به کنسرت رفتن 1

: پادکست ESL / : بخش هفتم / درس 4

پادکست ESL

9 | 439 درس

به کنسرت رفتن 1

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

امروز صبح از رادیو شنیدم که گروه مورد علاقم ماه آینده همینجا کنسرت داره. خیلی هیجان زده بودم. اولین کاری که کردم این بود که به دوستم بن که اونم طرفدار این گروه بود خبر دادم. نه فقط در شهر اجرا داشتن،اونا میخوان یه اجرا توی یه بار به اسم ویسکی داشته باشن. ویسکی به خاطر مکان کوچک و خودمونیش شناخته شده بود. پس ما می تونیم نزدیک به گروه باشیم. اون یک آمفی تئاتر بزرگ نیست، مثل جایی که حتی نمی تونید گروه رو از دور ببینید. این میتونه بهترین تجربه کنسرتی من باشه اگه بتونیم بلیط تهیه کنیم.

من مطمئنم که بلیط ها صبح شنبه که منتشر بشن،سریع فروخته میشن. بن و من تصمیم گرفتیم که شب جمعه جلوی دفتر فروش چادر بزنیم. این طوری زمانی که دفتر فروش شنبه صبح باز شد، ما حتما بلیط می گرفتیم. ما شب جمعه مقداری غذا گرفتیم،بعدش لباس گرم پوشیدیم و کیسه خواب هامون رو بردیم جلوی دفتر فروش. ساعت حدود هشت بعدازظهر بود. وقتی رسیدیم، باورم نمیشد. از قبل حدود ۱۵ نفر در صف بودن!من مطمئن بودم که اولین نفر ها خواهیم بود. ولی خب.

من و بن به ته صف رسیدیم و کل شب به سختی تونستیم بخوابیم. ما با بقیه مردم اونجا صحبت کردیم و تمام شب خوش و بش کردیم. چیزی از کنترل خارج نشد که نگران پلیس ها باشیم. تا صبح، بیشتر از ۵۰ نفر طرفدار دو آتیشه در صف بودن.

خب وقت پرداخت شد. هنگامی که دفتر فروش ساعت ۹ صبح باز شد، ما یکی یکی به جلوی پنجره رفتیم و بلیط گرفتیم. این همه ارزشش رو داشت. بعدا شنیدم بلیط ها کمتر از نیم ساعت فروخته شدن! من خیلی خوشحالم که تحمل کردیم و بیرون رفتیم. واقعا نمی تونم تا ماه آینده صبر کنم!

متن انگلیسی درس

I heard on the radio this morning that my favorite band was going to be in concert here next month. I was so excited. The first thing I did was to call my friend Ben who is also a big fan of the band. Not only was the band playing in town, they were going to play at a bar called the Whiskey. The Whiskey is known as a small, intimate venue. so we able to get close to the band. It’s not a big amphitheater where you can’t even see the band from the nose-bleed section. This would be the ultimate concert experience if only we can get tickets.

I was sure that the tickets would sell out fast when they went on sale on Saturday morning. So, Ben and I decided to camp out in front of the box office on Friday night. That way, when the box office opened on Saturday morning, we would definitely get tickets. We grabbed a bite to eat on Friday night, then we got dressed in our warmest clothes and took our sleeping bags to the ticket office. This was around 8pm. When we got there, I couldn’t believe it! There were already about 15 people in line! And, I was sure we’d be the first ones. Oh well.

Ben and I got into the back of the line and we barely got any sleep all night. We talked to the other people there and we just hung out all night. Nothing got out of hand, though, so we didn’t get hassled by the cops. By morning, there were more than 50 die-hard fans in line.

Well, it paid off. When the box office opened at 9 am, we filed up to the window one by one and got our tickets. It was all worth it. I heard afterwards that the concert sold out in less than a half hour! I’m so glad we braved the elements and camped out. I really can’t wait until next month!

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.