیراهن عروسی رو دوخت. کار زیادی بود اما ارزشش رو داشت.
من و فردی در ساحل ازدواج کردیم. نگران بودیم که بارون بباره اما هوا مساعد بود.
بعد از اینکه ازدواج کردیم پدرم خوشحال بود چون فردی با من ازدواج کرده بود.
خب، این پایان داستانهای دیدگاه درس “جشن ازدواج” هستش. حالا وقشته که به هر ورژن دوباره گوش بدید. بعد از اینکه به یکی گوش دادی سعی کن خودت داستان رو تعریف کنی. اگه نمیتونی اشکالی نداره، فقط ریلکس کن، برگرد عقب، دوباره بهش گوش کن و بعد ببین میتونی داستان رو بگی یا نه. میتونی هرچند باری که خواستی بهش گوش بدی تا احساس راحتی کنی. فقط ریلکس کن، عجله نکن و عمیقا داستانها رو یاد بگیر. خب، برای امروز کافیه. دفعهی بعد میبینمتون.
متن انگلیسی درس
The Wedding POV Lesson
Hi. Welcome to the point of view stories for “The Wedding”. Today we’re gonna hear the same story from “The Wedding” mini-story lesson and we’re gonna hear it in four different points of view this time. Ok, let’s get started.
Freddie the fork and Sara the spoon live together in New York. Freddie and Sara are getting married.
Pretty much all of Sara’s friends come to the wedding. But her Aunt Patti doesn’t make it.
Two days before the wedding, Sara’s mother and father fly to New York from London. Their flight makes it in on time.
Sara’s father is old-fashioned. He doesn’t want Sara to live with Freddie before they get married.
Freddie and Sara do not have a lot of money so they have a do-it-yourself wedding. Freddie and Sara cook all of the food and Sara’s mother makes the wedding dress. It is a lot of work but it is worth it.
Freddie and Sara get married at the beach. They are worried it is going to rain but the weather cooperates.
After they get married, Sara’s father is happy because Freddie has made an honest woman of her.
Okay, so as you can see we just heard the story told as if it is happening right now, or in the present as we say. Now let’s tell the story as if it has already happened two years ago. Okay, here we go.
Two years ago Freddie the fork and Sara the spoon lived together in New York. Freddie and Sara got married.
Pretty much all of Sara’s friends came to the wedding. But her Aunt Patti didn’t make it.
Two days before the wedding, Sara’s mother and father flew to New York from London. Their flight made it in on time.
Sara’s father was old-fashioned. He did not want Sara to live with Freddie before they got married.
Freddie and Sara did not have a lot of money so they had a do-it-yourself wedding. Freddie and Sara cooked all of the food and Sara’s mom made the wedding dress. It was a lot of work but it was worth it.
Freddie and Sara got married at the beach. They were worried it was going to rain but the weather cooperated.
After they got married, Sara’s father was happy because Freddie had made an honest woman of her.
Okay, so we just heard the story told as if it happened two years ago. Now we’re going to tell the story as if it is happening in the future. So we will think of the story two years from now. Here we go.
Two years from now Freddie the fork and Sara the spoon will live together in New York. Freddie and Sara will get married.
Pretty much all of Sara’s friends will come to the wedding. But her Aunt Patti will not make it.
Two days before the wedding, Sara’s mother and father are gonna fly to New York from London.
Their flight will make it in on time.
Sara’s father is going to be old-fashioned. He will not want Sara to live with Freddie before they get married.
Freddie and Sara will not have a lot of money so they’ll have a do-it-yourself wedding. Freddie and Sara are going to cook all of the food and Sara’s mother is gonna make the wedding dress. It’s gonna be a lot of work but it will be worth it.
Freddie and Sara are going to get married at the beach. They’ll worry it is going to rain but the weather will cooperate.
After getting married, Sara’s father is going to be happy because Freddie will have made an honest woman of her.
Okay so that’s the end of this version of the story, the version in which the story is in the future. Notice that instead of saying something like, “they will worry” we can shorten it by saying, “they’ll worry”. This is more like what we would say in spoken conversation, but in a text book you’re more likely to see, “they will” instead of, “they’ll”. You also probably notice that sometimes instead of saying, “going to” we might say, “gonna” which is more like spoken English as well.
Alright, let’s hear the story from Sara’s point of view now. So this will be the story as it would be told if Sara was actually telling it. Here we go.
Freddie the fork and I live in New York. Freddie and I got married.
Pretty much all of my friends came to the wedding. But my Aunt Patti didn’t make it.
Two days before the wedding, my mother and father flew to New York from London. Their flight made it in on time.
My father was old-fashioned. He did not want me to live with Freddie before we got married.
Freddie and I did not have a lot of money so we had a do-it-yourself wedding. Freddie and I cooked all of the food and my mother made the wedding dress. It was a lot of work but it was worth it.
Freddie and I got married at the beach. We were worried it was going to rain but the weather cooperated.
After we got married, my father was happy because Freddie had made an honest woman of me.
Alright so that is the end of the point of view stories for the lesson “The Wedding”. Now it’s time to listen to each version again. After you listen to one version then try to tell the story yourself. If you can’t it’s okay, just relax, go back, listen to it again and then see if you can tell the story. You can listen to it as many times as you need to until you feel comfortable. Just relax, take your time and learn the stories deeply. Okay, that’s all for now. See ya next time.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.