سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۲۵
لیست کلمات
از قبل
قید. اگر کاری beforehand انجام شده باشد، از قبل انجام میشود.
او چمدانش را از قبل بسته بود، بنابراین توانست فوراً آنجا را ترک کند.
تار
صفت. هر چیز تار بهوضوح دیده نمیشود.
عکسهای مبهمی از آنچه قرار بود بشقابپرنده باشد وجود داشت.
سانتیگراد
اسم. اگر دمایی به سانتیگراد داده شود، همان دمای سلسیوس است.
در بهار، دما به ۲۶ درجهی سانتیگراد میرسد.
پچپچ کردن
فعل. to chatter بهمعنای سریع صحبت کردن دربارهی چیزهای غیر مهم است.
بچهها پشت کلاس پچپچ میکردند.
کنسرتو
اسم. کنسرتو موسیقیای است که با ارکستر نواخته میشود، اما دارای ساز انفرادی است.
کنسرتوی پیانو بخشی دارد که فقط پیانو در آن نواخته میشود.
متراکم کردن
فعل. متراکم کردن گاز بهمعنای مایع کردن آن است.
هوای خنک باعث شد قطرات ریز آب روی قسمتهای بالای چمن متراکم شوند.
خراب شدن
فعل. to deteriorate بهمعنای پیوسته بدتر شدن است.
اقتصاد کشور علیرغم تلاشهای سیاستمداران همچنان رو به زوال بود.
درجه
اسم. درجه واحدی برای اندازهگیری دما است.
دماسنج دمای ۳۸ درجهی سانتیگراد را ثبت کرد.
خارجی
اسم. نمای بیرونی سطح خارجی چیزی است.
نمای بیرونی آجیل سخت و چوبی بود، اما داخل آن نرم و خوشمزه بود.
دلچسب / صمیمانه
صفت. اگر کسی یا چیزی دلچسب باشد، صدای آن بلند و خوشحال است.
مادربزرگ داستانش را با خندهای صمیمانه به پایان برد که نوهاش را خوشحال کرد.
مهماننواز
صفت. اگر کسی مهماننواز باشد، با غریبهها دوستانه رفتار میکند.
هنگام شام، پدرم نسبت به دوستانم بسیار مهماننواز بود.
شوخطبعی
اسم. humor میتواند چیزی باشد که شما را بخنداند و همچنین میتواند به احساسات شما اشاره کند.
او با بدخلقی بیدار شد و از همه عصبانی بود.
مانور
اسم. مانور یک خانهی بزرگ است که اتاقهای زیادی دارد.
این مانور بیش از چهل اتاق و باغهای زیبا داشت.
صومعه
اسم. صومعه بنایی است که راهبان در آن زندگی میکنند.
راهبان این صومعه به نان و موسیقیشان معروف هستند.
مهدکودک
اسم. مهدکودک اتاقی است که نوزادان و کودکان در آن میخوابند، بازی میکنند یا از آنها مراقبت میشود.
بچهها به پدر و مادرشان شب بهخیر گفتند، آنها را بوسیدند و به طبقهی بالا و مهدکودک رفتند.
کیشدهشده
صفت. اگر چیزی outstretched باشد، به تمام طولش پهن میشود.
گربه روی پاهای عقبش ایستاده بود و پاهای جلویش را کشیده بود.
بسته
اسم. parcel بستهای از چیزهایی است که باید به جایی حمل یا ارسال شود.
به نظر می رسید که شخصی روی بسته پا گذاشتهاست.
چهره
اسم. profile قالب صورت است، معمولاً وقتی که از پهلو دیده میشود.
نقاشی چهرهی اولیویا بسیار خوب در آمد.
پیچدرپیچ
صفت. اگر چیزی پیچدرپیچ باشد، یک مسیر پیچشی را دنبال میکند.
رودخانهی پرپیچوخم دور تپهها چرخیده و حلقه زده بود.
بستنِ زیپ
فعل. to zip sth بهمعنای بستن چیزی با زیپ است.
پس از قرار دادن کتابهایش در داخل کولهپشتیاش، زیپ آن را بست.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 25
Word list
beforehand
adv. If something is done beforehand, then it is done in advance.
He packed his luggage beforehand, so he was able to leave right away.
blurred
adj. Something blurred is not seen clearly.
There was blurred photographs of what was supposed to be a flying saucer.
centigrade
n. If a temperature is given in centigrade, it is the same as the temperature in Celsius.
During the spring time, the temperature gets as warm as 26 degrees centigrade.
chatter
v. To chatter means to talk quickly about unimportant things.
The children chattered in the back of the classroom.
concerto
n. A concerto is music played with an orchestra but features a solo instrument.
The piano concerto has a section in which only the piano plays.
condense
v. To condense a gas means to make it a liquid.
The cool air made tiny drops of water condense on the tops of the grass.
deteriorate
v. To deteriorate means to become steadily worse.
The nation’s economy continued to deteriorate despite the politicians’ efforts.
degree
n. Degree is a unit for measuring temperature.
The thermometer recorded a temperature of 38 degrees Celsius.
exterior
n. An exterior is the outside surface of something.
The exterior of the nut was hard and woody, but the inside was soft and delicious.
hearty
adj. If someone or something is hearty, then they are loud and happy.
The grandmother ended her story with a hearty laugh that pleased her grandchild.
hospitable
adj. If someone is hospitable, they are friendly to strangers.
At dinner, my dad was very hospitable to my friends.
humor
n. Humor can be something that makes you laugh, and it can also refer to your feelings.
He woke up in an ill humor, angry at everyone.
manor
n. A manor is a large house with many rooms.
The manor had over forty rooms and beautiful gardens.
monastery
n. A monastery is a building in which monks live.
The monks at this monastery are famous for their bread and music.
nursery
n. A nursery is a room where babies and children sleep, play, or are cared for.
The children kissed their parents goodnight and went upstairs to the nursery.
outstretched
adj. If something is outstretched, then it is extended to its full length.
The cat stood on its back legs with its front legs outstretched.
parcel
n. A parcel is a package of things to be carried or mailed somewhere.
The parcel looked like it had been stepped on by someone.
profile
n. A profile is an outline of a face, usually as seen from the side.
The drawing of Olivia’s profile came out very well.
winding
adj. If something is winding, then it follows a twisting course.
The winding river turned and looped around the hills.
zip
v. To zip something means to close it with a zipper.
She zipped her backpack closed after putting her books inside it.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.