سرفصل های مهم
درس تفسیر
توضیح مختصر
در این درس خانوم کریستین دادز در رابطه با مطالب درسنامهی اصلی توضیحات بیشتری را ارائه میدهد.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
درس تفسیر
سلام، من کریستین هستم. به درس تفسیر مکالمهی شناور خوش آمدید.
این مکالمه باعث شد تا به چیزهای مختلفی فکر کنم که وقتی دختر بچه بودم از انجام آنها لذت میبردم، همهی آنها آب داشتند. من عاشق آب هستم. و من خیلی خوششانس بودم که در منطقهای که نزدیک به دریاچه بود بزرگ شدم.
خانوادهی من یک قایق داشتند، که واقعاً خوب بود. و همچنین یک استخر شنا داشتیم که با همهی کسانی که در همسایگی ما زندگی میکردند مشترک بود.
بعضی از کارهایی که یادم میآید در تابستان انجام میدادم، میدانید، وقتی مدرسهای نبود و هوا گرم بود، یکی از کارها این به که با خانوادهام، مادر و پدرم و دو برادرم و گاهی عمه و عمو و عموزاده و عمهزادههایم، بالا میرفتیم، حدود یک ساعت با ماشین به سمت شمال میان کوهها میرفتیم و به شهری میرسیدیم.
من در ایالتی به نام جورجیا که در جنوب شرقی ایالات متحده است بزرگ شدهام، ما در واقع به شهری به نام هلن میرفتیم… به هلن، جورجیا میرفتیم و تیوبسواری میکردیم.
tubing جایی است که… ما چیزها را اجاره میکنیم، که شبیه… شبیه دوناتهای بزرگ هستند، پس دایرهای یا گرد هستند و یک قسمت باز در وسط قرار دارد که میتوانید در آن بنشینید.
آنها را اجاره میکردیم… و آنها بادشده هستند، inflated بهمعنای این است که با هوا باد میشوند پس روی آب شناور میشوند. ما اینها را اجاره میکردیم و به یک قسمت از رودخانه رانده میشدیم.
در آب رودخانه قرار میگرفتیم و بعد… مینشستیم روی… به آنها تیوبهای داخلی میگویند، روی تیوبها مینشستیم و بهسمت پایین رودخانه شناور میشدیم.
و این خیلی خوب بود چون با سرعت… با سرعت نسبتاً کمی شناور میشدیم. این رودخانهی خاص که ما میرفتیم، اصلاً سریع نیست. پس برای بچهها بسیار امن بود، بهجز بعضی اوقات که مارهایی در آب بودند.
اما به غیر از این، سرعت آرامی داشت. و آب اصلاً عمیق نبود. خوب و آرامشبخش بود و برای خانواده و بعضی اوقات فامیل، عمه، عمو و فرزندانشان، کار سرگرمکنندهای بود. پس به این کار تیوبسواری میگفتند.
و این من را یاد رفتن به داخل آب انداخت… پارک آبی خاصی بود که حدود یک ساعت از محل بزرگ شدن من در شهر دیگری بهنام ماریتا فاصله داشت، که در واقع نزدیک به شهر آتلانتا بود و ماریتا یک پارک آبی دارد.
پس پارک آبی یعنی سرسرههای آبی و همهجور چیزهای مختلف که در آنها آب هست وجود دارد.
یک استخر شنای بزرگ هم وجود داشت که در آن یک سری امواج یک جورهایی میتوانستند ایجاد شوند، چیزی روشن میشد و ناگهان در استخر همهی این امواج بزرگ ایجاد میشدند.
و… حدود ۱۰ دقیقه موج ایجاد میشد و بعد متوقف میشد و تبدیل به استخر معمولی میشد. و بعد از حدود ۱۰ دقیقه دوباره امواج شروع میشدند. پس ۱۰ دقیقه با موج، ۱۰ دقیقه بدون موج و همینطور تکرار میشد.
پس این پارک آبی، در واقع آب سفید نام داشت. فکر میکنم هنوز هم باز است. یکی از چیزهایی که، می دانید، اصلیترین چیزی که باید برای آن به پارک آب سفید بروید، سرسرههای آبی است.
سرسرههای مختلف آبی وجود دارند. در بعضی از آنها واقعاً سوار تیوب میشدید، همانطور که توضیح دادم، و از یک سرسرهی شیبدار روی آب پایین میروید و سرسرهها میتوانند پیچ داشته باشند یا میتوانند مستقیم و خیلی شیبدار باشند، یعنی بلند باشند و شما سریع از آنها پایین بروید. و انواع مختلفی از سرسرههای آبی وجود دارد.
