واژگان

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

واژگان

بخش ۲

لیست کلمات

آماتور

اسم. آماتور شخصی است که کاری را برای سرگرمی انجام می‌دهد و در ازای آن هزینه‌ای دریافت نمی‌کند.

آماتور به‌خوبیِ کسی که برای پول کار می‌کرد، عکس گرفت.

مبهم

صفت. اگر چیزی مبهم باشد، کاملاً مشخص نیست.

اینکه نوزاد تازه‌متولدشده شبیه دختر یا پسر است مبهم است.

ناشناس

صفت. اگر کسی ناشناس باشد، هیچ‌کس نمی‌داند او کیست.

یک اهداکننده‌ی ناشناس هزار دلار به موزه داد.

به دست آوردن

فعل. to attain sth یعنی موفق شدن در کاری یا به دست آوردن چیزی که می‌خواهید.

اگر می‌خواهید بدن سالمی به دست آورید، باید هر روز ورزش کنید.

خودمختاری

اسم. خودمختاری واژه‌ی دیگری برای آزادی یا استقلال است.

در دهه‌ی ۱۸۰۰، مردم هند برای استقلال از انگلیس جنگیدند.

امتیاز

اسم. concession چیزی است که فردی به دیگری واگذار می‌کند.

چین پس از جنگ هنگ کنگ را به انگلیس به‌عنوان امتیاز داد.

پوسیدگی

اسم. پوسیدگی نتیجه‌ی آن است که چیزی آرام‌آرام بشکند یا از بین برود.

پوسیدگی در ساختمان قدیمی مشهود بود.

ساکن شدن

فعل. ساکن شدن در جایی به‌معنای زندگی در آنجا است.

مارک تواین قبل از اینکه نویسنده‌ی موفقی باشد، در شهر هانیبال میسوری ساکن بود.

آگاه کردن

فعل. آگاه کردن کسی به‌معنای آموختن چیزی است.

فلاسفه‌ی یونانی می‌خواستند با ایده‌هایشان مردم آتن را آگاه کنند.

غنی کردن

فعل. to enrich به‌معنای ثروتمند کردن کسی یا افزایش ثروت او است.

برای غنی کردن دولت می‌توان از مالیات بر درآمد مردم استفاده کرد.

شکوفا شدن

فعل. شکوفایی به‌معنای خوب انجام دادن و در شرایط عالی بودن است.

امپراتوری روم دو هزار سال پیش در اروپا شکوفا شد.

هندسه

اسم. هندسه مطالعه‌ی اشکال و نحوه‌ی اندازه‌گیری آن‌هاست.

اگر می‌خواهید مساحت یک دایره را محاسبه کنید، باید هندسه را مطالعه کنید.

درخشیدن

فعل. درخشیدن به‌معنای برق زدن و روشن شدن است.

امواج اقیانوس هر شب هنگام غروب آفتاب می‌درخشند.

طمع

اسم. طمع یعنی اینکه چیزی بیش از آنچه لازم دارید یا باید داشته باشید، بخواهید.

داستان پادشاه میداس داستان طمع است.

هماهنگا

اسم. هماهنگی این احساس است که همه‌چیز مسالمت‌آمیز، متعادل و موافق است.

سازمان ملل متحد در تلاش است تا صلح و هماهنگی را به جهان برساند.

بومی

صفت. indigenous به‌معنای وجود چیزی یا شخصی به‌طور طبیعی در یک محیط یا منطقه است.

مردم پوبلو قبیله‌ای بومی در آریزونا بودند که در خانه‌های خشتی زندگی می‌کردند.

صلاحیت

اسم. صلاحیت به‌معنای قدرت یا حق قضاوت درباره‌ی قانون و نحوه‌ی تأیید آن است.

ما صلاحیت رسیدگی به مجرم را نداریم.

رژه

اسم. رژه مجموعه‌ای از چیزها یا افراد است که می‌آیند یا یکی پس از دیگری نشان داده می‌شوند.

این رژه‌ی فیل‌ها بخشی از یک نمایشگاهِ فضای باز برای بزرگداشت این حیوانات باشکوه است.

مجسمه

اسم. مجسمه یک اثر هنریِ سه‌بعدی است که معمولاً از سفال، مرمر یا فلز ساخته می‌شود.

ونوس میلو یک مجسمه‌ی معروف یونان باستان است.

باکره

اسم. باکره کسی است که هرگز رابطه‌ی جنسی نداشته‌است.

الهه‌ی باکره‌ی ماه به دیانا معروف بود.

متن انگلیسی درس

Vocabulary

Unit 2

Word list

amateur

n. An amateur is a person who does something for fun and isn’t paid for it.

The amateur took pictures just as well as the person who worked for money.

ambiguous

adj. If something is ambiguous, it is not entirely clear.

It’s ambiguous as to whether a newborn baby looks like a girl or a boy.

anonymous

adj. If someone is anonymous, no one knows who he or she is.

An anonymous donor gave a thousand dollars to the museum.

attain

v. To attain something is to succeed at something or to get something you want.

If you want to attain a healthy body, you must exercise every day.

autonomy

n. Autonomy is another word for freedom or independence.

In the 1800s, the people of India fought for autonomy from Britain.

concession

n. A concession is something that one person gives up to another.

China gave Hong Kong to Britain as a concession after the war.

decay

n. Decay is the result of something slowly being broken down or destroyed naturally.

The decay in the old building was obvious.

dwell

v. To dwell somewhere means to live there.

Before he was a successful writer, Mark Twain dwelled in the city of Hannibal, Missouri.

enlighten

v. To enlighten someone is to teach them about something.

Greek philosophers wanted to enlighten the people of Athens with their ideas.

enrich

v. To enrich means to make someone rich or increase their wealth.

Taxes on people’s income can be used to enrich the government.

flourish

v. To flourish means to do very well and be in an excellent condition.

The Roman Empire flourished in Europe two thousand years ago.

geometry

n. Geometry is the study of shapes and how to measure them.

If you want to be able to calculate the area of a circle, you must study geometry.

gleam

v. To gleam means to sparkle and shine.

The waves of the ocean would gleam every night at sunset.

greed

n. Greed is wanting to have more of something than you need or should have.

The story of King Midas is a story of greed.

harmony

n. Harmony is a feeling that everything is peaceful, balanced, and in agreement.

The United Nations is struggling to bring peace and harmony to the world.

indigenous

adj. Indigenous means that something or someone exists naturally in an environment or area.

The Pueblo people were an indigenous tribe in Arizona who lived in adobe homes.

jurisdiction

n. Jurisdiction means the power or right to make judgments about the law and how it is upheld.

We did not have jurisdiction to bring the criminal to trial.

parade

n. A parade is a series of things or people that come or are shown one after another.

This parade of elephants is part of an open-air exhibit to honor these majestic animals.

statue

n. A statue is a three-dimensional work of art, usually made of clay, marble, or metal.

The Venus de Milo is a famous ancient Greek statue.

virgin

n. A virgin is someone who has never had sex.

The virgin goddess of the moon was known as Diana.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.