رهبری 101

: پادکست آقای ای جی / فصل: بخش ۳ / درس 5

رهبری 101

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

برای مدرس، یا مربی و یا معلم بهتر شدن، باید مهارت های رهبری را بهتر پرورش دهیم. در حال حاضر من در جستجوی این هستم.

من به سادگی شروع خواهم کرد. اولین گامی که قصد دارم بردارم پیروی از اصول اساسی “مدیریت موقعیت” است که قبلاً توسط کِن بلانچارد بیان شده است. زیبایی رویکرد و روش بلانچارد، سادگی آن است.

البته، رهبری یک مهارت پیچیده است. با این حال، در حال حاضر من در سطح بسیار پایینی از صلاحیت هستم. در حال حاضر، من باید چند مهارت اساسی را پرورش دهم که تقریبا در هر موقعیتی با تقریبا هر نوع مشتری بتوانم از آن استفاده کنم.

من با مشاهده سه اصل اساسی “مدیر یک دقیقه ای” بلانچارد شروع خواهم کرد.

اصل اول: در اولین گام اهداف یک دقیقه ای را تعیین کنید و شاید سخت ترین گام، دستیابی به اهداف و برنامه ریزی برای دستیابی به آنها است. این تاکنون ضعف بزرگ تدریس من بوده است. من اهداف قابل‌اندازه‌گیری را با دانش آموزان خود ایجاد نکرده‌ام. البته ما اهداف نامشخصی مانند “ بهبود توانایی انگلیسی “ را به اشتراک می‌گذاریم، اما چنین هدفی بسیار مبهم است تا اینکه مفید باشد.

به طور ایده‌آل، اهداف باید به نحوی قابل‌اندازه‌گیری باشند. آن‌ها می‌توانند “ اهداف فرآیندی “ باشند. چنین اهدافی رفتار ایده‌آل و فرآیندی را توصیف می‌کنند که یادگیرنده به دنبال آن امید دارد. برای مثال من به طور مکرر یک ساعت در روز به انگلیسی قابل درک گوش خواهم داد. من اهداف فرآیندی را می پسندم چون این اهداف عادت های خوبی ایجاد می کنند. اهداف فرآیندی، کلید دستیابی به اهداف نهایی (پیامدی) هستند.

هدف نهایی، نتیجه نهایی است. آن چیزی است که شما انتظار دارید تا پایان یک زمان خاص انجام شود. برای مثال من تا ماه مه 2007 یک فرهنگ لغت 2000 واژه ای اسپانیایی خواهم داشت. اهداف نهایی می تواند خیلی مهیج باشد، اما تا زمانی که برای شمای یادگیرنده (شما به عنوان یادگیرنده) معنی دار و مهم باشد. در غیر اینصورت این نوع اهداف می توانند بسیار خطرناک باشند. برای مثال “ من می خواهم یک نمره بالا در آزمون تافل بگیرم” اگر شما حس مثبت و قوی در مورد نمره تافل داشته باشید و اگر خیلی مهم باشد و برای شما معنای زندگی داشته باشد (به عنوان مثال شما می خواهید در مدارس آمریکا فارغ التحصیل شوید) می تواند یک هدف بسیار انگیزشی باشد. با این حال اگر تافل اهمیت واقعی و به معنای زندگی برای شما نداشته باشد، شما به سادگی این آزمون را به عنوان چیزی ناخوشایند و استرس زا می بینید. در چنین وضعیتی بهتر است از ایجاد هدفی در رابطه با گرفتن نمره مشخص خودداری کنید و در عوض بر اهداف فرآیندی تمرکز کنید.

نکته مهم دیگر در رابطه با اهداف این است که باید به نحوی قابل اندازه گیری باشند. به عنوان مثال هنگام یادگیری زبان انگلیسی با زبانشناس، شما می توانید از سیستمی برای دنبال کردن بسیاری از کلمات و اصطلاحاتی که می دانید، استفاده کنید. اما اگر چنین سیستمی نداشته باشید، اندازه گیری میزان دایره لغاتتان بسیار دشوار است و بنابراین احتمالاً شما باید هدف قابل اندازه گیری آسان تری انتخاب کنید.

