A Bad Day by Jerry

دوره: قصه های شاگردان Emma / فصل: قسمت ۲ / درس 9

A Bad Day by Jerry

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

روز بد نوشته جری

صبح امروز احساس خیلی بدی داشتم. به خاطر اینکه همه چیز اشتباه پیش رفت. امروز صبح ساعت زنگدارم زنگ نزد. بنابراین دیر از خواب بلند شدم. تو مسیر مدرسه باران شروع کرد باریدن. و من فراموش کردم که چترم رو بیارم.

تو کلاس پاک یادم رفت که خودکار و کتابم رو بیارم.

زمانی که تایم ناهار شد ظرف غذام رو نیاوردم. نمیتونستم غذا بخورم و خیلی گشنم هم بود

رفتم خونه. یادم رفت که کلید های خونه رو بیارم. نمیتونستم وارد خونم بشم. امروز روز افتضاحی بود.

متن انگلیسی درس

A Bad Day by Jerry

I felt very bad this morning. because everything went wrong. This morning my alarm clock didn’t work. So, I got up late. On the way to school, it started to rain. and I forgot to bring my umbrella.

In the classroom, I forgot to bring my pens and my books. When it was time for lunch, I didn’t bring my lunch box. I couldn’t eat lunch, and I was very hungry.

I went home. I forgot to bring my keys. I couldn’t get in my house. Today was so terrible.

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.