سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۲۳
لیست کلمات
در میان
حرف اضافه. اگر چیزی در میان چیز دیگری باشد، پس در وسط آن قرار دارد.
زنبور عسل در میان گلهای باغ مشغول پرواز بود.
پشت صحنه
قید. اگر اتفاقی در backstage رخ دهد، پشت صحنهی تئاتر اتفاق می افتد.
پس از نمایش، کارگردان به پشت صحنه رفت و از بازیگران تشکر کرد.
میلیاردر
اسم. میلیاردر کسی است که حداقل یک میلیارد دلار داشته باشد.
فروش اختراعات مخترع او را میلیاردر کرد.
جانور
اسم. brute کسی است که شبیهِ حیوان وحشی باشد یا رفتار کند.
برادر بزرگتر من وقتی نتواند به میل خودش کاری را انجام دهد، میتواند مثل یک جانور رفتار کند.
دست و پا چلفتی
صفت. اگر کسی clumsy باشد، در رسیدگی به کارها ناشی است.
تاجر دست و پا چلفتی بود و پروندههای کاریاش را انداخت.
برخورد کردن
فعل. to collide with sth بهمعنای ضربه زدن به چیزی هنگام حرکت است.
این دو اتومبیل بهدلیل اینکه رانندگانشان محتاط نبودند، با یکدیگر برخورد کردند.
مقصر
اسم. مقصر کسی است که مرتکب جرم یا عمل بد دیگری شدهاست.
پلیس هنوز در جستوجوی مقصر ناشی از سرقت بود.
تخلیه
فعل. تخلیه بهمعنای ترک مکان خطر بهسوی یک مکان امن است.
در جریان سیل، بسیاری از خانوادهها بهسوی مناطق بالاتر تخلیه کردند.
قابلاشتعال
صفت. اگر چیزی قابلاشتعال باشد، میتواند آتش بگیرد.
مراقب آن پتوی نزدیک شمع باش. خیلی قابلاشتعال است.
جمعیت
اسم. mob جمعیت زیادی از مردم است که اغلب میخواهند خشونت ایجاد کنند.
جمعیتی از کارگران دستگاه کپی را منهدم کردند.
شتابزده / عجولانه
صفت. اگر چیزی premature باشد، خیلی زود یا قبل از زمان مناسب انجام میشود.
خوشحالی مارک عجولانه بود، زیرا توپ در چاله نیفتاده بود.
رنجیدن
فعل. از چیزی رنجیدن بهمعنای داشتن احساس بد نسبت به آن است.
او از این واقعیت که هرگز نتوانستهاست ساز بنوازد ناراحت شد.
طنز
اسم. satire کاری هنری است که از طنز و کنایه برای مسخره کردن چیزی استفاده میکند.
این کتاب طنزی از زندگی در ارتش است.
بررسی دقیق
اسم. موشکافی بررسی دقیق چیزی است.
یک دانشمند باید همیشه بررسیهای دقیق را در کارهایش انجام دهد.
تفکیک کردن
فعل. تفکیک چیزی بهمعنای قرار دادن آن در یک گروه جدا از چیزهای دیگر است.
در کلاس بدنسازی، کودکان به دو گروه پسر و دختر تقسیم شدند.
در معرض چیزی قرار دادن
فعل. قرار دادن کسی در معرض چیزی بهمعنای مجبور کردن او به انجام یا تجربهی آن است.
مأموران قبل از اینکه هواپیما را ترک کنند همه را تحت بررسی دقیق قرار دادند.
شهادت دادن
فعل. to testify بهمعنای شهادت دادن بهعنوان شاهد است.
وقتی که قربانی دربارهی دزدی شهادت میداد، قاضی گوش میداد.
هیاهو
اسم. هیاهو سروصدایی بلند و گیجکننده است که جمعیت زیادی از مردم آن را ایجاد میکنند.
او نمیتوانست صدای دوستش را از هیاهوی مهمانهای هیجانزدهی دیگر بشنود.
دست کم گرفتن
فعل. دست کم گرفتن چیزی یا کسی یعنی کمتر از آنچه واقعاً هست به او/آن فکر کنید.
ما بازی را باختیم، چون مهارت تیم مقابل را دست کم گرفتیم.
غوغا
اسم. غوغا صدای بلندی است که افرادی که بسیار عصبانی یا ناراحت هستند آن را ایجاد میکنند.
هواداران وقتی تیمشان بازی را از دست داد غوغای زیادی به پا کردند.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 23
Word list
amid
prep. If something is amid something else, then it is in the middle of it.
The bee was busily flying amid the flowers in the garden.
backstage
adv. If something happens backstage, it occurs behind a theater’s stage.
After the show, the director went backstage and thanked the actors.
billionaire
n. A billionaire is someone who has at least one billion dollars.
The sale of his inventions made the inventor a billionaire.
brute
n. A brute is someone who behaves or looks like a violent animal.
My older brother can act like a brute when he doesn’t get his way.
clumsy
adj. If someone is clumsy, then they are awkward in handling things.
The businessman was clumsy and dropped his work files.
collide
v. To collide with something means to hit it while moving.
The two cars collided with each other because their drivers were not careful.
culprit
n. A culprit is someone who has committed a crime or other bad deed.
The police were still searching for the culprit from the robbery.
evacuate
v. To evacuate means to leave a place of danger to a place of safety.
During the flood, many families were evacuated to higher ground.
flammable
adj. If something is flammable, then it is able to catch on fire.
Be careful with that blanket near the candle. It is extremely flammable.
mob
n. A mob is a large crowd of people that often wants to cause violence.
The copier was destroyed by a mob of angry workers.
premature
adj. If something is premature, then it is done too early or before the proper time.
Mark’s celebration was premature because the ball hadn’t fallen in the hole.
resent
v. To resent something means to have bad feelings about it.
He resented the fact that he had never been able to play an instrument.
satire
n. A satire is a work of art that uses humor and irony to make fun of something.
This book is a satire of what life was like in the army.
scrutiny
n. Scrutiny is the careful examination of something.
A scientist should always practice scrutiny with their work.
segregate
v. To segregate something means to place it in a group apart from other things.
In gym class, the children were segregated into two groups: boys and girls.
subject
v. To subject someone to something means to force them to do or experience it.
The officers subjected everyone to a careful search before they left the plane.
testify
v. To testify means to give evidence as a witness.
The judge listened while the victim testified about the robbery.
tumult
n. A tumult is a loud and confused noise made by a large crowd of people.
She couldn’t hear her friend over the tumult of the other excited guests.
underestimate
v. To underestimate something or someone means to think less of them than they really are.
We lost the game, because we underestimated the other team’s skill.
uproar
n. Uproar is loud noise caused by people who are very angry or upset.
The fans made a great uproar when their team lost the game.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.