سرفصل های مهم
داستان کوتاه
توضیح مختصر
در این درس میتوانید لغات مهم و گرامر درس را با استفاده از یک داستان کوتاه و جذاب یاد بگیرید و به درس مسلط شوید.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
درس داستان کوتاه زلزله سلام، خوش اومدین به درس داستان کوتاه مکالمهی زلزله بریم داستان رو شروع کنیم لوک تو سان فرانسیسکو زندگی میکنه. لوک میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره. لوک اینو به دوستش جورج گفت. جورج با خودش فکر کرد که این دور از ذهنه. رد که لوک داره سر به سرش میذاره به لوک گفت: حتما شوخیت گرفته. بنابراین لوک با جورج ۱۰۰ دلار شرط بست که میتونه ۵۰ تا تخممرغ رو تو یک ساعت بخوره. لوک در ده دقیقهی اول ۱۵ تا تخم مرغ رو خورد سپس ناگهان زمین شروع به لرزیدن کرد. یه زمین لرزه درست در شرق سن فرانسیسکو رخ داد. لوک تعجب نکرد چون زلزله در سن فراسیسکو خیلی متداوله. لوک گفت: وقتی که تو سن فرانسیسکو زندگی میکنی، مشخصه که زلزله رو تجریه میکنی. جورج گفت: قطعا بعد لوک باقی تخممرغها رو تو ۲۲ دقیقه خورد و جورج باید ۱۰۰ دلار بهش میداد. اوکی، خب اینم داستانمون بود. حالا داستان رو از اول شروع میکنم و همینطوری که داستان رو میخونم سوال میپرسم و مثل همیشه لطفا سوالات رو بلند جواب بدین. اگه زمان بیشتری نیاز دارین میتونین آیپد یا امپی تری پلیرتون رو پاز کنید (مکث رو بزنید) و هر چقدر برای جواب دادن زمان لازم دارید صرف کنید. البته اگه فقط دلتون میخواد سوالات رو گوش کنید و بهشون جواب ندین هم خوبه و مشکلی نیست. خب، بریم شروع کنیم. لوک تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه. آیا لوک تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه؟ بله، زندگی میکنه. لوک تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه. کی تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه؟ لوک. لوک تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه. آیا لری و لوک تو سن فرانسیسکو زندگی میکنن؟ لوک زندگی میکنه. لوک تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه. آیا لری تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه؟ نه، لری تو سن فرانسیسکو زندگی نمیکنه. لوک کجا زندگی میکنه؟ سن فرانسیسکو. لوک تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه. آیا لوک تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه یا نیویورک؟ سن فرانسیسکو. اون تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه. آیا لوک تو نیویورک زندگی میکنه؟ نه لوک تو نیویورک زندگی نمیکنه. آیا لوک تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه؟ بله، بله، درسته. لوک تو سن فرانسیسکو زندگی میکنه. لوک میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره آیا لوک میتونه پنجاه تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره؟ بله، میتونه. منظورم اینه که بنظر زیاد میاد، ولی اون میتونه این کارو انجام بده. اون میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره. لوک چیکار میتونه بکنه؟ خب، اون میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره. آیا لوک میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره یا میتونه یه کتاب رو تو یه هفته بخونه؟ اون میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره. لوک میتونه یه کتاب رو تو یه هفته بخونه؟ نه، نه، لوک یه کتاب رو تو یه هفته نمیخونه. کی میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یه ساعت بخوره؟ لوک. لوک میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره. آیا برادر لوک، استنلی، میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره؟ نه، استنلی نمیتونه. آیا لوک میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخونه؟ بله، میتونه. لوک میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره. لوک تو یک ساعت چی میتونه بخوره؟ میتونه ۵۰ تا تخم مرغ بخوره یا دو تکه نون؟ پنجاه تا تخم مرغ، اون میتونه ۵۰ تا تخم مرغ تو یک ساعت بخوره. تو یک ساعت لوک چندتا تخم مرغ میتونه بخوره؟ خب، میتونه ۵۰ تا بخوره. میتونه ۵۰ تا تخم مرغ تو یک ساعت بخوره. تو یک ساعت میتونه ۵۰ تا تخم مرغ بخوره یا شصت تا؟ پنجاه تا، میتونه تو یک ساعت ۵۰ تا تخم مرغ بخوره. تو چه مدت زمانی میتونه ۵۰ تا تخم مرغ بخوره؟ خب، یک ساعت براش زمان میبره. میتونه تو یک ساعت ۵۰ تا تخم مرغ بخوره. آیا لوک میتونه تو یک ساعت ۵۰ تا تخم مرغ بخوره یا ۱۰ دقیقه؟ یک ساعت. میتونه تو یک ساعت ۵۰ تا تخم مرغ بخوره. آیا لوک میتونه تو یک ساعت پنجاه تا تخم مرغ بخوره؟ آره، میتونه. لوک میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره. لوک به دوستش جورج گفت. آیا لوک به دوستش جورج گفت؟ قطعا گفت. لوک به دوستش جورج گفت. لوک چیکار کرد؟ درسته، به دوستش جورج گفت. آیا لوک مقداری تخم مرغ خورد یا به رفیقش جورج گفت؟ به دوستش جورج گفت. چه کسی به رفیقش جورج گفت؟ آیا برادر لوک، استنلی، به جورج گفت؟ نه، استنلی نگفت. آیا لوک به جورج گفت؟ بله، گفت. لوک به جورج گفت. لوک به چه کسی گفت؟ به مادرش گفت؟ نه، به مادرش نگفت. آیا به جورج گفت؟ بله، بله، درسته. به جورج گفت. لوک چه چیزی به جورج گفت؟ اون امتیاز بازی فوتبال رو گفت؟ نه این اون چیزی نیست که بهش گفت. بهش گفت که میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره؟ قطعا گفت، همینو بهش گفت. آیا لوک به جورج گفت که میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره؟ آره، گفت. این همون چیزیه که به دوستش جورج گفت. جورج فکر کرد که این دور از ذهنه. آیا جورج فکر کرد که این دور از ذهنه؟ بله، فکر کرد. جورج فکر کرد که این دور از ذهنه. جورج چه فکری کرد؟به این فکر کرد که قراره بارون بباره؟ نه جورج به این فکر نکرد که قراره بارون بباره. به این فکر کرد که دور از ذهن بنظر میرسه؟ بله، فکر کرد. فکر کرد که دوز از ذهنه. آیا به این فکر کرد که قابل باوره؟ نه، اینطوری فکر نکرد که قابل باور به نظر میاد. far-fatched به معنی قابل باور نیست. آیا فکر کرد که غیر قابل باوره؟ آره آره، فکر کرد. جورج فکر کرد که این دور از ذهن بنظر میاد، که دقیقا مثل اینه که بگی: اون فکر کرد که این باور نکردنیه. جورج فکر کرد چی دور از ذهنه؟ آیا جورج به این فکر کرد که اینکه لوک بتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره دور از ذهنه؟ بله، بله درسته. اون فکر کرد که دور از ذهن یا غیرقابل باوره. آیا جورج فکر کرد که لوک میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره؟ نه فکر نکرد. او فکر کرد که دور از ذهن یا غیرقابل باور به نظر میاد. چه کسی فکر کرد که این دور از ذهنه؟ آیا لوک فکر کرد که این دور از ذهنه؟ نه، لوک فکر نکرد که این دور از ذهن بنظر میاد. آیا جورج فکر کرد که این دور از ذهن بنظر میاد؟ اره، آره اینطور فکر کرد. جورج فکر کرد که این دور از ذهنه. آیا جورج فکر کرد که غیرقابل باوره؟ آره، اینطوری فکر کرد. اون فکر کرد که این دور از ذهن یا غیرقابلباوره. far-fetched یعنی غیرقابل باور. اون فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره آیا فکر کرد که لوک سر به سرش میذاره؟ بله، اینطوری فکر کرد. اون فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره. فکر کرد لوک داره چیکار میکنه؟ سر به سرش میذاره، فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره. آیا فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره یا دستشو گاز میگیره؟ سر به سرش میذاره، فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره. آیا اون فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره؟ آره، اینطور فکر کرد. فکر کرد که جورج داره سر به سرش میذاره. آیا اون فکر کرد که لوک داره با دروغ گفتن بهش شوخی میکنه و تظاهر میکنه که دروغش حقیقت داره؟ آره، آره، همین فکرو کرد. وقتی گفته میشه یکی داره سر به سرت میذاره یعنی اون شخص داره با دروغ گفتن با تو شوخی میکنه و تظاهر میکنه که اون دروغ حقیقت داره. بنابراین اون فکر کرد که لوک داره این کارو میکنه. چه کسی فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره؟ جورج فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره یا لئو؟ جورج. جورج فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره. آیا جورج فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره؟ آره، فکر کرد، اون فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره. او فکر کرد که چه کسی داره سر به سرش میذاره؟ آیا فکر کرد که مادر لوک داره سر به سرش میذاره؟ نه، اون فکر نکرد که مادر لوک داره این کارو میکنه. آیا فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره؟ بله، لوک، اون فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره. آیا جورج فکر کرد که لوک داشته با دروغ گفتن بهش، باهاش شوخی میکرد و تظاهر میکرد که دروغش حقیقت داره؟ آره، اینطوری فکر کرد. اون فکر کرد که لوک داشت با دروغ گفتن بهش، باهاش شوخی میکرد و تظاهر میکرد که اون دروغ حقیقت داره، که مثل اینه که بگیم: اون فکر کرد که لوک داره سر به سرش میذاره. اون به لوک گفت: حتما شوخیت گرفته آیا به لوک گفت حتما شوخیت گرفته؟ آره، آره دقیقا همینو گفت. اون به لوک گفت حتما شوخیت گرفته آیا به لوک گفت که این حرفش نمیتونه جدی باشه؟ آره، آره گفت اون گفت: حتما شوخیت گرفته که معنیش یعنی نمیتونی جدی باشی (این حرفت نمیتونه جدی باشه). چه کسی به لوک گفت که حتما شوخیت گرفته؟ استنلی بهش گفت؟ نه، استنلی نگفت. آیا جورج به لوک گفت که شوخیش گرفته؟ آره، درسته. جورج به لوک گفت که حتما شوخیش گرفته. آیا جورج به لوک گفت که نمیتونه جدی بوده باشه؟ بله، گفت. یادت باشه که جملهی you’ve got to be kidding به معنی همون you can’t be serious هست. چرا جورج فکر میکنه که لوک شوخی میکنه؟ خب، اون فکر نمیکنه که لوک بتونی ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره. آیا جورج فکر میکنه که لوک میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره؟ نه، نه فکر نمیکنه. اون بهش گفت: حتما شوخیت گرفته که یعنی فکر نمیکنه حرفی که لوک زده حقیقت داشته باشه. و لوک بهش گفته بود که میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره. و دقیقا همین موقع جورج گفت: حتما شوخیت گرفته. بنابراین لوک با جورج ۱۰۰ دلار شرط بست که میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره! آیا لوک با جورج ۱۰۰ دلار شرط بست که میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره؟ بله، اینکارو کرد. لوک ۱۰۰ دلار با جورج شرط بست که میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره. باشه، پس لوک چیکار کرد؟ خب، با جورج شرط بست که میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره. چه کسی۱۰۰ دلار با جورج شرط بست؟ آیا لوک با جورج شرط بست یا استنلی؟ لوک شرط بست. لوک با جورج شرط بست. آیا استنلی با جورج شرط بست نه، استنلی با جورج شرط نبست. آیا لوک با جورج شرط بست؟ آره لوک با جورج شرط بست ، ۱۰۰ دلار باهاش شرط بست لوک چقدر با جورج شرط بست؟ ۱۰۰ دلار، اون صد دلار باهاش شرط بست. آیا لوک ۵۰۰ دلار با جورج شرط بست؟ نه اونقدر زیاد باهاش شرط نبست. آیا لوک ۱۰۰ دلار با جورج شرط بست؟ آره، درسته اون ۱۰۰ دلار شرط بست. لوک با چه کسی شرط بست؟ آیا لوک با جورج شرط بست یا استنلی؟ خب، اون با جورج شرط بست اون ۱۰۰ دلار با جورج شرط بست. لوک سر چی با جورج شرط بست؟ آیا باهاش شرط بست که میتونه کیک بپزه؟ نه شرط نبست که میتونه کیک بپزه. آیا لوک باهاش شرط بست که میتونه ۵۰ تا تخم مرغ در یک ساعت بخوره؟ بله، این شرط رو بست. همین چیزی بود که سرش شرط بست. باهاش شرط بست که میتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو در یک ساعت بخوره. لوک چندتا تخم مرغ باید بخوره تا بتونه شرط رو ببره؟ باید ۵۰ تا تخم مرغ بخوره یا صد تا؟ پنجاه تا تخم مرغ، او باید ۵۰ تا تخم مرغ بخوره تا شرط رو ببره. لوک چقدر زمان داره تا بتونه ۵۰ تا تخم مرغ رو بخوره؟ اون یک ساعت وقت داره یا یک روز تا تخم مرغها رو بخوره؟ خب، اون یک ساعت وقت داره تا تخم مرغ ها رو بخوره. اگه لوک در یک ساعت ۲۰ تا تخم مرغ بخوره آیا شرط رو برنده میشه؟ نه برنده نمیشه اون باید پنجاه تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره تا شرط رو ببره. اگه لوک ۲۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت بخوره، آیا جورج شرط رو میبره؟ بله میبره اگر لوک ۲۰ تا تخم مرغ در یک ساعت بخوره یعنی که شرط رو باخته و جورج شرط رو میبره. لوک ۱۵ تا تخم مرغ رو در ده دقیقهی اول خورد. آیا لوک ۱۵ تا تخم مرغ رو در ده دقیقهی اول خرد؟ بله، خورد. اون ۱۵ تا تخم مرغ رو در ده دقیقهی اول خورد. لوک در ده دقیقهی اول چه کرد؟ خب، ۱۵ تا تخم مرغ خورد. آیا لوک ده تا تکه نان خورد یا ۱۵ تا تخم مرغ؟ ۱۵ تا تخم مرغ. آیا لوک ۱۰ تکه نان خورد؟ نه او هیچ نانی نخورد. آیا لوک ۱۵ تخم مرغ خورد؟ بله، خورد. اون ۱۵ عدد تخم مرغ خورد. چه کسی در ده دقیقهی اول ۱۵ تخم مرغ خورد؟ لوک خورد. لک ۱۵ تخم مرغ در ده دقیقهی اول خورد. آیا جورج در ده دقیقهی اول ۱۵ تخم مرغ خورد یا لوک؟ لوک خورد. لوک ۱۵ تخم مرغ در ده دقیقهی اول خورد. آیا ویل اسمیث ۱۵ تخم مرغ در ده دقیقهی اول خورد؟ نه ویل اسمیث نخورد. آیا لوک ۱۵ تخم مرغ در ده دقیقهی اول خورد؟ بله، درسته. لوک ۱۵ تا تخم مرغ در ده دقیقهی اول خورد. لوک تو چه مدت زمانی ۱۵ تا تخم مرغ رو خورد؟ سی دقیقه زمان برد؟ نه، اونقدر زیاد طول نکشید. ۱۰ دقیقه طول کشید تا لوک ۱۵ تا تخم مرغ رو بخوره؟بله، درسته. ده دقیقه طول کشید. لوک ۱۵ تا تخم مرغ رو تو ده دقیقهی اول خورد. بعد به طور ناگهانی زمین شروع به لرزیدن کرد. آیا زمین ناگهان شروع به لرزیدن کرد؟ بله، بله، لرزید. ناگهان زمین شروع به لرزیدن کرد. چه اتفاقی افتاد؟ خب، زمین ناگهان شروع به لرزیدن کرد. آیا زمین شروع به لرزیدن کرد یا درخت شروع کرد به افتادن؟ زمین شروع به لرزیدن کرد. آیا درخت شروع به افتادن کرد؟ نه، درخت شروع به افتادن نکرد. آیا زمین ناگهان شروع به لرزیدن کرد؟ آره، درسته. زمین ناگهان شروع به لرزیدن کرد. آیا زمین یک مرتبه شروع به لرزیدن کرد؟ خب، بله، این اتفاق افتاد چون ناگهان شروع به لرزیدن کرد. آیا زمین بدون هیچ هشداری شروع به لرزیدن کرد؟ بله، بله کرد. زمین ناگهان شروع به لرزیدن کرد که یعنی زمین یک مرتبه و بدون هیچ هشداری شروع به لرزیدن کرد. آیا زمین ناگهان شروع به لرزیدن کرد؟ بله، بله، شروع به لرزیدن کرد. ناگهان زمین شروع به لرزیدن کرد. زمین لرزهای درست در شرق سن فرانسیسکو رخ داد. آیا زمین لرزه درست در شرق سن فرانسیسکو رخ داد؟ بله، همینطور بود. زمین لرزهای در شرق سن فرانسیسکو رخ داد. آنجا چه اتفاقی افتاد؟ زمین لرزه بود یا باران شدید؟ زلزله، زلزله رخ داد. زلزله کجا رخ داد؟ در شرق سن فرانسیسکو، زلزله در شرق سان فرانسیسکو رخ داد. آیا زلزله در شرق سن فرانسیسکو بود؟ خب، بله بله، همینطور بود. اون درست در شرق سن فرانسیسکو رخ داد که یعنی همان در شرق سن فرانسیسکو رخ داد. آیا زلزله در شرق سن فرانسیسکو بود؟ بله، بود. زلزلهای در شرق سن فرانسیسکو رخ داد. لوک تعجبی نکرد. پس آیا لوک متعجب (شگفت زده) بود؟ نه، نبود. او متعجب نبود. چه کسی متعجب نبود؟ آیا ویل اسمیث متعجب نبود؟ نه، ما اینجا در مورد ویل اسمیث صحبت نمیکنیم. آیا لوک متعجب نبود؟ بله، درسته. لوک متعجب نبود. لوک برای چی متعجب نبود؟ آیا متعجب نبود که قیمت بنزین بالا رفته؟ نه، موضوع این نبود. بخاطر زلزله متعجب نبود؟ بله، درسته. متعجب نبود. او متعجب نبود که زلزله رخ داد. چون زمین لرزه در سن فرانسیسکو خیلی متداوله. آیا زمین لرزه در سن فرانسیسکو متدواله؟ بله، هست. زمین لرزه در سن فرانسیسکو خیلی متدواله. خب، پس چه چیزی در سن فرانسیسکو متدواله؟ ماشین قرمز در سن فرانسیسکو متدواله یا زمین لرزه؟ زمین لرزه متدواله. زمین لرزه در سن فرانسیسکو خیلی متدواله. آیا ماشین قرمز در سن فرانسیسکو فت و فراوونه؟ نه، ماشین قرمز نیست. آیا ماشین قرمز در سن فرانسیسکو فت و فراوونه؟ بله، هست. زمین لرزه در سن فرانسیسکو خیلی متدواله. آیا زمین لرزه در سن فرانسیسکو خیلی زیاده؟ آره، درسته. زمین لرزه خیلی تو سن فرانسیکو زیاده که یعنی زلزله تو سن فرانسیسکو متدواله. A dime a dozen یعنی خیلی متداول. چرا لوک متعجب نبود؟ آیا بخاطر اینکه زلزله خیلی تو سن فرانسیسکو متدواله متعجب نبود؟بله، بله درسته. اون متعجب نبود چون زلزله در سن فرانسیسکو خیلی متدواله. آیا لوک متعجب نبود به این دلیل که زلزلهها خیلی تو سن فرانسیسکو متدوالن؟ بله، درسته، بخاطر همین. لوک میدونست که زلزله در سن فرانسیسکو خیلی رایجه بنابراین وقتی که زلزله رو احساس کرد تعجب نکرد، چون میدونست که زمین لرزه در سن فرانسیسکو زیاد یا متدواله. لوک گفت: وقتی که تو سن فرانسیسکو زندگی میکنی مشخصه که (شکی نیست که) زلزله احساس میکنی. آیا وقتی تو سن فرانسیسکو زندگی میکنی بی شک زلزله احساس میکنی؟ بله، درسته، لوک همین رو گفت. وقتی که در سن فرانسیسکو زندگی میکنی این موضوع غیر حتمیه که زلزله رو تجربه کنید؟ نه غیرحتمی نیست، مشخصه و وقتی بگیم یه چیزی given هست یعنی شکی براش وجود نداره. آیا شکی وجود داره که شما وقتی در سن فرانسیسکو زندگی میکنین زلزله رو حس کنید؟ نه، شکی وجود نداره. شکی نیست، مشخصه. it’s a given یعنی شکی نیست آیا وقتی تو نیویورک زندگی میکنی بی شک زلزله رو تجربه میکنی؟ نه، نیویورک نه، درمورد سن فرانسیسکو صحبت میکنیم. آیا مشخصه که وقتی تو سن فرانسیسکو زندگی میکنید زلزله احساس کنید؟ بله، درسته! وقتی در سن فرانسیسکو زندگی میکنید بی شک زلزله رو احساس میکنید. وقتی در سن فرانسیسکو زندگی میکنید چی حتمیه؟ آیا دیدن یه ماشین قرمز حتمیه یا حس کردن زلزله وقتی تو سن فرانسیسکو زندگی میکنی؟ خب، حس کردن زلزله حتمیه. این موضوع حتمیه که وقتی تو سن فرانسیسکو زندگی میکنید زلزله رو احساس کنید. آیا لوک معتقده که اگر در سن فرانسیسکو زندگی کنه حس کردن زلزله حتمیه؟ بله، معتقده. اون گفت بی شک زلزله احساس میکنید. آیا لوک شک داره که وقتی تو سن فرانسیسکو زندگی میکنید زلزله احساس میکنید؟ نه، شکی نداره. اون میگه حتمیه که شما زلزله احساس کنید. جورج میگه: قطعا آیا جورج فکر میکنه که حرفی که لوک زده حقیقت داره؟ بله، بله، اینطور فکر میکنه. جورج گفت: totally که یعنی قطعا، پس داشت با حرف لوک موافقت میکرد. آیا جورج با حرف لوک موافقه؟ بله، هست. اون گفت totally که یعنی قطعا، منظورش این بود که من قطعا با حرفی که زدی موافقم. آیا جورج فکر میکنه که وقتی سن فرانسیسکو زندگی میکنی بی شک زلزله احساس میکنی؟ بله، بله اینطور فکر میکنه. اون قطعا با لوک موفقه و لوک گفت که بی شک وقتی در سن فرانسیسکو زندگی میکنی زلزله رو تجربه میکنی پس این یعنی جورج هم همینطور فکر میکنه. بعد لوک باقی تخم مرغ ها رو تو ۲۲ دقیقه خورد، آیا لوک باقی تخم مرغ ها رو تو ۲۲ دقیقه خورد؟ بله، خورد، اون همینکارو کرد. لوک باقی تخم مرغ ها رو در ۲۲ دقیقه خورد. پس لوک چیکار کرد؟ اون باقی تخم مرغها رو در ۲۲ دقیقه خورد. آیا لوک باقی تخم مرغها رو خورد یا بازی فوتبال رو تماشا کرد؟ اون باقی تخم مرغ ها رو خورد. آیا لوک بازی فوتبال رو تماشا کرد نه، اون بازی فوتبال رو تماشا نکرد. آیا لوک باقی تخم مرغ ها رو خورد؟ قطعا خورد. او باقی تخم مرغ ها رو خورد. چه کسی باقی تخم مرغها رو خورد؟ لوک خورد. لوک باقی تخم مرغها رو خورد. آیا جورج باقی تخم مرغها رو خورد؟ نه، جورج باقی تخم مرغها رو نخورد. لوک در چه مدت زمانی باقی تخم مرغ ها رو خورد ۲۲ دقیقه. لوک باقی تخم مرغ ها رو در ۲۲ دقیقه خورد. آیا ۲۵ دقیقه زمان برد یا ۲۲ دقیقه؟ ۲۲ دقیقه. او برای خوردن باقی تخم مرغها ۲۲ دقیقه زمان گذاشت. بنابراین جورج باید بهش ۱۰۰ دلار میداد. آیا جورج باید بهش ۱۰۰ دلار بده؟ قطعا. جورج باید ۱۰۰ دلار بهش میداد. جورج باید چه کاری میکرد؟ خب، اون باید ۱۰۰ دلار بهش میداد. آیا جورج باید ۵۰ تا تخم مرغ رو میخورد یا بهش ۱۰۰ دلار میداد. باید ۱۰۰ دلار میداد. اون باید ۱۰۰ دلار بهش میداد. جورج باید به چه کسی ۱۰۰ دلار میداد؟ لوک، اون باید ۱۰۰ دلار به لوک میداد. آیا جورج باید ۱۰۰ دلار به بیل کلینتون میداد یا لوک؟ لوک، او باید ۱۰۰ دلار به لوک میداد. آیا لوک باید ۱۰۰ دلار به جورج میداد؟ نه اون نباید بهش ۱۰۰ دلار میداد. جورج باید به لوک ۱۰۰ دلار میداد. چه مقدار پول جورج باید به بهش میداد؟ یک صد دلار، اون باید بهش ۱۰۰ دلار میداد. آیا اون باید ۱۰۰ دلار بهش میداد یا ۷۰۰ دلار؟ صد دلار. چرا جورج باید بهش ۱۰۰ دلار میداد؟ خب، اون باید بهش ۱۰۰ دلار میداد چون لوک تمام ۵۰ تا تخم مرغ رو تو یک ساعت خورد؟ آیا جورج شرط رو باخت؟ بله، بله باخت. جورج شرط رو باخت چون لوک تمام ۵۰ تا تخم مرغ رو در کمتر از یک ساعت خورد. آیا لوک شرط رو برد؟ بله، برد. لوک شرط رو برد چون همهی ۵۰ ا تخم مرغ رو در کمتر از یک ساعت خورد. خب، رسیدیم به پایان داستانمون که این یعنی به انتهای داستان کوتاه مکالمهی زمین لرزه رسیدیم. حالا نوبت شماست که داستان رو خودتون بگید. یادتون باشه که نباید همهی کلمات داستان رو حفظ کنید بلکه باید از اصلاحاتی که مرور کردیم استفاده کنید. اصطلاحاتی که استفاده کردیم اینا بودن: دور از ذهن، دست انداختن، حتما شوخیت گرفته، ناگهان، شرق، فت و فراوون/ متدوال، بدون شک/مشخصه که، کاملا/ قطعا خب، حالا خودتون داستان رو تعریف کنید و یادتون باشه اگه احتیاج دارید که یک بار دیگه به درس گوش بدید، میتونید این کار رو انجام بدید. خب، خیلی ممنون و دفعهی بعد میبینیمتون.
متن انگلیسی درس
Earthquakes Mini-Story Lesson
Hello, welcome to the mini-story lesson for the conversation titled “Earthquakes.” Let’s get started with the story.
Luke lives in San Francisco.
Luke can eat fifty eggs in one hour. Luke told his friend George. George thought this seemed far-fetched. He thought that Luke was pulling his leg.
“You’ve gotta be kidding,” he said to Luke.
So Luke bet George $100 that he can eat fifty eggs in one hour.
Luke ate fifteen eggs in the first ten minutes then all of a sudden the ground started to shake. There was an earthquake due east of San Francisco. Luke was not surprised because earthquakes are a dime a dozen in San Francisco.
“When you live in San Francisco, it’s a given that you will feel an earthquake,” said Luke.
“Totally,” said George.
Then Luke ate the rest of the eggs in twenty-two minutes so George had to give him $100.
Okay, so that’s our story. Now I will start at the beginning of the story and as I read the story I will ask questions and as always, please answer the questions out loud.
If you need a little more time then you can pause your iPod or your mp3 player and take as much time as you need to answer the questions.
Of course, if you just feel like listening to the questions and not answering them, that’s fine as well.
Okay, so here we go.
Luke lives in San Francisco.
