وحشی و جانور

فصل: کتاب ششم / درس: وحشی و جانور / درس 1

وحشی و جانور

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

وحشی و جانور

صدها نفر برای دیدن یک طنز مشهور آمده بودند، اما در حین اجرا آتش‌سوزی در تئاتر آغاز شد. تماشاچی‌ها و بازیگران ساختمان را تخلیه کردند.

خوشبختانه هیچ‌کس آسیب ندید و آتش زود خاموش شد. بلافاصله حاضران در جمعی خشمگین جمع شدند و خواستند بدانند چه اتفاقی افتاده‌است.

طولی نکشید که مشخص شد آتش‌سوزی در پشت صحنه شروع شده بود و در آن زمان تنها دو نفر در منطقه بودند. یکی شوهر بازیگر ستاره‌ی نمایش، میلیاردر هنری ریچ بود. دیگری سرایدار تئاتر، بیل، بود، مردی بزرگ و قدرتمند که مثل یک جانور به نظر می‌رسید.

جمعیت این دو نفر را جدا کردند و خواستار این بودند که بفهمند مقصر چه کسی بود. بیشتر مردم فکر می‌کردند مقصر بیل است. آن‌ها احساس کردند که او آتش‌سوزی را آغاز کرده‌است، بدون اینکه هرگز او را تحت هیچ‌گونه بررسی‌ای قرار دهد. بیل از این موضوع آزرده شد، اما چیزی نگفت.

خوشبختانه همسر میلیاردر در دفاع از بیل شهادت داد. وی به جمع گفت: «تصمیم شما عجولانه‌ست. در حالی که همه از آتش فرار می‌کردن، من روی زمین افتادم. بیل من رو نجات داد و من رو از ساختمان خارج کرد. فکر می‌کنم شخصیت او رو دست کم می‌گیرید. به‌علاوه، برای اینکه بتونه به اندازه‌ی کافی برای نجات من به من نزدیک باشه، نمی‌تونست نزدیکِ جایی باشه که آتش‌سوزی شروع شد.»

سپس جمعیت نگاهشان را به‌سمت میلیاردر چرخاندند. فریاد زدند:. «او این کار رو کرد! باید تقاصش رو پس بده.»

میلیاردر در ادامه‌ی این هیاهو گفت: «صبر کنید. من اعتراف می‌کنم که آتش‌سوزی رو شروع کردم، اما تصادفی بود. من برای دیدن همسرم به پشت صحنه می‌رفتم و دست و پا چلفتی بودم. به یک لامپ برخورد کردم و اون به زمین افتاد. لامپ داخل چند تا لباس قابل‌اشتعال افتاد، آتش‌سوزی شروع شد، و من فرار کردم.»

جمعیت غافل‌گیر شدند. مردی که آن‌ها سرزنش کردند بی‌گناه بود و میلیاردر مقصر بود. میلیاردر برای پرداخت هزینه‌ی خطایش نه تنها تئاتر را تعمیر کرد، بلکه آن را از قبلش هم بهتر ساخت.

متن انگلیسی درس

The Brute and the Billionaire

Hundreds of people had come to see a popular satire, but during the performance, a fire started in the theater. The audience and actors evacuated the building.

Luckily, no one was hurt, and the fire was soon put out. Immediately, the audience assembled into an angry mob and demanded to know what had happened.

It was soon revealed that the fire had started backstage, and only two people were in the area at the time. One was the husband of the play’s star actress, the billionaire Henry Rich. The other was the theater’s janitor, Bill, a large and strong man who looked like a brute.

The crowd segregated the two men and demanded to know who the culprit was. Most of the crowd thought that Bill was to blame. They felt that he had started the fire, without ever subjecting him to any scrutiny. Bill resented this but said nothing.

Luckily, the billionaire’s wife testified in his defense. “Your decision is premature,” she told the crowd. “I fell down amid the tumult while everyone fled the fire. Bill rescued me and carried me out of the building. I think you underestimate his character. Besides, in order to be close enough to save me, he couldn’t have been near the place where the fire began”

The crowd then turned their eyes to the billionaire. “He did it!” they shouted. “Make him pay!”

“Wait,” the billionaire said over the uproar. “I admit that I started the fire, but it was an accident. I was going backstage to see my wife and was clumsy. I collided with a lamp, and it fell to the floor. It fell into some flammable clothing, a fire started, and I fled”

The mob was surprised. The man they blamed was innocent, and the billionaire was guilty. To pay for his error, the billionaire not only repaired the theater but had it remade to be better than before.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.