واژگان

فصل: کتاب چهارم / درس: زنان در تکنولوژی / درس 2

واژگان

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

واژگان

بخش ۴

لیست کلمات

راحت

صفت. وقتی چیزی راحت باشد، باعث می‌شود احساس آرامش، دلگرمی و نداشتن نگرانی داشته باشید.

ویل مبل راحت جدیدش را دوست دارد.

تحصیلات

اسم. education به‌معنی فرایند آموزش و یادگیری معمولاً در مدرسه، کالج یا دانشگاه است.

این دانش‌آموزان در حال تحصیل در مدرسه‌ی خصوصی هستند.

تشویق

اسم. تشویق چیزی است که باعث می‌شود فردی مصمم و امیدوار باشد یا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد.

مادر دائماً به پسرش دل‌گرمی می‌داد.

تأیید کردن

فعل. to endorse یعنی ابراز حمایت رسمی یا تأیید برای شخصی یا چیزی.

این کمیته رهبر آن‌ها را برای انتخابات آینده تأیید خواهد کرد.

برابر

صفت. وقتی چیزی برابر باشد، در سایز، تعداد، مقدار یا ارزش با یک چیز دیگر مساوی است.

سیب و پرتغال هم‌وزن هستند.

مواجه/روبه‌رو شدن

فعل. to face به‌معنی برخورد یا رویارویی مستقیم با چیزی است.

جاستین با چالش‌های زیادی در سر کار مواجه خواهد شد.

رشته

اسم. رشته موضوعی است که افراد آن را می‌خوانند یا حوزه‌ی فعالیتی است که به‌عنوان بخشی از کارشان درگیر آن می‌شوند.

جان در رشته‌ی بهداشت و درمان کار می‌کند.

پرورش دادن

فعل. to foster کمک به مهارت، احساس یا ایده در طی یک دوره‌ی خاص است.

برنامه‌ی بعد از مدرسه برای پرورش حس جامعه در مدرسه طراحی شده است.

راهنمایی

اسم. guidance کمک و پندی است که درباره‌ی کار، تحصیل یا زندگی شخصی به کسی داده می‌شود.

خانم اسمیت راهنمایی‌های ارزشمندی را به همه‌ی دانش‌آموزان خود داد.

در دست داشتن.

فعل. to hold به‌معنای داشتن مدرک، عنوان، رکورد، شغل یا موقعیت خاص است.

دمیِن به‌زودی مدرک مدیریت بازرگانی را دریافت خواهد کرد.

شمول

اسم. inclusion عمل گنجاندن کسی یا چیزی در یک گروه یا مجموعه‌ی بزرگ‌تر است.

این مدرسه گنجاندن والدین در آموزش دانش‌آموزان را رواج داد.

الهام بخشیدن

فعل. الهام بخشیدن یعنی با ایجاد اعتمادبه‌نفس و اشتیاق نسبت به انجام کاری، فردی را تشویق کنید.

پدر جیم دوست دارد با تشویق پسرش برای دنبال کردن آرزو‌هایش به او الهام ببخشد.

صرفاً، فقط

صفت. mere برای تأکید بر کوچک یا غیرمهم بودن چیزی یا کسی استفاده می‌شود.

اسکات مسابقه را فقط برای دو دقیقه از دست داد.

جایگاه

اسم. position رتبه یا نقش شخصی در یک سازمان یا شرکت است.

کایل برای جایگاه بازاریابی مصاحبه می‌کند.

قدرت

اسم. قدرت توانایی تأثیرگذاری بر مردم یا ایجاد احساسات شدید به آن‌ها است.

در صورت عدم حضور بازیکنان در تمرین، مربی این قدرت را دارد که بازیکنان را از بازی بازدارد.

مسئولیت

اسم. مسئولیت کار یا وظیفه‌ای است که از شما انتظار می‌رود انجام دهید یا ملزم به انجام آن هستید.

والدین مسئولیت دارند که فرزندانشان را با عشق بزرگ کنند.

اوج گرفتن

فعل. to soar یعنی به‌سرعت به سطح بالایی رسیدن.

دمای هوای امروز به ۱۰۰ درجه‌ی فارنهایت خواهد رسید.

ابزار

اسم. tool قطعه‌ای از تجهیزات یا مهارتی است که برای انجام کار شما مفید است.

مهارت‌های ارائه ابزار مهمی برای برقراری ارتباط است.

صریح، رک

صفت. وقتی کسی vocal باشد، عقاید محکمی را به‌صورت علنی ابراز می‌کند.

شاون وقتی کسی با نظرات او مخالفت می‌کند، عدم رضایتش را با صراحت اعلام می‌کند.

محل کار

اسم. محل کار اتاق یا ساختمانی است که شما در آن کار می‌کنید.

تنوع در محل کار مهم است.

متن انگلیسی درس

Vocabulary

Unit 4

Word list

comfortable

adj. When something is comfortable, it makes you feel relaxed, confident, and not worried.

Will loves his comfortable new sofa.

education

n. Education is the process of teaching and learning, usually at a school, college, or university.

These students are receiving their education at a private school.

encouragement

n. Encouragement is something that makes someone more determined, hopeful, or confident.

The mother gives constant encouragement to her son.

endorse

v. To endorse is to express formal support or approval for someone or something.

The committee will endorse their leader for the upcoming election.

equal

adj. When something is equal, it is the same in size, number, amount, or value as something else.

The apple and orange are equal in weight.

face

v. To face is to deal with something in a direct way.

Justin will face many challenges at work.

field

n. A field is a subject that people study or an area of activity that they are involved in as part of their work.

Jane works in the healthcare field.

foster

v. To foster is to help a skill, feeling, or idea develop over a period of time.

The after school program is designed to foster a sense of community at school.

guidance

n. Guidance is help and advice that is given to someone about their work, education, or personal life.

Ms. Smith provided valuable guidance to all her students.

hold

v. To hold is to have a particular degree, title, record, job, or position.

Damian will soon hold a degree in business administration.

inclusion

n. Inclusion is the act of including someone or something in a larger group or set.

The school promotes the inclusion of parents in their students education.

inspire

v. To inspire is to encourage someone by making them feel confident and eager to do something.

Jim’s father likes to inspire his son by encouraging him to follow his dream.

mere

adj. Mere is used to emphasize how small or unimportant something or someone is.

Scott lost the race by a mere two seconds.

position

n. A position is a rank or role of someone in an organization or company.

Kyle is interviewing for a marketing position.

power

n. Power is the ability to influence people or give them strong feelings.

The coach has the power to keep the players from playing if they don’t show up to practice.

responsibility

n. Responsibility is a task or duty that you are expected or required to do.

Parents have the responsibility to raise their children with love.

soar

v. To soar is to increase quickly to a high level.

The temperature today will soar to a high of 100 degrees Fahrenheit.

tool

n. A tool is a piece of equipment or a skill that is useful for doing your job.

Presentation skills are an important tool for communication.

vocal

adj. When someone is vocal, he or she expresses a strong opinion publicly.

Shawn gets vocal when someone disagrees with his opinions.

workplace

n. A workplace is the room or building where you work.

Diversity is important in the workplace.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.