بالن داغ ( انسای وینسنت )

دوره: قصه های شاگردان Emma / فصل: قسمت ۱ / درس 8

بالن داغ ( انسای وینسنت )

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

بالن داغ (انشای وینسنت)

اون با ابریشم سبز ساخته شد ، و بیشتر از 20 فوت ارفاع داشت. اون یک بالن داغ بود. اون بالن من بود و اون گرون بود. یاقوت های زیادی روی سبد بود. من دوستش داشتم!

من آتشی زیر بالن درست کردم ، و با هوای داغ پر شد. من داخل سبد نشستم و بالن به سمت آسمان بلند شد. ناگهان ، دیوار بزرگی دیدم. اون خیلی طولانی و باحال بود. من دوستش داشتم و فهمیدم داخل چین بودم. پس ، با سرعت فرود آمدم. من اونجا اومدم ، چون میخواستم مقداری دامبلینگ بخورم و مقداری هم چایی بنوشم. خیلی عالی بود!

متن انگلیسی درس

The Hot Air Balloon by Vincent

It was made out of green silk, and it was more than twenty feet high. It was a hot air balloon. It was my balloon and it was expensive. There were many emeralds on the basket. I loved it!

I built a fire under the balloon, and the hot air filled up. I sat in the basket and the balloon arose to the sky. Suddenly, I saw the Great Wall. It was really long and cool. I liked it and I knew I was in China. So, I quickly landed. I came here, because I wanted to eat some dumplings and drink some tea. It was so great!

مشارکت کنندگان در این صفحه

مترجمین این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.