سرفصل های مهم
تفسیر درس
توضیح مختصر
در این درس خانوم کریستین دادز در رابطه با مطالب درسنامه اصلی توضیحات بیشتری را ارائه میدهد.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
دوران دانشگاه - درس تفسیر
سلام، من کریستین هستم، به درس تفسیر دوران دانشگاه خوش آمدید.
من و اِیجی در واقع در آتن، جورجیا با هم آشنا شدیم، آتن شهری است که دانشگاه جورجیا در آن قرار دارد. اما اِیجی از من بزرگتر است پس من هنوز در دانشگاه بودم. من سال آخر یا آخرین سال تحصیلم در دانشگاه جورجیا در کلاسی شرکت میکردم که در واقع در بیمارستان محلی بود و اتفاقاً اِیجی در آنجا در بیمارستان داوطلب شده بود، بنابراین با هم آشنا شدیم.
پس من و اِیجی مدت زیادی است که یکدیگر را میشناسیم. او تا آن موقع چند سالی بود که از دانشگاه خارج شده بود.
به هر حال، ما با هم آشنا شدیم و زود متوجه شدیم که دوست داریم فعالیتهای بیرون از خانه انجام دهیم، یعنی پیادهروی، اردو زدن. خلاصه همان طور که اِیجی در درس گفتوگو اشاره کرد، یکی از چیزهایی که دربارهی دانشگاه جورجیا دوست داشت، باشگاهها و سازمانها بودند.
خب، سازمانی وجود داشت بهنام GORP و حروف GORP مخفف برنامهی تفریح در فضای باز جورجیا است. و آنها همهجور سفر، سفرهای فضای آزاد را انجام میدادند.
پس میرفتند که… آنها دانشجوها و همچنین غیردانشجوها را میبردند، آنها را به صخرهنوردی یا قایقرانی در آبهای خروشان یا پیادهروی یا اردو زدن میبردند، چیزهای مختلف، کانورانی.
خلاصه من و اِیجی تصمیم گرفتیم با این گروه GORP به سفر برویم و تصمیم گرفتیم غارنوردی کنیم. بگذارید دربارهی تجربهی غارنوردیمان به شما بگویم.
ما در واقع دو نفر از دوستانمان را با خودمان همراه کردیم و بعد همهمان با دانشجوهای دیگر و همچنین غیردانشجوها همراه هستیم، چون همان طور که گفتم، مردم منطقه هم میتوانستند به این سفرها بروند. و اِیجی در واقع قبلاً غارنوردی کرده بود.
بگذارید اول توضیح دهم غار چیست. غار حفرهای در زمین یا کنار کوه است. پس میتواند خیلی بزرگ باشد یا میتواند فضای کوچکی باشد. یا اگر به داخل بروید، ممکن است شروعش کوچک باشد و بعد فضاهایی هست که بزرگتر و بزرگتر میشود. میتواند مختلف باشد. میتواند خیلی مختلف باشد.
پس اِیجی قبلاً غارنوردی کرده بود. کلمهی دیگری برای غارنوردی هست بهنام spelunking.
پس او میدانست که انتظار چه چیزی را داشته باشد. من قبلاً هرگز نرفته بودم و فکر نمیکنم که دو دوستمان هم رفته بوده باشند.
اما به این خاطر که اِیجی قبل از این رفته بود، میدانست ما احتمالاً خیلی کثیف میشویم. پس به فروشگاهی رفتیم که لباسهای ارتشی ارزان میفروخت و من و اِیجی لباسهایی را خریدم که به آنها jumpsuit میگویند. یک تکه است، شلوار و لباس با هم است اما ترکیب شدهاست بنابراین یک تکه لباس است.
و بهرنگ سبز ارتشی بودند. خلاصه آنها را پوشیده بودیم و بعد چند دستکش هم خریدیم. و بعد گروه GORP کلاههای ایمنیای را که رویشان چراغ پیشانی داشت به ما دادند. headlamp چراغقوهای است که روی سرتان میگذارید.
راستش من اینجا یک کلاه ایمنی دارم. این برای محافظت کردن از سرمان بود. از یک پلاستیک سخت است. و بعد چراغی داشتیم، مثل این، که روی کلاه گذاشتند. و بعد برای محافظت از دستمان دستکش میپوشیدیم.
