سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۴
لیست کلمات
از طرف
اسم. اگر کاری از طرف شخصی انجام شود، توسط شخص دیگری برای آن شخص انجام میشود.
سخنران اصلی بیمار بود، بنابراین پسرش از طرف او سخنرانی کرد.
بال زدن
فعل. to flap بهمعنای حرکت سریع بالا و پایین یا از چپ به راست یا برعکس است.
پرندهی کوچک بال زد و از گلها خورد.
یخچال طبیعی
اسم. یخچال طبیعی یک قطعه یخ بزرگ است که بسیار آهسته حرکت میکند.
قطب شمال با یخچالهای عظیم پوشیده شدهاست.
کرهی زمین
اسم. کرهی زمین به زمین اشاره دارد.
آبْ بیشتر کرهی زمین را پوشاندهاست.
افقی
صفت. وقتی چیزی افقی باشد، مسطح و همسطح با سطح زمین است.
پرچم روسیه سه نوار افقی سفید، آبی و قرمز دارد.
زمزمه کردن
فعل. to hum بهمعنای ایجاد صدای کم و مداوم است.
مرد آهنگ موردعلاقهاش را زمزمه کرد.
موجودی
اسم. inventory تأمین چیزی است.
گوئن در حال بررسی موجودی بود تا مطمئن شود که ما آنچه را که لازم داریم، داشته باشیم.
درونی
صفت. اگر یک فکر یا احساس درونی باشد، به دیگران ابراز نمیشود یا نشان داده نمیشود.
وقتی به مادرش دروغ گفت، احساس گناه درونی داشت.
قرص نان
اسم. یک قرص نان، نانی است که بهصورت یک تکه در آمده و پخته شدهاست.
آیا میتوانی یک قرص نان برای ساندویچها بخری؟
پیشگو
اسم. اوراکل شخصی است که با خدایان صحبت میکند و دربارهی آینده مشاوره میدهد.
پادشاه نزد اوراکل رفت تا بپرسد آیا رفتن به جنگ ایدهی خوبی است یا خیر.
چرخیدن
فعل. to orbit sth یعنی حرکت در اطراف چیزی در یک مسیر منحنی پیوسته.
ماه به دور زمین میچرخد.
بررسی کلی
اسم. overview توصیف کلی وضعیت است.
برادرم یک مرور کلی از بخشهای مهم کتاب را به من داد.
پیشنمایش
اسم. پیشنمایش فرصتی است برای دیدن چیزی قبل از اینکه در دسترس عموم قرار گیرد.
گروه پیشنمایشِ آهنگ جدیدشان را برای ما پخش کردند.
قبلی
صفت. اگر چیزی قبلی باشد، از نظر زمان یا ترتیب زودتر اتفاق افتادهاست.
او دوباره به صفحهی قبلی برگشت تا پاراگراف را دوباره بخواند.
فراهم کردن
فعل. فراهم کردن چیزی بهمعنای تأمین آن است.
به هر دانشآموز آزمون و سه مداد تیز داده شد.
تکرار شدن
فعل. to recur یعنی بیش از یک بار رخ دادن.
به نظر میرسد سرقتها بارها و بارها در همسایگی ما تکرار میشوند.
مربوط
صفت. وقتی موضوعی مرتبط باشد، برای شخص یا موقعیت خاصی مهم است.
کتاب سیساله مربوط به سیاست امروز، هنوز به جامعهی ما مرتبط است.
آیین
اسم. آیین یک مراسم سنتی است که توسط یک گروه یا جامعهی خاصی انجام میشود.
در زمان برگزاری آیین هنگام تولد نوزاد جدید، افراد ماسکهای ویژهای میپوشند.
متوقف کردن
فعل. to stall بهمعنای متوقف کردن فرایند و ادامهی آن در زمان بعدی است.
اگر ماشین را هل دهید، متوقف نمیشود.
ماورایی
صفت. اگر چیزی ماوراءالطبیعی باشد، واقعی نیست یا با قوانین طبیعت قابل توضیح نیست.
اژدها دارای قدرتهای ماورایی، مانند پرواز و تنفس آتش بود.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 14
Word list
behalf
n. If something is done on one’s behalf, it is done for that person by another.
The original speaker was sick, so his son gave the speech on his behalf.
flap
v. To flap means to move quickly up and down or from side to side.
The tiny bird flapped its wings and ate from the flowers.
glacier
n. A glacier is a large piece of ice that moves very slowly.
The North Pole is covered by a huge glacier.
globe
n. The globe refers to the Earth.
Water covers most of the globe.
horizontal
adj. When something is horizontal, it is flat and level with the ground.
The Russian flag has three horizontal stripes of white, blue, and red.
hum
v. To hum means to make a low, continuous noise.
The man hummed his favorite song.
inventory
n. An inventory is a supply of something.
Gwen was checking the inventory to make sure we had what we needed.
inward
adj. If a thought or feeling is inward, it is not expressed or shown to others.
She had an inward feeling of guilt when she lied to her mother.
loaf
n. A loaf of bread is bread shaped and baked in one piece.
Could you please buy a loaf of bread for sandwiches?
oracle
n. An oracle is a person who speaks with gods and gives advice about the future.
The king went to the oracle to ask if going to war was a good idea.
orbit
v. To orbit something means to move around it in a continuous, curving path.
The Moon orbits the Earth.
overview
n. An overview is a general description of a situation.
My brother gave me an overview of the important parts of the book.
preview
n. A preview is an opportunity to see something before it is available to the public.
The band played us a preview of their new song.
previous
adj. If something is previous, then it happened earlier in time or order.
He turned back to the previous page to read the paragraph again.
provide
v. To provide something means to supply it.
Each student was provided with a test and three sharp pencils.
recur
v. To recur means to happen more than once.
Burglaries seem to recur over and over in our neighborhood.
relevant
adj. When something is relevant, it is important to a certain person or situation.
The 30-year-old book about politics is still relevant to our society today.
rite
n. A rite is a traditional ceremony carried out by a particular group or society.
Special masks are worn during the rite when a new baby is born.
stall
v. To stall means to stop a process and continue it at a later time.
If you give the car a push, it won’t stall.
supernatural
adj. If something is supernatural, it is not real or explainable by laws of nature.
The dragon had supernatural powers, such as flying and breathing fire.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.