سرفصل های مهم
حرکت و مهندسی
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
من به یک نکته بسیار مهم در مطالعات اسپانیایی خود رسیدهام. من واقعا معتاد شدهام.
امروز من یک روز به شدت ناآرامی داشتم. من به طور آشفته ای به کلاس ها و جلسات رفتم. به همین خاطر فرصتی برای گوش دادن به اسپانیایی نداشتم، فقط 20 دقیقه.
اگرچه من وقت نداشتم، اما اسپانیایی دائماً در ذهنم بود. من متوجه ناامیدی در خودم شدم چون بیش از حد مشغول گوش دادن و خواندن بودم. این حسی است که در مواقعی که به طور منظم می دویدم به من دست می داد/ احساس گناهی که چیزی را که می خواستم و مورد نیازم بود را از دست داده بودم.
بخش بزرگی از این امر، این است که می توانم سه ماه پیش را به یاد آورم، زمانی که شروع کردم، که برای کامل کردن 20 دقیقه در روز تقلا میکردم. گوش دادن و خواندن برایم به نظر خوب می رسید. تلاش برای انجام این کار طول کشید. اما امروز به شدت عصبانی بودم چون تنها می توانستم 20 دقیقه این کار را انجام دهم.
چرا تغییر؟ چندین دلیل وجود دارد. اول از همه اینکه من سرگرم می شوم. خواندن و گوش دادن به محتوایی که هیجان و لذت را در آن می یابم. اگرچه گاهی اوقات این کلمه را به کار می برم، در حقیقت من احساس نمی کنم که “در حال مطالعه” هستم. من از این روند لذت می برم. خواندن ؛ اسپانیایی فکر کردن بسیار هیجان انگیز است - با مقالات بی شماری که در مورد غذا، مردم، تاریخ و فرهنگ کشورهای اسپانیایی زبان است.
دوم، موفقیت اعتیادآور است. می توانم احساس کنم که در حال پیشرفت هستم. درک چیزی که دو ماه قبل برای من دشوار بود، هم اکنون به نظر خیلی راحت می رسد. این احساس موفقیت و پیشرفت بسیار انگیزه بخش است. این همان چیزی است که کتی سیرا همه احساسات مهم را “حساسیت من” می خواند. نه واقعا نمیتوانم صحبت کنم. بله، من هنوز یک مبتدی هستم. اما متن / صوتی که تنها دو ماه پیش به نظر می رسید دشوار است را درک می کنم. چه احساسی.
سوم، من به عنوان یک دونده اعتقاد دارم ، مرحله ی برجسته و کلیدی در 5 کیلومتر اول دویدن برای من در حال تکمیل شدن است. برای دونده های مصمم، آن چیزی نیست. اما انجام آن، نگرش من را نسبت به خودم تغییر داد. قبل ان مسابقه من هرگز خودم را دونده نمی دانستم. بعد از اتمام آن مسابقه و پس از آن من همیشه خودم را به عنوان یک دونده معرفی می کردم. حتی هم اکنون، با وجود اینکه در چند ماه اخیر به طور منظم ندویده ام .
به همین ترتیب، اخیرا چیزی برای من تغییر کرد. ناگهان شروع به فکر کردن در مورد خودم به عنوان یادگیرنده زبان نمودم. میتوانستم خودم را تجسم کنم که با موفقیت اسپانیایی صحبت کنم. میدانم که این به زمان و تلاش بسیاری نیاز دارد، اما من باور دارم! میدانم که میتوانم این کار را بکنم.
همانطور که من حرکت رو به رشد خود را با زبان اسپانیایی بررسی مینمودم، با اینکه نمیتوانم کمک کنم ، اما متوجه مغایرت کامل با آموزش زبان سنتی شدم. اکثر دانش آموزانی که به برنامه های “معمولی” زبان (مدارس دولتی، مدارس زبان) می روند، تجربه متفاوتی از من دارند. اول اینکه، آنها مجبور شده اند که زبان را به صورت مصنوعی، دستور زبان \ - مطالب سنگین و بسیار خسته کننده \ - معمولا کتاب های درسی ، یاد بگیرند. دوم اینکه، آنها هرگز موفقیت را تجربه نمی کنند. در عوض، معلمان بر روی اشتباهات خود تمرکز میکنند ، آنها را آزمایش میکنند و به آنها نمره میدهند. تجربه ای نا امید کننده و بی انگیزه حتی برای افراد مستعد. در نهایت، این دانش آموزان به ندرت خودشان را باور می کنند. آنها در معرض روشهایی قرار میگیرند که کارساز نیستند و سپس هنگامی که آنها در زبان آموزی شکست می خورند، خود را سرزنش میکنند و نه مدرسه.
به طور خلاصه، آموزش زبان به روش سنتی برای بی انگیزگی طراحی شدهاست. آن برای شکست طراحی شدهاست.
متن انگلیسی درس
I’ve reached a very important point in my Spanish studies. I am truly addicted.
Today I had an extremely hectic day. I was running around frantically to classes and meetings. As a result, I didn’t have the opportunity to listen to much Spanish-- only20 minutes.
Though I didn’t have time, Spanish was constantly on my mind. I found myself getting frustrated because I was too busy to listen and read. Its the feeling I used to get when I was running regularly-- a gnawing feeling that I was missing something I wanted and needed to do.
The great part about this is that I can remember three months ago, when I started, that I struggled to complete20 minutes a day. That seemed like a lot of listening and reading to me. It took effort to do it. But today I was severely annoyed because I could” only” do20 minutes.
Why the change? There are a few reasons. First of all, I’m having fun. I’m reading/ listening to content that I find enjoyable and interesting. Though I sometimes use the word, in fact I don’t feel like I’m” studying” at all. I’m enjoying the process. Readand Think Spanish is particularly interesting- with its myriad articles about the food, people, history, and culture of Spanish speaking countries.
Second, success is addictive. I can feel myself improving. What was very difficult to understand two months ago now seems fairly easy. That feeling of progress and success is extremely motivating. Its what Kathy Sierra calls the all important” I kick ass” feeling. No, I can’t really speak. Yes, I’m still a beginner. But I’m understanding text/ audio that just two months ago seemed impossibly difficult. What a feeling.
Third, I believe As a runner, a key milestone for me was completing my first5 k run. For serious runners, that’s nothing. But doing it changed my image of myself. Before that race, I never called myself a” runner”. After finishing that race, and from then on, I’ve always referred to myself as” a runner”. even now, though I haven’t run regularly in the last6 months!
Likewise, something changed for me recently. Suddenly I started to think of myself as a language learner. I could envision myself successfully speaking Spanish. I know it will take a lot more time and effort, but I believe! I know I can do it.
As I analyze my increasing momentum with Spanish, I can’t help but notice the stark contrast with traditional language education. Most students who go to” normal” language programs( public schools, language schools) have the exact opposite experience from mine. First, they’re bludgeoned with artificial, grammar- heavy, extremely boring content-- usually textbooks. Second, they never experience success. Rather, teachers focus on their mistakes, test them, and grade them. a frustrating and demotivating experiencing for even the most talented. Finally, these students rarely learn to believe in themselves. They are subjected to methods that don’t work, and then, when they fail to acquire the language, they blame themselves and not the school.
In short, traditional language education is engineered for demotivation. It is engineered for failure.