Does Luke live in San Francisco?
Yes, he does. Luke lives in San Francisco.
Who lives in San Francisco?
Luke. Luke lives in San Francisco.
Does Larry or Luke live in San Francisco?
Luke does. Luke lives in San Francisco.
Does Larry live in San Francisco?
No, Larry doesn’t live in San Francisco.
Where does Luke live?
San Francisco. Luke lives in San Francisco.
Does Luke live in New York or San Francisco?
San Francisco. He lives in San Francisco.
Does Luke live in New York?
No, Luke doesn’t live in New York.
Does Luke live in San Francisco?
Yes, yes, that’s correct. Luke lives in San Francisco.
Luke can eat fifty eggs in one hour.
Can Luke eat fifty eggs in one hour?
Yes, he can. I mean that sounds like a lot of eggs but he can do it. He can eat fifty eggs in one hour.
What can Luke do?
Well, he can eat fifty eggs in one hour.
Can Luke eat fifty eggs in one hour or read a book in one week?
He can eat fifty eggs in one hour.
Can Luke read a book in one week?
No, no, Luke’s not reading a book in one week.
Who can eat fifty eggs in one hour?
Luke. Luke can eat fifty eggs in one hour.
Can Luke’s brother Stanley eat fifty eggs in one hour?
No, no, Stanley.
Can Luke eat fifty eggs in one hour?
Yes, he can. Luke can eat fifty eggs in one hour.
What can Luke eat in one hour? Can he eat fifty eggs or two pieces of bread?
Fifty eggs, he can eat fifty eggs in one hour.
How many eggs can Luke eat in one hour?
Well, he can eat fifty. He can eat fifty eggs in one hour.
Can he eat fifty or sixty eggs in one hour?
Fifty, he can eat fifty eggs in one hour.
How much time does it take Luke to eat fifty eggs?
Well, it takes him one hour. He can eat fifty eggs in one hour.
Can Luke eat fifty eggs in one hour or ten minutes?
One hour. He can eat fifty eggs in one hour.
Can Luke eat fifty eggs in one hour?
Yes, he can. Luke can eat fifty eggs in one hour.
Luke told his friend George.
Did Luke tell his friend George?
He certainly did. Luke told his friend George.
What did Luke do?
That’s right, he told his friend George.
Did Luke eat some eggs or tell his friend George?
He told his friend George.
Who told his friend George? Did Luke’s brother Stanley tell George?
No, it wasn’t Stanley.
Did Luke tell George?
Yes, he did. Luke told George.
Who did Luke tell? Did he tell his mother?
No, he didn’t tell his mother.
Did he tell George?
Yes, yes, that’s correct. He told George.
What did Luke tell George? Did he tell him the score of the football game?
No, that’s not what he told him.
Did he tell him that he can eat fifty eggs in one hour?
He certainly did, that’s what he told him.
Did Luke tell George that he can eat fifty eggs in one hour?
Yes, he did. That’s what he told his friend George.
George thought this seemed far-fetched.
Did George think this seemed far-fetched?
Yes, he did. George thought this seemed far-fetched.
What did George think? Did he think that it was going to rain?
No, George didn’t think that it was going to rain.
Did he think that it seemed far-fetched?
Yes, yes, he did. He thought it seemed far-fetched.
Did he think that it seemed believable?
No, he didn’t think that it seemed believable. Far-fetched does not mean believable.
Did he think that it seemed unbelievable?
Yes, yes, he did. George thought that this seemed far-fetched, which is the same thing as saying that he thought that it seemed unbelievable.
What did George think was far-fetched? Did he think that Luke being able to eat fifty eggs in one hour was far-fetched?
Yes, yes, that’s correct. That’s what he thought was far-fetched or unbelievable.
Did George think that Luke could eat fifty eggs in one hour?
No, he didn’t. He thought that it seemed far-fetched or unbelievable.
Who thought that it seemed far-fetched? Did Luke think that it seemed far-fetched?
No, Luke didn’t think that it seemed far-fetched.
Did George think that it seemed far-fetched?
Yes, yes, he did. George thought this seemed far-fetched.
Did George think that it seemed unbelievable?
Yes, he did. He thought it seemed far-fetched or he thought it seemed unbelievable. Far-fetched means unbelievable.
He thought that Luke was pulling his leg,
Did he think that Luke was pulling his leg?
Yes, he did. He thought that Luke was pulling his leg.
What did he think Luke was doing?
Pulling his leg, he thought that Luke was pulling his leg.
Did he think that Luke was pulling his leg or biting his hand?
Pulling his leg, he thought that Luke was pulling his leg.
Did he think that Luke was pulling his leg?
Yes, he did. He thought that Luke was pulling his leg.
Did he think that Luke was making a joke by lying to him and pretending that the lie was true?
Yes, yes, he did. When someone is said to be pulling your leg, that person is making a joke by lying to you and pretending that the lie was true. So that’s what he thought Luke was doing.
Who thought that Luke was pulling his leg? Did George or Leo think that Luke was pulling his leg?
George. George thought that Luke was pulling his leg.
Did George think that Luke was pulling his leg?
Yes, he did, he thought that Luke was pulling his leg.
Who did he think was pulling his leg? Did he think that Luke’s mother was pulling his leg?
No, he didn’t think Luke’s mother was doing it.
Did he think that Luke was pulling his leg?
Yes, Luke, he thought Luke was pulling his leg.
Did George think that Luke was making a joke by lying to him and pretending that the lie was true?
Yes, he did. He thought that Luke was making a joke by lying to him and pretending that the lie was true, which is the same as saying he thought that Luke was pulling his leg.
“You’ve gotta be kidding,” he said to Luke.
Did he tell Luke that he’s gotta be kidding?