من الان آن را ندارم. راستش من همین را نپوشیدم. الان اتفاقی این را داشتم و فکر کردم که آن را برای شما بپوشم. دیگر آن لباس سبز را ندارم. اما دستکشها برای محافظت از دستانمان واقعاً خوب بودند.
و در واقع یک عکس از اِیجی و من دارم که سعی میکنم آن را بعد از این درس تفسیر قرار دهم، پس بهدنبالش باشید. عکس من و اوست که در پایان از غار بیرون میآییم.
خب، خلاصه من هیجانزدهام. نمیدانم انتظار چه چیزی را داشته باشم. بهسمت شمال جورجیا رفتیم که آنجا کوه وجود دارد و اگر درست یادم باشد این غار خاص در کنارِ، ورودی آن در کنار یک تپه بود. به عبارت دیگر، میدانید، یک کوه کوچک.
و راستش من این را بهخاطر نداشتم، اما داشتم به عکسهایم نگاه میکردم و از ورودی عکس گرفته بودیم. در واقع آب از ورودی پایین میآمد، بنابراین بلافاصله موقع داخل رفتن و بیرون آمدن در انتها، خیس شدیم.
با گروه وارد میشویم و همراه یک راهنما هم هستیم. شخصی که ما را راهنمایی میکرد تجربهی بودن در این غار را داشت، به همین دلیل میدانست کجا قرار است برویم.
اما به آن چراغهای پیشانی، آن چراغقوهها، نیاز داشتیم که ببینیم، چون داخل تاریک بود. خلاصه با گروهمان وارد میشویم و یادم هست در همان اول، خب، بگذارید این را هم توضیح دهم.
دو نوع غار وجود دارد. غارهای عمودی و غارهای افقی وجود دارند. ما داشتیم وارد یک غار عمودی میشدیم که عمودی یعنی اینطوری میگذرد. افقی بالا و پایین است (مترجم: داره برعکس میگه، شما قاتی نکنید).
ما در واقع به داخل غار میرفتیم. با پیادهروی شروع کردیم. مجبور بودیم کمی خم شویم چون سقف یا بالای غار کمی پایین بود. اما ما در واقع بهصورت افقی وارد میشدیم (مترجم: از اینجا به بعد درست میگه).
اگر وارد یک غار عمودی شوید، در واقع به داخل و پایین میروید، با طناب پایین میروید. به آن راپلینگ میگویند. با استفاده از طناب پایین میروید و یکی شما را پایین میآورد.
انجام این کار کمی دشوارتر است، به همین خاطر من نمیخواستم چنین غاری را انجام دهم. میدانستم که نیاز به تجربه با راپلینگ و احتمالاً غارنوردی دارید.
پس ما، میدانید… این سفر غار افقی بود، یادم میآید که رفتم داخل و همهجا… داخل واقعاً تاریک و خنک بود. هوا خنک بود و واقعاً مرطوب بود چون آب از سقف به داخل میآید.
بهخاطر همین آب، تعداد زیادی استالاکتیت دیدیم… استالاکتیت، گفتنش برای من کمی دشوار است، که سازندهای سنگ غار، سقف غار هستند.
آب از طریق سقف وارد میشود و در طول سالیان خیلی زیاد شروع به شکل دادن به سقف میکند بهطوری که آن را پایین میآورد و ظاهرش مثل قندیل است.
استالاکتیتها نوکتیز هستند. شبیه قندیل هستند، شکلشان شبیه به قندیل است، اما در واقع، میدانید، سازندهای سنگیای هستند که غار از آنها تشکیل شدهاست.
و بعد استالاگمیتهایی وجود دارند که از زیر زمین غار میآیند و از آبی که از سقف غار میچکد و روی زمین میچکد تشکیل میشوند و بنابراین در طول سالیان بسیار زیاد سنگ روی کف شروع به شکل گرفتن رو به بالا میکند. و بیشتر گرد یا مسطح هستند.
خلاصه ما استالاگمیتها و استالاکتیتها را دیدیم. واقعاً میتواند خیلی زیبا باشد. میتوانند نوعی ظاهر کریستالی درخشان داشته باشند.
