سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۱
لیست کلمات
معماری
اسم. معماری طراحی و شکل یک ساختمان است.
خانهی اپرای سیدنی نمونهی خوبی از معماری مدرن است.
سبد
اسم. سبد، ظرفی است که از موادی الیافی ساخته شدهاست که برای حمل اشیا به کار میرود.
سبزیجات را درون یک سبد ریخت.
شکوفه دادن
فعل. شکوفه دادن یعنی تولید یک گل باز.
گلهای داوودی سفید بهزودی شکوفه میدادند.
کانو
اسم. کانو قایقی دراز و سبک است که هر دو سرش نوکتیز است.
او در کانویش تا لبهی دریاچه پارو زد.
فرش
اسم. فرش یک پارچهی ضخیم و سنگین و بافتهشده است که برای پوشش کف اتاق به کار میرود.
فرش اتاق نشیمن او نرم بود.
فرزند عمو/عمه/خاله/دایی
اسم. cousin فرزند عمه/خاله و عمو/داییِ شخص است.
پسرعمویم دقیقاً شبیه من است.
میز
اسم. desk یکی از اثاثیهی خانه است که مردم برای انجام کار روی آن مینشینند.
او کتابها را روی میزش گذاشت.
گالری
اسم. گالری فضای بزرگی است که مردم میتوانند آثار هنری را در آن ببینند.
گالری هنری نقاشیهای زیبایی به نمایش گذاشت.
مهمان
اسم. مهمان کسی است که به یک رویداد، مناسبت، یا مکان دعوت شدهاست.
آلیس برای شام مهمان ویژهای را دعوت کرد.
میزبان
اسم. میزبان کسی است که مهمان را به جایی دعوت میکند.
او میزبان مهربانی بود.
جولای
اسم. هفتمین ماه سال جولای است.
تولدش در ماه جولای است.
مدرن، امروزی
صفت. هر چیز مدرن متعلق به زمان فعلی است.
آشپزخانه ظاهری مدرن داشت.
موزه
اسم. موزه ساختمانی است که اشیاء فرهنگی، اجتماعی و علمی را به نمایش میگذارد.
موزهی لوور موزهای مشهور در فرانسه است.
صورتی
صفت. صورتی یک طیف کمرنگتر از قرمز است.
او یک رژلب صورتی انتخاب کرد.
هواپیما
اسم. هواپیما وسیلهی نقلیهای است که موتور و بال دارد و در هوا پرواز میکند.
آنها با هواپیما از بالای اقیانوس به هند رفتند.
یخچال
اسم. یخچال وسیلهی الکتریکی بزرگی است که برای سرد نگه داشتن موادغذایی از آن استفاده میشود.
او شیر، تخممرغ و کره را در یخچال نگه داشت.
دما
اسم. دما معیار اندازهگیری میزان گرمی یا سردی چیزی است.
در زمستان دمای هوا میتواند تا زیر صفر درجه کاهش یابد.
تئاتر
اسم. تئاتر مکانی است که مردم میتوانند فیلم یا نمایش زنده تماشا کنند.
او را به دیدن یک نمایش کمدی در تئاتر برد.
بالا
صفت. موقعیت بالاتر یک جایگاه بالاتر است.
او با آسانسور به طبقهی بالایی رفت.
خوشامد گفتن
فعل. to welcome یعنی خوشامدگویی به شخصی یا چیزی با لذت است.
با خوشامدگویی گرمی از دوستانش استقبال کرد.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 11
Word list
architecture
n. Architecture is the design and form of a building.
The Sydney Opera House is a good example of modern architecture
basket
n. A basket is a container made of woven materials that is used to carry things.
He put the vegetables in a basket.
bloom
v. To bloom is to produce an open flower.
The white daisies were about to bloom.
canoe
n. A canoe is a long, light boat with pointed ends.
He paddled his canoe to the edge of the lake.
carpet
n. A carpet is a thick, heavy, woven fabric used to cover the floor.
His white living room carpet was soft.
cousin
n. A cousin is the child of one’s aunt and uncle.
My cousin looks just like me.
desk
n. A desk is a piece of furniture that people sit at to do work.
She put the books on her desk.
gallery
n. A gallery is a large space where people can see works of art.
The art gallery displayed beautiful paintings.
guest
n. A guest is someone who is invited to an event, occasion, or location.
Alice invited a special guest for dinner.
host
n. A host is someone who invites a guest someplace.
He was a gracious host.
July
n. The seventh month of the year is July.
Her birthday is in July.
modern
adj. A modern thing belongs to the current time.
The kitchen had a modern look.
museum
n. A museum is a building that display cultural, social, and scientific objects.
The Louvre is a famous museum in France.
pink
adj. Pink is a pale shade of red.
She chose a pink lipstick.
plane
n. A plane is a vehicle that has an engine and wings and flies in the air.
They took a plane across the ocean to India.
refrigerator
n. A refrigerator is a large electrical machine used to keep food cold.
He kept milk, eggs, and butter in the refrigerator.
temperature
n. A temperature is a measure of how hot or cold something is.
In the winter, the temperature can drop below 0 degrees.
theater
n. A theater is a place where people can watch movies or live shows.
He took her to see a comedy show at the theater.
upper
adj. An upper position is a higher position.
He took the elevator to the upper floor.
welcome
v. To welcome is to greet someone or something with pleasure.
She greeted her friends with a warm welcome.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.