اما بعد، این پارک آبی چیزی بهنام هوچ کوچک داشت. و هوچ کوچک در واقع مانند یک رودخانهی کوچک بود که دور منطقهی بسیار بزرگی از پارک جاری بود.
و سوار تیوب میشدید و درست مثل زمانی که من دختربچه بودم، روی تیوب مینشستید و فقط در امتدادش شناور میشدید، چون جریان کمی داشت… جریان یعنی چیزی که آب را میکشد، پس فقط با سرعت خیلی، نه خیلی سریع، کاملاً آهسته پیش میرفتید. ما هم فقط کنار هم شناور میشدیم.
و در واقع این کار موردعلاقهی من بود. حتی بیشتر از سرسرههای آبی. من میتوانستم تمام روز در هوچ کوچک بمانم. فکر میکنم به آن هوچ کوچک میگفتند چون نام کوتاه شدهی یکی از رودخانههای منطقه بود، چاتاهوچی، فکر میکنم به همین دلیل به آنها هوچ کوچک میگفتند.
این بار دیگری بود که تیوبسواری کردم. من فقط چند بار به پارک آب سفید رفتم، حدوداً وقتی در سن راهنمایی و دبیرستان بودم. اما آنجا هم خوش میگذشت.
و بعد داشتم به تابستانهایم فکر میکردم و اینکه تابستانهای من چقدر در استخر شنا میگذشتند. پس من فقط… من و دختر عمویم، یعنی باید بگویم یکی از دختر عموهایم، او یک سال از من کوچکتر بود یا یک سال از من کوچکتر است.
او میآمد و خیلی وقتها در تابستان شب را با من میگذراند، ما به استخر میرفتیم، تمام روز آنجا بودیم، فقط شنا میکردیم. عاشقش بودیم. هرچه… میدانید، تا آنجا که میتوانستیم، در آن استخر میماندیم.
و من به یاد دارم که فقط به پشت شناور میشدم و آسمان را نگاه کردم. درختان زیادی آویزان بودند و من فقط به آسمان، به ابرها یا درختانی که بالای استخر آویزان شده بودند نگاه میکردم، چون این استخر بیرون بود.
یا بعضی اوقات نفسم را حبس میکردم و روی شکمم شناور میشدم. عاشق انجام دادن هر دو بودم. خیلی آرامکننده بودند.
و البته ما هم دوست داشتیم فقط در اطراف شنا کنیم. در زیر آب، بالای آب شنا میکردیم، ماهیهای کوچک بودیم.
و چند بار هم با خانوادهام برای تعطیلات خانوادگی به اقیانوس رفتیم. ما خیلی از اقیانوس دور نبودیم. و یکی از کارهای موردعلاقهی من که دوست دارم در اقیانوس انجام بدهم فقط شناور بودن بود.
و شناور شدن در اقیانوس بسیار آسان است چون همانطور که اِیجی دربارهی مخازن شناور صحبت کرد، اقیانوس نمک دارد پس نمک بهطور طبیعی باعث میشود روی آب شناور شوید.
در استخر، در واقع باید کمی لگد میزدم تا روی سطح آب بمانم، اما در اقیانوس مجبور به این کار نبودم. میتوانستم فقط دراز بکشم، میدانید، فقط شناور باشم.
بعد، همانطور که گفتم، ما در کنار یک دریاچه، بسیار نزدیک به یک دریاچه زندگی میکردیم و پدر و مادرم یک قایق کوچک داشتند و ما… ما یاد گرفتیم که چگونه پشت قایق اسکی کنیم، چون یک قایق کوچک موتوری بود.
اما در واقع، یادم هست که بعضی از دوستداشتنیترین خاطرات من از بیرون رفتن با قایقمان زیاد اسکی روی آب نبود. بیشتر سوار شدن در قایقمان و فقط کاوش در دریاچه و بردن قایق به داخل خلیجهای کوچک بود.
cove منطقهای است که از قسمت اصلی دریاچه عقبتر است. و دریاچه آب بزرگی است. به اندازهی اقیانوس بزرگ نیست، اما آب بسیار بزرگی است. پس cove منطقهی کوچکتری از قسمت اصلی دریاچه است.
پس ما به این خلیجهای کوچک می رفتیم و واقعاً ساکت بود و پدرم موتور را روی قایق خاموش میکرد و ما فقط شناور میشدیم. قایق فقط روی آب شناور میشد.