و من به یاد دارم زمانی که ما در اآن قسمت بودیم، واقعاً مانند یک اتاق بزرگ بود. و قسمتی بود که میتوانستید بالا بروید و بعد یک دهانهی گرد وجود داشت و میتوانستید از این قسمت از صخره به پایین سر بخورید.
همهی ما بهنوبت این کار را انجام دادیم، آنهایی که میخواستند. خیلی لذتبخش بود. من داشتم فکر میکردم که، وای، این واقعاً لذتبخش است. خیلی هم بد نیست.
میدانید، من واقعاً نمیدانستم انتظار چه چیزی را داشته باشم، اما میدانستم که بعضی از افرادی که به غار میروند ممکن است بهدلیل تاریکی دچار کلاستروفوبیک شوند. نمیدانند به کجا میروند.
همهچیز داشت خوب پیش میرفت. بعد نزدیک به انتها، در یک خط بهدنبال یکدیگر راه میرویم. اِیجی پشت سر من بود. متوجه شدم که سقف غار کمی پایینتر میآید، به همین دلیل در حین راه رفتن مجبور بودیم خم شویم. کمکم داشتیم میخزیدیم.
سقف آنقدر پایین آمد که مجبور شدیم پایین بیاییم و مثل بچهها روی دست و زانو گاگله برویم. اِیجی پشت من است. من جلو هستم. افراد دیگری جلوی من هستند.
سقف آنقدر پایین بود که، یادتان باشد ما آن کلاههای ایمنی را به سر داشتیم. اِیجی در یک لحظه چیزی به من گفت. یادتان باشد، او پشت من است. چیزی به من گفت و من چون نمیتوانستم بشنوم سرم را برگرداندم و دوباره گفت و من هم جوابش را دادم. یادم نیست چه گفت و چه از من پرسید.
به هر حال، شروع کردم سرم را بهسمت جلو برگردانم تا بتوانم به چهار دست و پا رفتن به جلو ادامه دهم، اما نمیتوانستم سرم را برگردانم. در اینجا آنقدر پایین آمده بود، فکر میکنم تقریباً روی شکممان بودیم و باید خودمان را میکشیدیم.
نمیتوانستم سرم را به جلو برگردانم. بنابراین نمیتوانستم ببینم کجا میروم و کمی دستپاچه، کمی مضطرب شدم. و اِیجی سعی میکرد من را آرام کند، «اشکالی نداره، اوکِیه.»
و او مجبور شد نورش را به اطرافم بتاباند تا جلوی من روشن شود تا بتواند من را راهنمایی کند که چگونه بروم، چون سیاه، کاملاً سیاه بود.
یادم نیست چقدر طول کشید، اما بله، همان طور که گفتم کمی دستپاچه بودم. در نهایت، از آن بیرون آمدیم و توانستیم دوباره بایستیم و تجربهی خیلی خی خوبی بود. خوشحالم که این کار را کردم.
و همان طور که گفتم، میخواهم یک عکس داشته باشم، دو عکس، یکی از اِیجی، یکی از خودم که از غار از داخل آب بیرون میآیم. فکر میکنم احتمالاً ظاهرمان خیلی کثیف بوده باشد.
پس بهدنبال آن عکسها باشید. این مکانی که ما به آنجا رفتیم در واقع چند ساعت از آتن فاصله داشت، جایی که دانشگاه جورجیا در آن بود و ما آنجا زندگی میکردیم. در واقع آن شب با گروه اردو زدیم که این هم لذتبخش بود. توانستیم اردو بزنیم، در چادرها بخوابیم.
و در کل تجربهی خیلی خوبی بود. در واقع من کمی پیش دربارهی آن با اِیجی تلفنی صحبت میکردم. دیدن این عکسها خاطرات خوبی را زنده کرد و او دربارهی این صحبت میکرد که… باید بهزودی دوباره چنین کاری را انجام دهیم.
خندهدار هم هست، من داشتم به عکسها نگاه میکردم و متوجه شدم که افراد گروه ما شلوار جین و پیراهنهای خوب پوشیده بودند و بعد ما اینجا… اِیجی و من با این لباسهای سبز ارتشی کثیف، یا کثیف نه، میدانید، یک تکه لباس سرهمی که پوشیده بودیم.
