سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۳
لیست کلمات
زیباییشناختی
صفت. اگر چیزی زیباییشناختی باشد، مربوط به عشق به زیبایی است.
این لباسها بهدلیل زیبایی طراحی چشمگیر بودند.
مغرور
صفت. اگر شخصی arrogant باشد، فکر میکند از دیگران مهمتر است.
او خیلی مغرور است. حتی اگر رئیس نباشد، به همه میگوید که چه کاری باید انجام دهند.
جانبداری
اسم. جانبداری احتمال این است که شخص چیزی را بیشتر از چیز دیگری دوست داشته باشد.
مادران جانبداری طبیعیای نسبت به تصویر کودکشان داشتند.
دره
اسم. canyon درهی باریک با دیوارههای شیبدار است که رودخانه اغلب از آن عبور میکند.
این دره چنان عمیق بود که زمین داخل آن را سایه پوشانده بود.
نهر
اسم. نهر، جوی یا رودخانهی کوچک است.
فقط ماهیهای کوچک در آبهای کمعمق نهر زندگی میکردند.
مته
اسم. مته ابزاری نوکدار است که برای ایجاد سوراخ میچرخد.
نجار با استفاده از مته چندین سوراخ در چوب ایجاد کرد.
مدیر اجرایی
اسم. executive مدیر ارشد کسبوکار است.
پس از بیست سال حضور در شرکت، سرانجام مدیر اجرایی شد.
خستگی
اسم. fatigue احساس خستگی مفرط است.
بعد از سه روز با خواب کم، احساس خستگی زیادی داشت.
شیب
اسم. incline سربالایی شدید در چیزی است، بهویژه تپه یا کوه.
این کوه یکی از تیزترین شیبها را در جهان دارد.
ناخوشایند
صفت. اگر چیزی nasty باشد، خوب یا دلپذیر نیست.
سیب پوسیده طعم ناخوشایندی را در دهانش باقی گذاشت.
درک کردن
فعل. درک چیزی بهمعنای آگاهی از آن است.
او با صدای بلند صحبت میکرد، بنابراین درک نکرد که موسیقی متوقف شدهاست.
نخستی
اسم. نخستی نوعی پستاندار است که شامل میمونها، بوزینهها و انسانها میشود.
نخستیها از دستهایشان برای کارهایی مانند تاب خوردن از شاخهها استفاده میکنند.
اساسی
صفت. اگر چیزی ابتدایی باشد، ساده و اساسی است و خیلی پیشرفته نیست.
رایانههای دههی ۱۹۸۰ در مقایسه با رایانههای امروزی ابتدایی هستند.
قالب فکری
اسم. stereotype یک ایدهی کلی اما اغلب نادرست دربارهی یک شخص یا چیز است.
یک قالب فکری وجود دارد که میگوید خوکها حیوانات کثیفی هستند. اما آنها نسبتاً تمیز هستند.
چسبناک
صفت. اگر چیزی چسبناک باشد، با مادهای پوشانده میشود که چیزها به آن میچسبند.
قسمت چسبناک نوار را روی کاغذ قرار دهید تا به دیوار بچسبد.
موریانه
اسم. موریانه حشرهای است که بهصورت گروهی زندگی میکند و از چوب تغذیه میکند.
چوبی که پیدا کردیم پر از موریانه بود.
در نتیجه
قید. اگر بگوییم در نتیجه چیزی اتفاق میافتد، منظور ما این است که نتیجهی چیز دیگری است.
او گل نزد و در نتیجه فرصتش را برای ثبت رکورد از دست داد.
کورهراه
اسم. trail مسیری برای مسافرت با پای پیاده از میان یک منطقهی وحشی است.
یک کورهراه باریک که از داخل زمین و بالای تپهها میگذرد.
شاخه
اسم. twig شاخهای کوتاه و نازک از درخت یا بوته است.
آنها آتش را با مشتی شاخهی خشک درست کردند.
رفاه
اسم. رفاه، سلامتی و سعادت یک فرد یا گروه است.
داشتن آب تمیز فراوان برای رفاه مردم ضروری است.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 13
Word list
aesthetic
adj. If something is aesthetic, then it is concerned with a love of beauty.
The dresses were noteworthy for their aesthetic design.
arrogant
adj. If someone is arrogant, they think that they are more important than others.
He is very arrogant. Even though he’s not the boss, he tells everyone what to do.
bias
n. A bias is a person’s likelihood to like one thing more than another thing.
The mothers had a natural bias for their own child’s picture.
canyon
n. A canyon is a narrow valley with steep walls through which a river often flows.
The canyon was so deep that the ground inside was covered in shadow.
creek
n. A creek is a stream or small river.
Only small fish lived in the shallow waters of the creek.
drill
n. A drill is a tool with a point that spins in order to make a hole.
The carpenter used the drill to make several holes in the wood.
executive
n. An executive is the top manager of a business.
After twenty years at the company, he finally became the executive.
fatigue
n. Fatigue is a feeling of extreme tiredness.
After three days with little sleep, she was feeling a lot of fatigue.
incline
n. An incline is a sharp rise in something, especially a hill or mountain.
This mountain has one of the steepest inclines in the world.
nasty
adj. If something is nasty, then it is not nice or pleasant.
The rotten apple left a nasty taste inside her mouth.
perceive
v. To perceive something means to be aware of it.
He was talking loudly, so he did not perceive that the music had stopped.
primate
n. A primate is a type of mammal that includes monkeys, apes, and humans.
Primates use their hands for such tasks as swinging from branches.
primitive
adj. If something is primitive, then it is simple, basic, and not very developed.
The computers of the 1980s are primitive compared to those of today.
stereotype
n. A stereotype is a general but often incorrect idea about a person or thing.
There’s a stereotype that pigs are dirty animals. But they are rather clean.
sticky
adj. If something is sticky, then it is covered with a substance that things stick to.
Place the sticky part of the tape against the paper, so it will cling to the wall.
termite
n. A termite is an insect that lives in groups and feeds on wood.
The wood we found was full of termites.
thereby
adv. If we say that thereby something happens, we mean it is a result of something else.
He didn’t score a goal, thereby ending his chance at setting a record.
trail
n. A trail is a path for travelling by foot through a wild area.
A narrow trail cut through the field and over the hills.
twig
n. A twig is a short and thin branch from a tree or bush.
They started the fire with a handful of dry twigs.
welfare
n. Welfare is the health and happiness of a person or group.
Having plenty of clean water is necessary for the welfare of people.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.