سرفصل های مهم
That’s a Weight off My Shoulders!
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
«باری از روی دوشم برداشته شد!»
جیووانی:الو؟
بریونا: سلام جیووانی. منم بری.
جیووانی: سلام.
بریونا: میدونی تولد پدر چند روزه دیگه اس —
جیووانی: اوه پسر، یادم رفته بودا! امسال یهو وقتش از راه رسید.
بریونا: آره، فکر کردم که یادت رفته باشه. خب من میخوام بدونم که- میخوای باهمدیگه یه کادو براش بگیریم؟
جیووانی: آره حتما. ولی من نمی دونم که چی براش ببریم.
بریونا: منم همینطور. فکر میکنم باید بریم پاساژ بچرخیم. بلکه یه چیزی پیدا کنیم.
جیووانی: مدنظرته کی بریم؟
بریونا: جمعه خوبه؟
جیووانی: زمان خوبیه. پس می بینمت.
بریونا: نظرت چیه یه کباب پز نو براش بگیریم؟
جیووانی: بری، من آدم پولداری نیستم. نمیتونم همه پولم رو خرج کادو بکنم.
بریونا: کارت هدیه ی کتابفروشی چطوره؟ پدر عاشق مطالعه اس. اون خیلی کتابخون هست.
جیووانی: آره، قبلا هم به این مورد فکر کردیم و میدونی که عمه لیندا داره اینکار رو انجام میده.
بریونا: خب. کراوات چطوره؟
جیووانی: ساده تر از این چیزی پیدا نکردی که بگی؟
بریونا: خب، پس چی بگیریم؟ من هر چی پیشنهاد دادم تو یه چیزی گفتی. میشه یه کم طرف حرفام رو بگیری! اینکه همه نظراتم رو رد میکنی، هیچ کمکی بهت نمیکنه.
جیووانی: آخه واقعا نمیدونم چی براش بگیریم. واسه مردی که همه چی داره چی باید خرید؟
بریونا: چه کمک بزرگی کردی! با این فلسفه بافی هات داری میری روی اعصابم. خسته شدم. فکر کنم دیگه باید تمومش کنیم.
جیووانی: نه صبر کن. خیلی خب بری، منم میتونم نظر بدم؟
بریونا: چه عجب! بله! نظر تو چیه؟
جیووانی: الان تولد 50 سالگیشه و ما باید بهش یه چیز خوب بدیم—
بریونا: مثل چی—؟
جیووانی: نمیدونم. یه چیزی که حسابی سورپرایزش کنه!
بریونا: چه کمک بزرگی کردی! میدونی، دست کم اینه که— هی! خودشه! مگه پدر نگفت که میخواد ورزش کنه، چون که حس میکنه هیکلش رو فُرم نیست؟
جیووانی: درسته—
بریونا: خب—ما بهش یه جفت کفش ورزشی و کارت عضویت باشگاه می دیم!
جیووانی: هــــوم— بدک نیست. ولی من قراره چقدرش رو بدم؟
بریونا: نگران نباش— هر چقدر در توانت هست بده، بقیه اش رو من میدم.
جیووانی: من دیگه حرفی ندارم، بهترین ایده ای که تو کل روز شنیدم.
بریونا: یه باری از روی دوشم برداشته شد!
جیووانی: برای منم همینطور! و از اونجایی که من جرقه اش رو تو ذهنت زدم، باید نهار مهمونم کنی.
بریونا: دیگه روت زیاد نشه!
متن انگلیسی درس
That’s a Weight off My Shoulders!
Giovanni: Hello?
Briona: Hey, Giovanni. It’s Bri.
Giovanni: Hey.
Briona: You know, Dad’s birthday is coming up in four days . . . Giovanni: Oh man, I almost forgot! It really sneaked up on me this year.
Briona: Yeah, I thought it might have slipped your mind. So, I was wondering—do you wanna go in on a gift for him with me?
Giovanni: Yeah, sure . . . but I don’t have a clue what we should get him.
Briona: Me neither. I was thinking we could go to the mall and look around. Maybe something will turn up.
Giovanni: When do you want to go?
Briona: Friday good?
Giovanni: Sounds like a plan. See ya then.
Briona: What about a new grill?
Giovanni: Bri, I’m not a rich guy. I can’t afford to break the bank with this gift.
Briona: Okay, how about a gift certificate to a bookstore? Dad loves to read. He’s a real bookworm.
Giovanni: Yeah, we already thought of that, and Aunt Linda is on the case.
Briona: Fine. Neckties?
Giovanni: Can you get any more run-of-the-mill?
Briona: Well, then WHAT?! Every suggestion I make, you tear to pieces. At least throw me a bone here! It’s not helpful for you to just shoot down my ideas!
Giovanni: Well, I don’t know what to get him either. What do you buy for the man who has everything?
Briona: Oh, you’re a great help! Your optimism is beginning to get on my nerves. I’m beat. Maybe we should just call it a day.
Giovanni: No, wait . . . All right, Bri, you want my two cents?
Briona: Finally! Yes! What do you think?
Giovanni: It’s his 50th birthday, so we should get him something good. . . . Briona: Like . . . ?
Giovanni: I don’t know . . . Something that really knocks his socks off!
Briona: Big help you are! You know, you could at least— Hey! That’s it! Didn’t Dad say he wanted to start exercising, because he feels like he’s not in shape?
Giovanni: Yeah . . .
Briona: Well— we could get him a pair of running shoes, and a membership to a club!
Giovanni: Hmmm— That’s not bad. But how much will I have to shell out?
Briona: Don’t worry— Pay what you can; I’ll pay the rest.
Giovanni: This is hands down the best idea I’ve heard all day.
Briona: What a weight off my shoulders!
Giovanni: Mine too! And since I inspired it, you should treat me to lunch.
Briona: Don’t push your luck!
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.