و میتوانم به یاد بیاورم که من این را دوست داشتم چون صدای موتور نبود، واقعاً ساکت بود. و جورجیا در تابستان زیبا است. درختان زیادی وجود دارد، پس، میدانید، درختان هم اثر بسیار آرامشبخشی داشتند. فقط شناور بودن در قایق، من همیشه این را دوست داشتم.
بله، این خاطرات خوبی را به یادم میآورد، بیشتر از آنچه حتی دربارهی اسکی روی آب گفتم. اسکی روی آب هم سرگرمکننده بود. اسکی روی آب در اصل این است که روی یک یا دو اسکی قرار میگیرید و قایق شما را میکشد. این هم خوشیآور بود، اما من واقعاً دوست داشتم فقط در موتور با قایق خاموش باشم.
نگاه کردن به این چیزهایی که من از انجام آنها در دوران دبیرستان بسیار لذت میبردم، این خاطرات خوبی را به یادم میآورد و به من میفهماند که همهی آنها یکی از مزایای اصلی مخازن شناور را فراهم میکردند که آرامش بود.
پس با اینکه میگویم… من در مکالمه گفتم كه هرگز مخزن شناور را امتحان نكردهام و هنوز هم آن را امتحان نكردهام، در واقع از زمان کوچکیام شناور بودم، تا دانشگاه، حتی دبیرستان.
هر چند من به روشی دیگر شناور بودم. میدانید، من حواسم را داشتم. میتوانستم ببینم… میتوانستم صداها را بشنوم. میتوانستم چیزهایی را احساس کنم، مانند باد. همانطور که در درس واژگان دربارهی آن صحبت کردم، از حواسم محروم نشدم.
اما به هر حال شناور بودم. هنوز هم مزیت اصلی، یعنی فقط آرامش گرفتن، را داشتم. و فکر میکنم آب بهطور کلی این ویژگی را برای افراد دارد. آب بسیار شفابخش است. بسیار آرامشبخش است.
خلاصه که من کنجکاو هستم. آیا تا به حال نام یکی از این مخازن شناور یا نام قبلی آنها، مخازن محرومیت حسی، را شنیدهاید؟ میدانید، آیا اینها را در کشور خود دارید؟ و اگر دارید، آیا یکی را امتحان کردهاید؟
در سایت اجتماعی با ما در میان بگذارید. ما دوست داریم در این باره از شما بشنویم.
خب، این تفسیر این مکالمهی شناور را به پایان میرساند. ماه خوبی داشته باشید و دفعهی دیگر شما را میبینم. بای.
متن انگلیسی درس
Commentary Lesson
Hi, this is Kristin. Welcome back to the commentary for the conversation Float.
This conversation made me think about different things that I enjoyed doing when I was a little girl, all involving water. I love water. And it was very fortunate for me, or it was very lucky for me growing up in an area where we were close to a lake.
And so my family had a boat, which was really nice. And also we had a swimming pool that was shared with everyone that lived in our neighborhood.
So some of the things I remember doing in the summertime, y’know, when there was no school and it would be hot, one of the things was going with my family, my mom and my dad and my two brothers and sometimes my aunt and uncle and my cousins, we would go up, drive about an hour north into the mountains to this one town.
I grew up in a state called Georgia which is in the southeastern part of the United States, so we would actually drive to a town called Helen… Helen, Georgia, where we would go tubing.
So tubing is where you… we would rent these, they look like… they look like big donuts, so they’re circular or they’re round and then there’s an open part in the middle for you to sit.
So we would rent… and they’re inflated, inflated means they’re pumped with air so they float on top of the water. So we would rent these and we would be driven to one part of the river.
And we would get in the water, the river, and then we would… we would sit on the… they’re called inner tubes, we would sit on the tubes and we would float down the river.
And it was so nice because you’re floating at… it’s kind of a slow pace. It’s not at all fast, this particular river we would go to. So it was very safe for children, except for sometimes there would be snakes in the water.
But other than that, it was just a slow pace. And the water wasn’t deep at all. It was just nice and relaxing and it was something fun for my family and sometimes my relatives, my aunt, uncle and their children, to do together. So that was called tubing.
And that also reminded me of going to water… well, there was a particular water park that was about an hour from where I grew up in another town called Marietta, which was actually close to the city of Atlanta, and Marietta has a water park.
So water park means there would be water slides and all different things to do that involved water.
There was also like a big swimming pool that somehow there was these waves could be made and something would be turned on so in the pool suddenly there’d be all these big waves.
And it would… there’d be the waves for about 10 minutes and then it would stop and it would be a regular swimming pool. And then the waves would start again after maybe 10 minutes. So 10 minutes with the waves, 10 minutes without and it would just keep doing that.