و من خیلی خوشحالم که او قبلاً غارنوردی کرده بود و میدانست که ما واقعاً کثیف خواهیم شد، بنابراین من اهمیتی به کثیف شدن آن لباس نداشتم، اما فکر میکنم خیلی از آن افراد اصلاً نمیدانستند. آنها قبلاً هرگز غارنوردی نکرده بودند.
به هر حال، این تجربهی من بود، اولین و تنها غارنوردی من و شاید دوباره این کار را انجام دهیم، چه کسی میداند.
اگر فعالیتهایی در فضای باز هست که از انجام آنها لذت میبرید یا در گذشته انجام دادهاید، دوباره آن را انجام ندادهاید اما واقعاً اوقات خوبی را سپری کرده بودید، در سایت اجتماعی با ما به اشتراک بگذارید. ما دوست داریم دربارهی آن بشنویم.
خیلی خب، این پایان تفسیر من برای گفتوگوی دوران دانشگاه است و ماه آینده شما را میبینم.
متن انگلیسی درس
College Life – Commentary Lesson
Hi, this is Kristin, welcome back to the commentary for the conversation College Life.
So AJ and I actually met in Athens, Georgia, Athens being the college town that University of Georgia is in. But AJ’s older than me so I was still in college. I was in my senior year or my last year at the University of Georgia taking a class that was actually at the local hospital and AJ happened to be volunteering there at the hospital so we met.
So AJ and I have known each other for a long time. He had already been out of college a few years at that point.
Anyway, we met and we quickly realized that we liked doing outdoor activities, meaning going hiking, going camping. So as AJ mentioned in the conversation, one of the things that he liked about the University of Georgia were the clubs and the organizations.
Well, there was one organization called GORP and the letters in GORP stand for Georgia Outdoor Recreation Program. And they would do all kinds of trips, outdoor trips.
So they would go… They would take students as well as non-students, they would take them rock climbing or white water rafting or hiking or camping, just many different things, canoeing.
So AJ and I decided to go on a trip with this group GORP and we decided to go caving. So let me tell you about our experience caving.
We actually got two of our friends to go with us and then we’re with these other students as well as non-students, because like I said, people from the community could go on these trips also. And AJ had actually been caving before.
Let me first explain what a cave is. A cave is an opening in the ground or in the side of a mountain. So it can be really large or it can be a small space. Or if you go inside, it could start off being small and then there’s areas where it gets bigger, larger. It can vary. It can be very different.
So AJ had actually been caving before. Another word for caving is called spelunking.
And so he knew what to expect. I’d never been before and I don’t think that our two friends had either.
But because AJ had been before he knew that we were probably going to get very dirty. So we went to a store that sold cheap army clothing and AJ and I bought these what’s called a jumpsuit. It’s a one-piece, it was pants as well as a top but it’s combined so it’s one piece of clothing.
And they were this army green color. So we were wearing those and then we’d also bought some gloves. And then the group, GORP, supplied us with these hard hats that had these headlamps on them. A headlamp is a flashlight that you wear on your head.
So I actually have a hardhat here. This was to protect our head. It’s a hard plastic. And then we had a light, like this, that they put on the hat. And then we were wearing gloves to protect our hands.
Now I don’t have that. This isn’t what I actually wore. I just happened to have this and thought that I would put it on for you. I don’t have that green outfit anymore. But the gloves were really good to protect our hands.
And I actually have a picture of AJ and I that I will try to embed it after this commentary so look for that. It’s a picture of he and I coming out of the cave at the end.
Okay, so I’m excited. I don’t know what to expect. We went up to the northern part of Georgia where there’s mountains and if I remember correctly this particular cave was in the side, the entrance was in the side of a hill. Not, y’know, a small mountain in other words.
And there was actually, I didn’t remember this, but I was looking at my pictures and we had taken a picture of the entrance. There was actually water coming down at the entrance, so immediately going in and coming out at the end, we got wet.
We go in with the group and we’re with a guide as well. The person that was guiding us had experience in this cave so he knew where we were going to be going.
We needed those headlamps though, those flashlights, to see because it was dark inside. So we go in with our group and I remember in the very beginning, well, let me explain, too.
There’s two types of caves. There’s vertical caves and there’s horizontal caves. We were entering into a vertical cave which means vertical is going across like this. Horizontal is up and down.