Yes, yes, that’s exactly what he said. He said to Luke “You’ve gotta be kidding.” Did he tell Luke that he cannot be serious?
Yes, yes, he did. He said, “You’ve gotta be kidding,” which is the same thing as saying you cannot be serious.
Who told Luke he’s gotta be kidding? Did Stanley tell him?
No, it wasn’t Stanley.
Did George tell Luke he’s gotta be kidding?
Yes, that’s correct. George told Luke he’s gotta be kidding.
Did George tell Luke that he cannot be serious?
Yes, he did. Remember you’ve got to be kidding is the same thing as saying you can’t be serious.
Why does George think that Luke has gotta be kidding? Well, he does not think that Luke can eat fifty eggs in one hour.
Does George think that Luke can eat fifty eggs in one hour?
No, no, he doesn’t. He said to him “You’ve gotta be kidding,” which means he did not think that what Luke said was true. And Luke had told him that he can eat fifty eggs in one hour. And then that’s when George said, “You’ve gotta be kidding.”
So Luke bet George $100 that he can eat fifty eggs in one hour.
Did Luke bet George $100 that he can eat fifty eggs in one hour?
Yes, he did. Luke bet George $100 that he can eat fifty eggs in one hour.
Okay, so what did Luke do?
Well, he bet George $100 that he can eat fifty eggs in one hour.
Who bet George $100? Did Luke or Stanley bet George?
Luke did. Luke bet George.
Did Stanley bet George?
No, Stanley didn’t bet George.
Did Luke bet George?
Yes, he did. Luke bet George, he bet him $100.
How much money did Luke bet George?
One hundred dollars, he bet him $100.
Did Luke bet George $500?
No, he didn’t bet him that much money.
Did Luke bet George $100?
Yes, that’s correct. He bet him $100.
Who did Luke bet? Did Luke bet George or Stanley?
Well, he bet George. He made a $100 bet with George.
What did Luke bet George? Did he bet him that he can bake a cake?
No, he didn’t bet him that he can bake a cake.
Did Luke bet him that he can eat fifty eggs in one hour?
Yes, he did. That’s what he bet him. He bet him that he can eat fifty eggs in one hour.
How many eggs does Luke have to eat to win the bet? Does he have to eat fifty eggs or one hundred eggs?
Fifty eggs, he has to eat fifty eggs in order to win the bet.
How much time does Luke have to eat the fifty eggs? Does he have one hour or one day to eat the eggs?
Well, he has one hour to eat the eggs.
If Luke eats twenty eggs in one hour, does he win the bet?
No, he doesn’t. He has to eat fifty eggs in one hour in order to win the bet.
If Luke eats twenty eggs in one hour, does George win the bet?
Yes, he does. If Luke eats twenty eggs in one hour, that means that Luke loses the bet and George wins the bet.
Luke ate fifteen eggs in the first ten minutes
Did Luke eat fifteen eggs in the first ten minutes?
Yes, he did. He ate fifteen eggs in the first ten minutes.
What did Luke do in the first ten minutes?
Well, he ate fifteen eggs.
Did Luke eat ten pieces of bread or fifteen eggs?
Fifteen eggs, he ate fifteen eggs.
Did Luke eat ten pieces of bread?
No, he didn’t eat any bread.
Did Luke eat fifteen eggs?
Yes, he did. He ate fifteen eggs.
Who ate fifteen eggs in the first ten minutes?
Luke did. Luke ate fifteen eggs in the first ten minutes.
Did George or Luke eat fifteen eggs in the first ten minutes?
Luke did. Luke ate fifteen eggs in the first ten minutes.
Did Will Smith eat fifteen eggs in the first ten minutes?
No, it wasn’t Will Smith.
Did Luke eat fifteen eggs in the first ten minutes?
Yes, that’s correct. Luke ate fifteen eggs in the first ten minutes.
How much time did it take Luke to eat fifteen eggs? Did it take him thirty minutes?
No, it didn’t take him that long.
Did it take Luke ten minutes to eat fifteen eggs?
Yes, that’s correct. It took him ten minutes. Luke ate fifteen eggs in the first ten minutes.
then all of a sudden the ground started to shake.
Did the ground start to shake all of a sudden?
Yes, yes, it did. All of a sudden the ground started to shake.
What happened?
Well, the ground started to shake all of a sudden.
Did the ground start to shake or a tree start to fall?
The ground started to shake.
Did a tree start to fall?
No, a tree didn’t start to fall.
Did the ground start to shake all of a sudden?
Yes, that’s correct. The ground started to shake all of a sudden.
Did the ground start to shake right away?
Well, yes, it did, because it started to shake all of a sudden.
Did the ground start to shake without any warning?
Yes, yes, it did. It started to shake all of a sudden, which is the same as saying it started to shake right away and without any warning.
Did the ground start to shake all of a sudden?
Yes, yes, it did. All of a sudden the ground started to shake.
There was an earthquake due east of San Francisco.
Was there an earthquake due east of San Francisco?
Yes, there was. There was an earthquake due east of San Francisco.
What was there? Was there an earthquake or a rainstorm?
An earthquake, there was an earthquake.
Where was the earthquake?
Due east of San Francisco, the earthquake was due east of San Francisco.
Was the earthquake east of San Francisco?
Well, yes, yes, it was. It was due east of San Francisco which is the same thing as saying it was east of San Francisco.
Was there an earthquake due east of San Francisco?
Yes, there was. There was an earthquake due east of San Francisco.
Luke was not surprised
So was Luke surprised?
No, he wasn’t. He was not surprised.
Who was not surprised? Was Will Smith not surprised?
No, we’re not talking about Will Smith here.
Was Luke not surprised?
Yes, that’s correct. Luke was not surprised.
What was Luke not surprised about? Was he not surprised that gas prices increased?
No, that’s not it.
