با همکاران آنا در استودیو ملاقات کردیم، آنا، جاناتان، آمیلیا، کاوه و پنلوپه. شایعاتی در مورد کمبود بودجه در شرکت پخش شده است. چه کسی ممکن است اخراج شود؟

خانم ویور از آنا می خواهد با یک فرد متفاوت همکاری کند. او چه کسی را پیدا خواهد کرد؟

هنگامی که آنا و پیت با کارگردان کلی ملاقات داشتند، دیر رسیدند. هر دوی آن ها داستان های متفاوتی در مورد اتفاقاتی که باعث شد دیر برسند تعریف کردند.

آنا و پیت برنامه ی جدیدشان را شروع کرده اند. آنها در باره ی سیرک و اینکه آیا آنها هنرمند یا ورزشکار هستند توافق ندارند. آیا آنها اجرا کننده هستند یا رقیب؟ در قسمت اول این برنامه به این موضوع خواهیم پرداخت.

آنا به یک آژانس مسافرتی می رود تا بهترین تعطیلات را پیدا کند. اما آیا او می تواند؟

آنا، پنلوپه را به تور وسایل نقلیه در اطراف شهر می برد.

آنا و پنلوپه در یک تور تفریحی قایقی هستند. یک مرد جوان به آنها درباره ی واشنگتن حقایق جالبی را می گوید. اما والدین آن مرد کجا هستند

آنا به یک نبرد باربکیویی در واشنگتن می رود. او می آموزد که محتویات سری سس باربکیو چیست.

آنا به شهربازی می رود و مسابقه ی بهترین حیوان خانگی را برنده می شود.

آنا در مورد فرهنگ کشور پرو یک داستان می نویسد. او وقت مسافرت به این کشور را ندارد بنابراین برای نشوتن داستانش از دوست پرویی اش کمک می گیرد.

یک برف بزرگ در راه است. آنا و پیت کل هفته را برای گزارش این اتفاق سپری می کنند.

آنا از زنبور ها می ترسد. دوست او، کاوه به او می گوید تا با کارولین دوستش صحبت کند. آیا آنا با ترسش مقابله می کند و با زنبور ها آشتی می کند؟

در درس قبل آنا به خانه ی یک زنبوردار رفت. او عصبی بود. آیا او به درون یک کندو خواهد رفت؟ یا به ترسش در مورد زنبورها ادامه خواهد داد؟

پیت و اشلی همراهان مناسبی برای خود پیدا کرده اند. آنا می گوید که یک نامزد جدید پیدا کرده است. اما پیت حرف او را باور نمی کند. آیا آنا حقیقت را می گوید؟

آنا یک مربی استخدام می کند تا تناسب بدنی اش را بهبود ببخشد. مربی او درخواست نامه ی آنا را به درستی نخوانده است و تمریناتی می دهد که آنا از آن ها لذت نمی برد.

آنا کلیدش را گم می کند و وقتی که به دنبال آن می گردد با یک مشاور زندگی برخورد می کند. و اینجاست که ابهامات آغاز می شود.

خانم ویور به آنا و پیت یک وظیفه ی جدید می دهد. آنها باید درباره ی والدینی که به تنهایی زندگی می کنند برنامه ای بسازند. اما قبل از آن، آنها باید خودشان والدین بودن را تجربه کنند.

آنا و پیت آزمایش والدینی شان را به اتمام می رسانند. اما شغل بهتر نصیب کدام یک می شود؟

آنا عاشق فیلم هاست و پیت او را به فیلم دیدن در سینما دعوت کرده است. اما آیا این ایده ی خوبی است؟

آنا، پنلوپه و ریک می خواهند داستان خبری ای در مورد نمایشگاه خودروی واشنگتن بنویسند. آنا از این موضوع خیلی لذت می برد.

آنا می خواهد برای تولد پیت یک کادو بخرد. بنابر این او به یک فروشگاه به نام چوب پیچان می رود تا چیزهای مختلفی بیاموزد.

سو تلاش می کند تا به آنا تبدیل زباله به گنج را آموزش بدهد. اما به نظر نمی رسد که بداند گنج چیست. و او یک خرابکاری بزرگ می کند.

آنا با اما جی موزیسین مصاحبه ای دارد. اما ذوق زدگی اش مقداری حالت عجیب به خود می گیرد.

رعد و برق با آنا برخورد می کند و او ناگهان می تواند کارهای خارق العاده ای انجام بدهد.

خانم رعد به دنبال قدرت های خارق العاده اش می گردد. اما آیا او می تواند آنها را پیدا کند؟ و آیا او می تواند به کسی کمک کند؟

آنا می فهند که در محل کارش یک نفر کاملا شبیه اوست. اما او کیست؟

آنا یکی از دوستانش را در خانه ی قایقی اش ملاقات می کند. او می گوید که دوست دارد در یکی از این خانه ها زندگی کند. اما آیا این ایده ی خوبی است؟

آنا به دنبال پرنده ها می گردد، اما ماشین های بستنی فروش را پیدا می کند. و همینطور یک جاسوس او چه چیزی را مخفی کرده است؟

آنا یک ناظر ایمنی آتش می شود. اما آیا او در کارش خوب خواهد بود؟ و او چه وقت از مهارت هایش استفاده خواهد کرد؟

آنا با همکارانش در مورد برنامه های اینده و آرزوهایش صحبت می کند.