So this water park, it’s actually called White Water. I believe it’s still open. One of the things that, y’know, the main thing to go to White Water for is actually the water slides.
There’s many different water slides. Some you actually get on an inner tube like I just described and you go down a steep slide on water and they can have turns in them or they can be straight and very steep going down, y’know, very tall and you go fast. And there’s just different kinds of water slides.
But then, this water park had something called the Little Hooch. And the Little Hooch was actually like a little river that went around a pretty large area of the park.
And you got an inner tube and just like when I was a little girl, you would sit on the inner tube and just float along as there was a, y’know, a slight current… current meaning something pulling the water, so it was just a very, not very fast, y’know, pretty slow pace we would go. We would just float along.
And that was probably my favorite thing to do, actually. More than the water slides even. I could stay in the Little Hooch all day. It was called the Little Hooch because, I believe, Hooch was, is a shortened name for one of the rivers in the area, the Chattahoochee, so I think that that’s why they called it the Little Hooch.
So that was another time I went tubing and that was… I went to White Water only a few times, probably when I was a little bit older, like middle school and high school age. But that was also fun.
And then I was thinking of my summers and how so much of my summers were spent in the swimming pool. So I would just… me and my cousin, one of my cousins, I should say, she was a year younger than me or she is a year younger than me.
She would come over and spend the night with me a lot of times in the summer, we would go to the swimming pool, we would be there all day, just swimming. We loved it. Every… y’know, as much as we could, we would be in that swimming pool.
And I can remember just floating on my back and looking up at the sky. There were a lot of trees that would be hanging over and I would just look up at the sky, the clouds or the trees hanging over the swimming pool, because this swimming pool was outside.
Or sometimes I would just hold my breath as long as I could and I would float on my stomach, both ways. I loved doing both. They were just so relaxing.
And, of course, we loved just swimming around, too. Swimming underwater, on top of the water, we were little fish.
And there were a few times also that my family took family vacations and we went to the ocean. We weren’t very far from the ocean. And one of my favorite things I like to do in the ocean was just to float.
And it’s so easy to float in the ocean because just as AJ talked about with the float tanks, the ocean has salt so the salt naturally makes you float on top of the water.
In the swimming pool, I would actually have to kick my legs a little bit to stay on top, on the surface of the water, but in the ocean I didn’t have to do that. I could just lay, y’know, just float.
Then, as I mentioned, we lived near a lake, very close to a lake and so my parents had a small boat and we would… we learned how to waterski behind the boat because it was a little motor boat.
But actually, I can remember, some of my most favorite memories of going out on our boat was not so much of waterskiing. It was more of taking our boat, just exploring the lake and taking the boat into these coves.
A cove is an area that kind of goes back in from the main part of the lake. And a lake is a big body of water. It’s not as big as an ocean, but it’s a pretty big body of water. So a cove would be a smaller area off of the main part of the lake.
So we would go back in these coves and it would be really quiet and my dad would turn the motor off on the boat and we would just float. The boat would just float on top of the water.
And I can remember that I actually liked that because there wasn’t the sound of the motor, it was just really quiet. And Georgia in the summer is beautiful. There are so many trees so, y’know, the trees also had a very calming effect. Just floating in the boat, I always loved that.
Yeah, it brings back good memories, more so, than I said of even of the waterskiing. Waterskiing was fun, too. Waterskiing is just basically you’re on skis, either two or one, and you’re being pulled behind a boat. So that was fun, too, but I actually really liked just floating on our boat with no motor on.
So looking back at these things that I really enjoyed doing when I was a little girl even, y’know, up into high school, it brings back good memories and makes me realize that they were all providing one of the main benefits of float tanks and that was relaxation.
So even though I say… I said in the conversation I’ve never tried a float tank, and I still haven’t, I actually was floating from when I was a little girl, up through into college, even high school.
I was floating in a different way, though. Y’know, I had my senses. I could see. I could hear things. I could feel things, like the wind. So my senses weren’t withheld or deprived, as I talked about in the vocabulary lesson.
But I was still floating. I was still getting the main benefits of just relaxing. And I think water in general has that characteristic for people. Water is very healing. It’s very relaxing.
So I’m curious. Have you ever heard of one of these flotation tanks or as they used to be called, sensory deprivation tanks? Y’know, do you have these in your country? And, if so, have you tried one?
Let us know on the social site. We would love to hear from you about that.
Alright, this concludes or this finishes the commentary for this conversation, Float. Have a good month and I’ll see you next time. Bye.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.