سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۳
لیست کلمات
همسو کردن
فعل.
همسو کردن پشتیبانی از یک گروه سیاسی، کشور یا شخصی است که با آن موافق هستید.
به نظر میرسید که مردم خودشان را با معترضان همسو کردند.
مقامات
اسم. authority کسی است که قدرت تصمیمگیری و وضع قواعد و قوانین را دارد.
هرگاه جمعیت زیادی جمع شوند، اختیار به دست ادارهی پلیس محلی است.
انبار غله
اسم. barn یک ساختمان بزرگ مزرعهای است که محصولات، تجهیزات و حیوانات را در خود جای میدهد.
مادربزرگ و پدربزرگم علوفه را در انبار قرمزشان نگهداری میکنند.
خیانت کردن
فعل. خیانت کردن بهمعنی بیوفایی کردن به شخصی است که به شما اعتماد دارد.
چهار دوست هیچوقت به اعتماد یکدیگر خیانت نمیکنند.
انجیل
اسم. انجیل کتاب مقدس مسیحیان است.
من هر شب قبل از خواب انجیل میخوانم.
کاتولیک
صفت. چیز یا شخص کاتولیک آنی است که با کلیسای کاتولیک روم در ارتباط باشد.
رزانا کاتولیک است، او هر یکشنبه به کلیسا میرود.
همکاری کردن
فعل. همکاری کردن بهمعنی کار کردن با کسی برای رسیدن به هدفی است که هردویتان میخواهید.
اعضای تیم موافقت کردند تا با همکاری یکدیگر پروژه را تمام کنند.
توقیف کردن، بازداشتن
فعل. توقیف کردن یعنی رسماً مانع از ترک کسی شدن.
پلیس مجبور شد سارق را بهدلیل سرقت در مغازه بازداشت کند.
خروج
اسم. exit چیزی است که بهعنوان راهی برای خارج شدن از یک مکان از آن استفاده میشود.
علامت سبز نشان میدهد که خروج کجا قرار گرفتهاست.
استثنایی
صفت. هر چیز یا شخص استثنایی آنی است که که موردتوجه است.
هالی یک دانشآموز استثنایی است.
فرار کردن
فعل. فرار کردن بهمعنی ترک کردن سریع جایی برای فرار از خطر است.
وقتی شکارچی به آهوی کوهی برسد، آهو فرار خواهد کرد.
شبکهی ارتباطی
اسم. نتورک گروهی از مردم و یا سازمانهایی هستند که به طریقی با یکدیگر در ارتباط هستند.
لزلی یک عضو اختیاری از شبکهی ارتباطی کاشت درخت در شهر است.
برآشفته کردن
فعل. برآشفته کردن بهمعنی این است که باعث شوید کسی شدیداً عصبانی یا شوکه شود.
او با رد پیشنهاد ازدواجش برآشفته شد.
بخش کلیسایی
اسم. parish منطقهای است که کشیش در بعضی از کلیساهای مسیحی مسئولیت آن را بر عهده دارد.
کلیسای گرِگ طی یک سال گذشته رشد کردهاست.
راهرو
اسم. راهرو فضای باریکی است که مردم میتوانند از میان آن حرکت کنند.
راهرو را تا پایین و بهسمت پلهها دنبال کنید.
کشیش
اسم. کشیش سرپرستی است که مسئول کلیسای محلی یا کلیسا است.
کشیش با اعضای کلیسا صحبت میکند.
گروه گشتزنی
اسم. patrol گروهی از افراد یا وسایل نقلیه است که از منطقهای عبور میکنند تا مطمئن باشند بدون مشکل و خطر است.
گروه گشتزنی ارتش مسئول حفظ امنیت منطقه است.
هجوم بردن
فعل. to raid حمله به مکانی در مدتزمان کوتاه برای ایجاد خسارت است.
سربازان بهدنبال افرادی هستند که به حمله به روستاهای جنگل ادامه میدهند.
ریل
اسم. ریل به سیستم راههایی گفته میشود که قطارها در آن حرکت میکنند.
سفر با قطار را ترجیح میدهم، زیرا راحتتر از رانندگی در ترافیک است.
تونل
اسم. تونل مسیری زیرزمینی برای ماشینها، قطارها و… برای گذر از آنها است.
تونل شما را به شهر بعدی هدایت میکند.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 3
Word list
align
v. To align is to support a political group, country, or person that you agree with.
The crowd seemed to align themselves with the protesters.
authority
n. An authority is someone who has the power to make decisions and enforce rules and laws.
The local police department is the authority whenever large crowds gather.
barn
n. A barn is a large farm building that houses crops, equipment, and animals.
My grandparents keep hay in their red barn.
betray
v. To betray is to be disloyal to someone who trusts you.
The four friends would never betray each other’s trust.
Bible
n. The Bible is the book of sacred writing in the Christian religion.
I read the Bible every night before I go to sleep.
Catholic
adj. A Catholic thing or person is one that is connected with the Roman Catholic Church.
Rosanne is Catholic, so she goes to church every Sunday.
cooperate
v. To cooperate is to work with someone to achieve something that you both want.
The members of the team agreed to cooperate in order to get the project done.
detain
v. To detain is to officially prevent someone from leaving a place.
The police had to detain the thief for shoplifting.
exit
n. An exit is something that is used as a way to get out of a place.
The green sign shows where the exit is located.
exceptional
adj. An exceptional thing or person is one that is outstanding.
Holly is an exceptional student.
flee
v. To flee is to leave somewhere very quickly in order to escape from danger.
When a predator approaches a deer, the deer will flee.
network
n. A network is a group of people or organizations that are in some way connected to each other.
Lesley is part of a volunteer network that plants trees in the city.
outrage
v. To outrage is to make someone feel very angry or shocked.
He was outraged when his proposal was turned down.
parish
n. A parish is the area for which a priest in some Christian churches is responsible.
Greg’s parish has grown over the past year.
passage
n. A passage is a narrow space that people can move through.
Follow the passage down the stairs.
pastor
n. A pastor is a minister in charge of a parish or church.
The pastor speaks to the members of the church.
patrol
n. A patrol is a group of people or vehicles that go through an area to make sure that it is free of trouble or danger.
The military patrol is responsible for keeping the area safe.
raid
v. To raid is to attack a place in a short time in order to cause damage.
The soldiers are looking for the people who continue to raid the jungle villages.
rail
n. A rail is a system of tracks on which trains travel.
I prefer traveling by rail because it’s more convenient than driving through traffic.
tunnel
n. A tunnel is an underground passage for cars, trains, etc. to go through.
The tunnel will lead you to the next city.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.