گام نهایی در “ تنظیمات هدف یک دقیقه ای “، توافق بر روی چند هدف است (یک یا دو هدف بهترین است، خیلی زیاد انتخاب نکنید ) و آن‌ها را یادداشت کنید. این اهداف نوشته شده باید یک مهلت (زمان معین) داشته باشند. هم مدرس / معلم و هم یاد گیرنده باید یک کپی از اهداف داشته باشند و هر دو باید آن‌ها را امضا کنند و در نتیجه یک قرارداد یادگیری ایجاد کنند.

مرحله دوم: تمجید یک دقیقه ای هنگام واضح بودن اهداف می باشد، مهمترین کار معلم / مربی این است که یادگیرنده را تشویق کند. به هر حال، یادگیرنده باید بیشتر از این کار را انجام دهد. گاهی اوقات خسته شدن و ناامیدی آسان است. کار معلم این است که متوجه شود که یادگیرنده چه چیزی را خوب انجام می دهد و آن را مشخص کند. معلم باید یادگیرنده را تا آنجا که ممکن است، تشویق کند.

اما تعریف و تمجید باید خاص باشد. این خوب است که بگوییم: “ شما دانش‌آموز خوبی هستید “، اما بهتر است بگوییم: “ شما کار بزرگی انجام می‌دهید که اکثر مواقع به مطالب جالب گوش می دهید. من این روش شما را دوست دارم که اغلب مطالب را تکرار می کنید و در نتیجه اصطلاحات جدیدی جذب می‌کنید. این کار را ادامه دهید ! “ به عبارت دیگر کار معلمان درجه یک این است که یادگیرنده ای را برمی گزینند که کارهای صحیحی انجام می دهد.

گام سوم: سرزنش کردن یک دقیقه ای برای دانش آموزانی که تازه وارد هستند و یا افرادی که اعتماد کمتری دارند، معلم صرفاً باید مرحله یک و دو هدف / اهداف قابل اندازه گیری و به علاوه تشویق های بسیار را دنبال کند. اگر دانش آموزی مطمئن نیست، معلم نباید آنها را اصلاح کند. آنها (معلم ها) نباید از آنها انتقاد کنند. ثابت قدمی، تمجید ویژه، کافی است.

با این حال ممکن است یادگیرندگانی که از اعتماد کافی، شناخت خوب و انگیزه برخوردار باشند، می توانند گاهی از اخطار های کوتاه بهره مند شوند. به عنوان مثال، برخی بازیگران برتر دوست دارند تحت فشار قرار گیرند. اگر آنها در طور یک هفته تنبل هستند، آنها می خواهند معلم/مربی آنها را سرزنش کند و اهدافشان را به آنها یاد اوری نمایند. آنها می خواهند در استاندارد ها مطلوب و بالا قرار بگیرند.

با توجه به بلانچارد، توبیخ ها و سرزنش ها باید به گونه ای مشخص انجام شود. شما به سادگی از شخصی انتقاد نمی کنید. در عوض، شما به ان چیزی که آنها اشتباه انجام داده اند، اشاره می کنید و سپس شما اهداف شان و آنچه که باید انجام دهند را به انها یادآوری می کنید. در نهایت، و از همه مهم تر، شما با تعریف و تمجید به پایان می رسانید. شما ویژگی های مثبت که دارند و احترامشان نزد شما را به آنها یادآوری می کنید. به عنوان مثال، “شما در کل این هفته گوش ندادید. این خوب نیست. شما باید بیشتر گوش کنید. هدف شما این است که واژگان مورد استفاده تان را به 500 کلمه افزایش دهید، اما اگر گوش ندهید نمی توانید آن را انجام دهید. پس این هفته به زنجیره (مسیر) برگردید و به برنامه تان بچسبید. شما دانش آموز باانگیزه ای هستید و پیشرفت می کنید. شما معمولاً عالی هستید و من مطمئن هستم که به این کار ادامه خواهید داد.

به طور خلاصه، این رویکرد “مدیر یک دقیقه ای “ است. در حرفه پیشین (کار قبلی من) من به عنوان یک کارمند اجتماعی، از این رویکرد با مشتریانم استفاده می کردم و کاملا موفق بودم. من امیدوارم بتوانم با به کار بردن آن برای موفقیت دانش آموزان، موفقیت های یکسان یا بیشتری بیابم.

