سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۰
لیست کلمات
سود
اسم. سود یعنی چیز خوب.
توانایی پرواز کردن سودمند است.
مطمئن
صفت. اگر از چیزی مطمئن باشید، میدانید حقیقت دارد.
من مطمئن هستم که گورخرها خط دارند.
فرصت اسم. chance فرصتی است که کاری انجام شود.
من تابستان گذشته فرصتی برای دیدن کلیسوم در رم پیدا کردم.
تأثیر
اسم. تأثیر تغییری است که چیزی بر چیز دیگری میگذارد.
دارو روی پسر تأثیر خوبی داشت.
ضروری
صفت. اگر چیزی ضروری باشد، خیلی مهم و لازم است.
داشتن اکسیژن هنگام غواصی ضروری است.
دور
صفت. اگر چیزی دور باشد، نزدیک نیست.
از ساحل شرقی تا ساحل غربی آمریکا فاصله دارد.
تمرکز کردن
فعل. تمرکز کردن یعنی فکر کردن به چیزی و توجه کردن به آن.
مادرم همیشه به من کمک میکند تا روی کارهای مدرسهام تمرکز کنم.
عملکرد
اسم. عملکرد چیزی، چیزی است که آن انجام میدهد.\
عملکرد چراغقوه این است که به شما کمک کند در تاریکی ببینید.
چمن
اسم. چمن برگهای سبزی هستند که زمین را میپوشانند.
چمن خیلی نرم و سبز بود.
محافظت کردن
فعل. محافظت از چیزی یعنی مراقب آن بودن.
افسر پلیس ما را از هر آسیبی محافظت خواهد کرد.
تصویر
اسم. تصویر چیزی، عکس آن است.
تصویر چشمش خیلی واضح بود.
فوری
صفت. اگر چیزی فوری باشد، سریع اتفاق میافتد.
پاسخ فوری از پیتزافروشی آمد.
اصلی
صفت. اگر چیزی اصلی باشد، مهمترین چیز است.
افکار اصلیاش دربارهی پول هستند.
مفتخر
صفت. افرادی که احساس افتخار میکنند، با چیزی که دارند خوشحال هستند.
او به تصویری که از خانهی کشید افتخار میکند.
ماندن
فعل. to remain somewhere یعنی جایی ماندن.
خواهرم باید خانه میماند چون مریض بود.
استراحت کردن
فعل. استراحت کردن یعنی فعال نبودن در حالی که بدن قدرتش را دوباره بهدست میآورد.
من بعد از کار روی کاناپه استراحت کردم.
جدا
صفت. اگر دو چیز جدا باشند، با هم نیستند.
نیویورک و لسآنجلس در دو قسمت جدا در آمریکا قرار دارند.
مکان
اسم. site یعنی جا و مکان.
ما بهترین جا را برای پیکنیکمان پیدا کردیم.
دم
اسم. دم بخشی از بدن حیوان است که عقب یا پشتش بیرون میزند.
سگ ما وقتی خوشحال است، دمش را تکان میدهد.
دردسر/مشکل
اسم. دردسر یعنی مشکل یا مشقت.
من در کار با رئیسم مشکل دارم.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 10
Word list
benefit
n. A benefit is a good thing.
Being able to fly is a benefit to birds.
certain
adj. If you are certain about something, you know it is true.
I am certain that zebras have stripes.
chance
n. A chance is an opportunity to do something.
I had a chance to see the Coliseum in Rome last summer.
effect
n. An effect is a change made by something else.
The medicine had a good effect on the boy.
essential
adj. If something is essential, it is very important and necessary.
It is essential to have oxygen when you scuba dive.
far
adj. If something is far, it is not close.
It’s far from the east coast to the west coast of America.
focus
v. To focus on something is to think about it and pay attention to it.
My mom always helps me to focus on my school work.
function
n. The function of something is what it does.
The function of a flashlight is to help you see in the dark.
grass
n. Grass is the green leaves that cover the ground.
The grass looked so soft and green.
guard
v. To guard something is to take care of it.
The police officer will guard us from any harm.
image
n. The image of something is a picture of it.
The image of her eye was very clear.
immediate
adj. If something is immediate, it happens quickly.
An immediate response came from the pizza place.
primary
adj. If something is primary, it is the most important thing.
His primary thoughts are about money.
proud
adj. People who feel proud are happy about what they have done.
She is proud of the picture she drew of her house.
remain
v. To remain somewhere is to stay there.
My sister had to remain home since she was sick.
rest
v. To rest is to stop being active while the body gets back its strength.
I rested on the couch after work.
separate
adj. If two things are separate, they are not together.
New York and Los Angeles are in two separate parts of America.
site
n. A site is a place.
We found the perfect site for our picnic.
tail
n. A tail is a part of an animal’s body that sticks out from its rear or back.
Our dog wags its tail when it’s happy.
trouble
n. Trouble is a problem or a difficulty.
I have trouble working with my boss.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.