واژگان

فصل: کتاب سوم / درس: چرا میمون خانه ندارد / درس 2

واژگان

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

واژگان

بخش ۱۵

لیست کلمات

کار، رویداد

اسم. affair رویداد یا اتفاقی است که رخ داده‌است.

تعطیلات آخر هفته من و همسرم در یک رویداد رسمی حضور پیدا کردیم.

انجمن

اسم. انجمن گروهی است که به دلیل یکسان با هم هستند.

دانش‌آموزان انجمنی داشتند تا درباره‌ی علایقشان صحبت کنند.

دعای خیر کردن

فعل. to bless یعنی از خدا طلب حفاظت و کمک کردن.

فرشته برای نوزاد تازه‌به‌دنیاآمده دعا کرد تا او را امن و امان نگه دارد.

غلات

اسم. cereal غذای صبحانه‌ای است که از غلات تهیه می‌شود و به همراه شیر خورده می‌شود.

غلات صبحانه‌ای سریع و رایج است که مردم در ایالات متحده از آن لذت می‌برند.

شاد

صفت. هر شخص بشاش خوش‌حال و خوش است.

بچه‌ها از اینکه مجبور نبودند به مدرسه بروند خوش‌حال بودند.

قطر

اسم. قطرِ یک شیء گرد فاصله‌ی دو سر آن از مرکز است.

قطر درخت حدود ۶۰ سانتی‌متر بود.

سوءاستفاده کردن

فعل. to exploit یعنی از چیزی برای دلایل حریصانه، به‌جای دلایل خوب، استفاده کردن.

شرکت از کارگرانش سوءاستفاده می‌کند و آن‌ها را به ۱۲ ساعت کار در روز وادار می‌کند.

قحطی

اسم. قحطی زمانی طولانی با غذای کم یا بدون غذا است.

کشاورزان نمی‌توانستند در زمین خشک هیچ غذایی پرورش دهند، بنابراین قحطی رخ داد.

برداشت محصول، درو

اسم. درو عمل جمع کردن مواد غذایی از زمین کشاورزی است.

آن‌ها از برداشت قبلی گندم زیادی به دست آوردند.

خوش‌حال

صفت. هر فرد خوش‌حال شاد و دل‌پذیر است.

آن‌ها احساس خوش‌حالی می‌کردند، چون هوا عالی بود.

آجیل

اسم. nut دانه یا میوه‌ی سفتی است که از برخی درختان و بوته‌ها به دست می‌آید.

برای خوردن آجیل باید اول پوستش را بشکنید.

ببخشید

اسم. to pardon یعنی اینکه از کسی به‌خاطر پرسیدن سؤال یا اشتباه کردن عصبانی نشوید.

ببخشید معلم، می‌شود چیزی که همین الان گفتید را تکرار کنید؟

فرعون

اسم. فرعون پادشاهی در مصر باستان بود.

فراعنه برای هزاران سال بر مصر حکمرانی می‌کردند.

رسیده

صفت. میوه یا سبزی رسیده برای خوردن آماده است.

گیلاس‌ها خوش‌مزه و رسیده بودند.

برشته کردن

فعل. برشته کردن چیزی یعنی آن را داخل اجاق یا روی آتش بپزید.

مادر برای شام روز تعطیل یک بوقلمون برشته کرد.

روزمره

اسم. روتین روش انجام کارها به شکلی که هر بار یکسان باشد می‌گویند.

روال عادی روزمره‌ی پدرم اصلاح صورت درست قبل از صبحانه است.

طرح

اسم. scheme یک نقشه یا طرح است.

جیسون و مارک طرحی برای حل مشکل یافتند.

باریک

صفت. چیزی یا کسی که باریک است، لاغر است.

موبایل جدیدم را ببین. خیلی باریک است.

اجاق

اسم. اجاق دستگاهی برای پختن غذا است.

اجاق جدید به ما کمک می‌کند غذا را خیلی سریع‌تر از قبل بپزیم.

دزدی

اسم. theft عملی مجرمانه است که طی آن کسی چیزی را می‌دزدد.

دزدیِ تلویزیون او موقعی که سرکار بود رخ داد.

متن انگلیسی درس

Vocabulary

Unit 15

Word list

affair [əˈfɛər]

n. An affair is an event or a thing that happened.

My wife and I attended a formal affair over the weekend.

assembly [əˈsemblɪ]

n. An assembly is a group gather together for the same reason.

The students had an assembly to talk about their interests.

bless [bles]

v. To bless is to ask God for protection or help.

The angel blessed the newborn baby to keep it safe.

cereal [ˈsɪərɪəl]

n. Cereal is a breakfast food made from grains that is eaten with milk.

Cereal is a fast and common breakfast food enjoyed in the U.S.

cheerful [ˈtʃɪəfəl]

adj. A cheerful person is happy and pleasant.

The children were cheerful because they didn’t have to go to school.

diameter [daɪˈæmɪtər]

n. The diameter of a round thing is the length across its center.

The diameter of the tree was about 60 centimeters.

exploit [ˈiksplɔɪt]

v. To exploit something is to use it for greedy reasons rather than good reason.

The company exploits their workers and makes them work 12 hours a day.

famine [ˈfæmɪn]

n. A famine is a long time with little or no food.

The farmers couldn’t grow any food in the dry soil, so there was a famine.

harvest [ˈhɑːrvɪst]

n. A harvest is the act of collecting food from farming.

They had a lot of wheat from the last harvest.

merry [ˈmerɪ]

adj. A merry person is happy and pleasant.

They felt merry because the weather was great.

nut [nʌt]

n. A nut is a hard seed or fruit that comes from some trees and bushes.

To eat a nut, you must first crack its shell.

pardon [ˈpɑːrdn]

n. To pardon is to not be angry at someone for asking a question or for making a mistake.

Pardon me teacher, but could you repeat what you just said?

pharaoh [ˈfɛərou]

n. A pharaoh was a king in ancient Egypt.

The pharaohs ruled Egypt for thousands of years.

ripe [raɪp]

adj. A ripe fruit or vegtable is ready to be eaten.

The cherries were nice and ripe.

roast [roust]

v. To roast something is to cook it in an oven or over a fire.

Mom roasted a turkey for the holiday dinner.

routine [ruːˈtiːn]

n. A routine is a way of doing things that is the same every time.

My father’s daily routine includes shaving right before breakfast.

scheme [skiːm]

n. A scheme is a plan or design.

Jason and mark came up with a scheme to solve the problem.

slim [slim]

adj. A slim person or thing is thin not thick.

Look at my new cell phone. It’s very slim.

stove [stouv]

n. A stove is a device used to cook food.

Our new stove helps us to cook food much faster than before.

theft [θeft]

n. A theft is a criminal act that involves someone stealing something.

The theft of his TV took place when he was at work.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.