Was he not surprised that there was an earthquake?
Yes, that’s correct. He was not surprised. He was not surprised that there was an earthquake.
because earthquakes are a dime a dozen in San Francisco.
Are earthquakes a dime a dozen in San Francisco?
Yes, they are. Earthquakes are a dime a dozen in San Francisco.
Okay, so what are a dime a dozen in San Francisco? Are red cars or earthquakes a dime a dozen in San Francisco?
Earthquakes are. Earthquakes are a dime a dozen in San Francisco.
Are red cars a dime a dozen in San Francisco?
No, not red cars.
Are earthquakes a dime a dozen in San Francisco?
Yes, they are. Earthquakes are a dime a dozen in San Francisco.
Are earthquakes very common in San Francisco?
Yes, that’s correct. Earthquakes are a dime a dozen in San Francisco, which is the same thing as saying earthquakes are very common in San Francisco. A dime a dozen means very common.
Why was Luke not surprised? Was he not surprised because earthquakes are a dime a dozen in San Francisco?
Yes, yes, that’s true. He was not surprised because earthquakes are a dime a dozen in San Francisco.
Was Luke not surprised because earthquakes are very common in San Francisco?
Yes, that’s true, that’s why. Luke knew that earthquakes are a dime a dozen in San Francisco so he wasn’t surprised when he felt an earthquake, because he knows earthquakes are a dime a dozen or that earthquakes are very common in San Francisco.
“When you live in San Francisco, it’s a given that you will feel an earthquake,” said Luke.
Is it a given that you will feel an earthquake when you live in San Francisco?
Yes, it is, that’s what Luke has said.
Is it doubtful that you will feel an earthquake when you live in San Francisco?
No, it’s not doubtful, it’s a given and when something is a given that means that there is no doubt about it.
Is there any doubt that you will feel an earthquake when you live in San Francisco?
No, there isn’t. There is no doubt, it’s a given. It’s a given means that there is no doubt.
Is it a given that you will feel an earthquake if you live in New York?
No, not New York, we’re talking about San Francisco.
Is it a given that you will feel an earthquake if you live in San Francisco?
Yes, that’s correct. It’s a given that you will feel an earthquake when you live in San Francisco.
What is a given when you live in San Francisco? Is seeing a red car or feeling an earthquake a given when you live in San Francisco?
Well, feeling an earthquake is. It’s a given that you will feel an earthquake when you live in San Francisco.
Does Luke believe that you will feel an earthquake if you live in San Francisco?
Yes, he does. He said it’s a given that you will feel an earthquake.
Does Luke have any doubt that you will feel an earthquake when you live in San Francisco?
No, he has no doubt. He says it’s a given that you will feel an earthquake.
“Totally,” said George.
Does George think that what Luke said is true?
Yes, yes, he does. George said, “Totally,” which means definitely, so he was agreeing with what Luke said.
Does George agree with what Luke said?
Yes, he does. He said, “Totally,” which means definitely, I definitely think what you said is true is what he meant.
Does George think that it is a given that you will feel an earthquake when you live in San Francisco?
Yes, yes, he does. He definitely agrees with Luke and Luke said that it’s a given that you will feel an earthquake when you live in San Francisco so that means George also thinks that.
Then Luke ate the rest of the eggs in twenty-two minutes Did Luke eat the rest of the eggs in twenty-two minutes?
Yes, he did, that’s what he did. Luke ate the rest of the eggs in twenty-two minutes.
So what did Luke do?
He ate the rest of the eggs in twenty-two minutes.
Did Luke eat the rest of the eggs or watch the football game?
He ate the rest of the eggs.
Did Luke watch the football game?
No, he didn’t watch the football game.
Did Luke eat the rest of the eggs?
He certainly did. He ate the rest of the eggs.
Who ate the rest of the eggs?
Luke did. Luke ate the rest of the eggs.
Did George eat the rest of the eggs?
No, George didn’t eat the rest of the eggs.
How much time did it take Luke to eat the rest of the eggs?
Twenty-two minutes. Luke ate the rest of the eggs in twenty-two minutes.
Did it take him fifteen minutes or twenty-two minutes?
Twenty-two minutes. It took him twenty-two minutes to eat the rest of the eggs.
so George had to give him $100.
Did George have to give him $100?
He certainly did. George had to give him $100.
What did George have to do?
Well, he had to give him $100.
Did George have to eat fifty eggs or give him $100?
Give him $100. He had to give him $100.
Who did George have to give $100 to?
Luke, he had to give $100 to Luke.
Did George have to give $100 to Bill Clinton or Luke?
Luke, he had to give $100 to Luke.
Did Luke have to give $100 to George?
No, he didn’t have to give him $100. George had to give Luke $100.
How much money did George have to give to him?
One hundred dollars, he had to give him $100.
Did he have to give him $100 or $700?
One hundred dollars.
Why did George have to give him $100?
Well, he had to give him $100 because Luke ate all fifty of the eggs in less than one hour.
Did George lose the bet?
Yes, yes, he did. George lost the bet because Luke ate all fifty of the eggs in less than one hour.
Did Luke win the bet?
Yes, he did. Luke won the bet because he ate all fifty eggs in less than one hour.
Okay, that brings us to the end of our story which means we have come to the end of the mini-story lesson for the conversation “Earthquakes.”
Now it’s your turn to tell the story by yourself.
Remember you do not have to memorize every word in the story but you should use the idioms that we went over.
The idioms that we used were: “far-fetched,” “pulling his leg,” “you’ve got to be kidding,” “all of a sudden,” “due east,” “a dime a dozen,” “it’s a given,” and “totally.”
Okay, so now tell the story on your own and remember, if you need to listen to this lesson more times, you can do that.
Okay, thanks a lot and we’ll see you next time.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.