So we were actually going into the cave. We started off walking. We had to kind of bend down low because the ceiling or the top of the cave was a little low. But we were actually walking in horizontally.
If you enter a vertical cave, you actually go down in, you rappel in. It’s called rappelling. You go down in using a rope and someone’s lowering you down in.
That’s a little more difficult to do so I didn’t want to do a cave like that. I knew you needed experience with rappelling and probably with caving as well.
So we did, you know… this trip was a horizontal cave, so I remember going in and there were all so… it was really dark inside and cool. The air was cool and it was really moist because there’s water that comes in from the ceiling.
So because of this water, we were actually seeing a lot of stalactites… stalactites, it’s a little difficult for me to say, which are formations of the rock of the cave, the ceiling.
So water comes in through the ceiling and over many, many years it starts to shape the ceiling in a way of bringing it down so it looks like an icicle.
Stalactites are pointed. They look like icicles, the shape of them look like icicles, but they’re actually then, y’know, they’re the formations of the rock that the cave is made up of.
And then there are stalagmites which come from the ground of the cave and they’re formed from water coming from the ceiling of the cave dripping down onto the floor and so over many, many years the rock on the floor starts to form upward. And they are more rounded or flat.
So we saw stalagmites and stalactites. It can actually be really beautiful. They can have kind of a shining crystal look to them.
And I remember at one point we’re in this area, it was really like a large room. And there was a part where you could climb up and then there was a round opening and you could slide down this part of the rock.
So we all took a turn doing that, those who wanted to. That was quite fun. So I was thinking, wow, this is really fun. It’s not so bad.
Y’know, I didn’t really know what to expect but I did know that some people going into a cave might get claustrophobic because it’s dark. They don’t know where they’re going.
All was going well. Then towards the end, we’re walking in a line following each other. AJ was behind me. I noticed that the ceiling of the cave started getting a little lower so we’re starting to have to bend down as we’re walking. Eventually we were crawling.
The ceiling got so low that we had to just get down and crawl like a baby on our hands and knees. So AJ’s behind me. I’m in front. There’s other people in front of me.
The ceiling was so low that, remember we had those hard hats on. AJ at one point said something to me. Remember, he’s behind me. He said something to me and I turned my head because I couldn’t hear him and he said it again and I answered him. I don’t remember what he said or what he was asking me.
Anyway, I started to turn my head back to the front so I could continue crawling forward and I couldn’t turn my head. It had gotten so low at this point, I believe we were almost on our stomachs, having to pull ourselves along.
I couldn’t move my head back around to the front. So I couldn’t see where I was going and I got a little nervous, a little anxious. And AJ was trying to calm me down, “It’s okay, it’s okay.”
And he had to shine his light around me so it would shine out in front of me so he could direct me on how to go because it was black, total black.
So I don’t remember how long that lasted but it was, yeah, as I said I was a little nervous. So finally, we came out of that and were able to actually stand up again and it was a very, very good experience. I’m glad that I did it.
And like I said, I want to have a picture, two pictures, one of AJ, one of myself, coming out of the cave through the water. I think we probably looked pretty dirty.
And so look for those pictures. This place that we went to actually was a few hours from Athens where University of Georgia was, where we were living. So we actually camped that night with the group, which was also fun. We got to camp, sleep in tents.
And it was overall a really good experience. I was actually just talking to AJ earlier on the phone about that. It brought back good memories looking at these pictures and he was talking about how we should have… we should do something like that again soon.
It’s also funny, I was looking at the pictures and I noticed people in our group were wearing jeans and nice shirts and then here were… here’s AJ and I in these dirty, or not dirty, but these green army jumpsuits, y’know, one piece of clothing suits that we were wearing.
And I’m so glad that he had been caving before and he knew that we would get really dirty so I didn’t care about getting that outfit dirty but I think a lot of those people, they had no idea. They’d never been caving before.
So anyway, that was my experience, my first and only time caving and maybe we’ll do it again, who knows.
If there’s any outdoor activities that you enjoy doing or that you’ve done in the past, you haven’t done it again but you had a really good time, you should share on the social site with us. We’d love to hear about that.
Alright, this concludes my commentary for the conversation College Life and I’ll see you next month.
مشارکت کنندگان در این صفحه
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.