سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۲۱
لیست کلمات
سعادت
اسم. سعادت یک حالت خوشبختی کامل است.
هر وقت دوستش را میبیند، احساس سعادت میکند.
سرپیشخدمت
اسم. سرپیشخدمت مهمترین پیشخدمت مرد در یک خانهی ثروتمند است.
هر وقت به چیزی احتیاج داشت، زنگ میزد و سرپیشخدمت ظاهر میشد.
گرفتگی
اسم. گرفتگی دردی شدید است که پس از استفادهی جسمی زیاد توسط عضله ایجاد میشود.
بعد از ماراتن، جنی دچار گرفتگی شدیدی در عضلهی ساق پا شد.
تزئین کردن
فعل. وقتی یک اتاق را تزئین میکنید، با افزودن چیزهای زیبا به آن جذابیت بیشتری میدهید.
اتاق را برای کریسمس تزئین کردهاید؟
فرسوده
صفت. وقتی ساختمانی فرسوده باشد، قدیمی است و در شرایط بدی قرار دارد.
رنگ از ساختمان آپارتمان فرسودهی قدیمی کنده شدهاست.
برانگیختن
فعل. برانگیختنِ یک خاطره یا احساس بهمعنای ایجاد آن است.
این تصویر خاطراتی از دوران کوچکیِ دختر را برانگیخت.
خداحافظی
اسم. farewell مصداق خداحافظی یا راهی برای گفتن آن است.
بعد از خداحافظی، سوار هواپیما شد.
شیر آب
اسم. شیر آب وسیلهای است که جریان مایعات یا گاز را کنترل میکند.
وقتی مسواک زدنت تمام شد، شیر آب را ببند.
کثیفی / کثافت
اسم. filth کثیفی یا چیزهای کثیف است که شما را بیزار میکند.
در ساحل رودخانه تعداد زیادی کثیفی و زباله وجود داشت.
نقص
اسم. نقصْ یک اشتباه در چیزی است که باعث میشود تأثیر یا صحت کمتری داشته باشد.
ما یک نقص بزرگ در زنجیرهی فلزی را کشف کردیم.
لبخند زدن
فعل. to grin بهمعنای لبخند بزرگ زدن است.
هر وقت این شوخی را میشنوم، باعث خندهام میشود.
خانهداری
اسم. housekeeping نگهداری از خانه یا مؤسسهای مانند هتل است.
خانهداری سرگرمکننده نیست، اما باید انجام شود.
تپه / تل
اسم. تلی از چیزها، انبوهی از آنها است.
روی کف بههمٰریختهی نوجوان تلی از لباسها بود.
بیحس
صفت. وقتی یک قسمت از بدن بیحس میشود، هیچ احساسی ندارد.
بعد از گرفتن دستم زیر آب یخ، انگشتانم بیحس شده بود.
بیپروا
صفت. وقتی افراد بیپروا عمل میکنند، بهطوری ناامن عمل میکنند.
رانندهی بیپروا تهدیدی برای بقیه در جاده بود.
سنگ لوح
اسم. اسلیت سنگی است بهرنگ خاکستری تیره که بهراحتی میتوان آن را به لایههایی تقسیم کرد.
سقف کلیسا از سنگ لوح ساخته شدهاست.
چهارپایه
اسم. چهارپایه صندلی با چند پایه است که قسمت پشتی و دسته ندارد.
برای من نشستن روی چهارپایه خیلی راحت نیست.
گواه
اسم. گواهِ چیزی نشان میدهد که آن وجود دارد یا درست است.
اجرای زیبا گواهی بر استعدادهای طبیعی خواننده بود.
الوار
اسم. الوار چوبی است که برای ساخت خانه و ساخت اثاث استفاده میشود.
درختان این منطقه مخصوصاً برای استفاده از چوبشان پرورش داده میشوند.
سوپاپ
اسم. سوپاپ وسیلهای است که به لوله متصل است و جریان مایع یا هوا را کنترل میکند.
مکانیک چرک را پاک کرد تا سوپاپ موتور تمیز شود.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 21
Word list
bliss
n. Bliss is a state of complete happiness.
Every time he sees his girlfriend, he feels a sense of bliss.
butler
n. A butler is the most important male servant in a wealthy house.
Whenever he needed something, he rang a bell, and the butler appeared.
cramp
n. A cramp is a strong pain caused by a muscle after a lot of physical use.
After the marathon, Jenny got a terrible cramp in her calf muscle.
decorate
v. When you decorate a room, you make it more attractive by adding beautiful things to it.
Have you decorated the room for Christmas yet?
dilapidated
adj. When a building is dilapidated, it is old and in bad condition.
Paint peeled off of the old dilapidated apartment building.
evoke
v. To evoke a memory or emotion means to make it occur.
The picture evoked memories of when she was a young girl.
farewell
n. A farewell is an instance of saying goodbye or a way to say it.
She got on the plane after we said our farewells.
faucet
n. A faucet is a device that controls the flow of a liquid or gas.
Turn off the faucet when you are done brushing your teeth.
filth
n. Filth is dirt or dirty things that disgust you.
There was tons of filth and trash on the shore of the river.
flaw
n. A flaw is a mistake in something that causes it to be less effective or correct.
We discovered a major flaw in the metal chain.
grin
v. To grin means to smile broadly.
That joke makes me grin every time I hear it.
housekeeping
n. Housekeeping is the maintenance of a house or an establishment like a hotel.
Housekeeping is not much fun, but it has to be done.
mound
n. A mound of something is a large pile of it.
There was a mound of clothes on the teenager’s messy floor.
numb
adj. When a body part is numb, it does not have any feeling.
After holding my hand under the icy water, my fingers were numb.
reckless
adj. When people are reckless, they act in an unsafe way.
The reckless driver posed a threat to everyone else on the road.
slate
n. Slate is a dark grey rock that can easily be split into layers.
The roof of the church is made of slate.
stool
n. A stool is a seat with legs but no support for a person’s arms and back.
I don’t find stools very comfortable to sit on.
testament
n. A testament to something shows that it exists or is true.
The beautiful performance was a testament to the singer’s natural talents.
timber
n. Timber is wood that is used for building houses and making furniture.
Trees in this area are grown specifically to be used for timber.
valve
n. A valve is a device attached to a pipe and controls the flow of liquid or air.
The mechanic removed the dirt to clear the engine valve.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.