متن انگلیسی درس

To be a better teacher, or coach, or tutor I must develop better leadership skills. This, now, is my quest.

I will begin simply. The first step I’m going to take is to follow the basic principles of” situational management” as outlined by Ken Blanchard. The beauty of Blanchard’s approach is its simplicity.

Of course, leadership is a complex skill. However, at the moment I am at a very low level of competency. Right now, I need to develop a few basic skills that I can use in almost any situation with almost any client.

I will begin by observing the three basic principles of Blanchard’s” One Minute Manager”.

Principle One: One Minute Goal Setting The first step, and perhaps the most crucial step, is to have agreed upon goals and a plan for reaching them. This has been a big weakness of my teaching thus far. I have not created measurable goals with my students. Of course we share vague goals such as” improve English ability”, but such a goal is much too vague to be helpful.

Goals, ideally, should be measurable in some way. They could be” process goals”. Such goals describe the ideal behavior and process the learner hopes to follow. For example, “ I will listen to comprehensible English, repeatedly, for one hour every day”. I like process goals because they create good habits. Process goals are the key to reaching” outcome goals”.

An outcome goal is an end result. Its what you hope to accomplish at the end of a specific time. For example, “ I will have a2000 word Spanish vocabulary by may2007”. Outcome goals can be very motivating, but ONLY if the outcome is very meaningful and important to you, the learner. Otherwise, these kinds of goals can be very demotivating. For example, “ I will get a very high TOEFL score” could be a very motivating goal if you have a strong, positive feeling about your TOEFL score and if this score has important real- life meaning to you( ie.you want to go to graduate school in America). However, if the TOEFL does not have a very important real- life meaning for you, you will simply see the test as something unpleasant and stressful. In such a situation, its better to avoid creating a goal about getting a certain score, and instead focus on process goals.

Another important factor regarding goals is that they should be measurable in some way. For example, when learning English with The Linguist you can use the system to track how many words/ phrases you know. But if you don’t have such a system, its very difficult to measure the size of your vocabulary and thus you should probably choose a more easily measured goal.

The final step in” one minute goal setting” is to agree upon a few goals(1 or2 is best.don’t choose too many) and write them down. These written goals should have a deadline. Both the coach/ teacher and the learner should have a copy of the goals and both should sign them, thus creating a learning contract.

Step Two: One Minute Praisings Once the goals are clear, the most important job of the teacher- coach is to encourage the learner. After all, the learner must do most of the work. Sometimes its easy to become tired or frustrated. The teacher’s job is to notice what the learner is doing well and point it out. The teacher should praise the learner as often as possible.

But praise must be specific. Its nice to say, “ you are a good student”, but its better to say, “ you are doing a great job of listening to interesting content more than one time. I like how you are repeating the content often and thus absorbing the new phrases. Keep doing this!”

In other words, the teachers NUMBER ONE JOB is to catch the learner doing something right.

Step Three: One Minute Reprimands For students who are new, or who lack confidence, the teacher should follow only steps one and two-- clear measurable goals plus lots of praise. If a student is not confident, the teacher should not correct them. They should not criticize them. Constant, specific praise is enough.

Learners who are confident, well known, and motivated, however, can sometimes benefit from a short reprimand. For example, some high performers like to be pushed. If they are lazy one week, they want the teacher- coach to reprimand them and remind them of their goals. They want to be held to high standards.

According to Blanchard, reprimands should be done in a certain way. You do not simply criticize the person. Rather, you point out what they did incorrectly, then you remind them of their goals and how it should be done. Finally, and very importantly, you end with praise. You remind them of the positive qualities they have and of your respect for them. For example, “ You didn’t listen at all this week. That’s not good. You need to listen more. Your goal is to increase your usable vocabulary by500 words, but you will not do that if you don’t listen. So this week, get back on track and stick to your plan. You are a motivated student and you are making progress. You are usually excellent and I’m sure you will continue to be”.

That, in a nutshell, is the” One Minute Manager” approach. In my previous career as a social worker, I used this approach with my clients and it was quite successful. I’m hopeful I can find equal or greater success using it to help students learn English

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.