سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۰
لیست کلمات
زینتآلات
اسم. اکسسوری چیزی است که برای بهتر جلوه دادن چیز دیگر به آن اضافه میشود.
این فروشگاه زینتآلات رنگارنگ مانند کیف، عینک آفتابی و لوازم آرایش میفروخت.
خرید
اسم. acquisition چیزی است که فرد بهطریقی خریداری میکند یا به دست میآورد.
مارتی از خرید جدیدش، دوچرخهای بسیار سریع، خوشحال بود.
مقوا
اسم. مقوا مادهای است که از کاغذ سفت ساخته شدهاست. اغلب از آن برای ساخت جعبه استفاده میشود.
وسایلمان را داخل جعبههای مقوایی بستهبندی و به خانهی جدیدمان منتقل کردیم.
معضل
اسم. dilemma وضعیت دشواری است که باید در آن انتخابی انجام شود.
ثابت شد که انتخاب نوشیدنی خوشمزه یا سالم واقعاً معضل است.
دارای جزئیات / مفصل
صفت. وقتی چیزی elaborate باشد، جزئیات زیادی در آن وجود دارد.
او به معلم توضیح مفصلی دربارهی پروژهاش داد.
دقیق
صفت. exact یعنی دقیق در هر جزئیات.
من از محل دقیق رستورانی که قبلاً به آن اشاره کردید، اطلاع دارم.
تسهیل کردن
فعل. تسهیل کاری آسان کردن آن کار است.
برای تسهیل جلسه، ملیسا از یک برنامهی سادهی رایانهای استفاده کرد.
ناوگان
اسم. ناوگان گروهی از کشتیها است.
ناوگان کشتیها چند روزی را در اسکله گذراندند.
شبکهی شطرنجی
اسم. شبکهی شطرنجی طرحی مربعی با اعداد و حروف برای یافتن مکانها روی نقشه است.
ما مکان شهرمان را با استفاده از شبکهی شطرنجی پیدا کردیم.
وارد کردن
فعل. واردات بهمعنای آوردن محصولی از کشور دیگر است.
غذاهایی که وارد میشوند معمولاً گرانترند.
نتیجهگیری کردن
فعل. to infer sth یعنی تصمیم بگیریم چیزی براساس دیگر اطلاعاتی که داریم واقعی است یا خیر.
با قرارگیری خورشید در آسمان، او نتیجه گرفت که ظهر است.
باد کردن
فعل. باد کردن چیزی بهمعنای پر کردن آن از هوا است.
من به او کمک کردم بادکنکها را باد کند.
ذاتی
صفت. وقتی چیزی ذاتی باشد، چیزی است که فرد با آن متولد میشود و آموخته نشدهاست.
او اشتیاق ذاتی داشت که معلمانش را راضی کند.
سنگ مرمر
اسم. سنگ مرمر نوعی سنگ است که سرد است و هنگام برش صاف است.
خانهی بزرگ کفهایی از سنگ مرمر داشت.
دکل
اسم. دکل، میلهای بلند در کشتی است که بادبان را نگه میدارد.
دکل هر دو بادبان کشتی را به حالت ایستاده نگه داشت.
حالت تهوع
اسم. حالت تهوع احساس مریض بودن در معده است.
دکتر گفت که این دارو به شما کمک میکند تا حالت تهوع او را از بین ببرید.
دریایی
صفت. وقتی چیزی دریایی باشد، مربوط به نیروی دریایی یا کشتیهای نظامی یک کشور است.
این کشور تمام نیروهای دریاییاش را برای محافظت از خود اعزام کرد.
کیسه
اسم. pouch کیسهای کوچک و قابلانعطاف است که معمولاً از مواد نرم ساخته میشود.
پولم را در کیسهی کوچکی نگه میدارم.
خیس آب شده
صفت. اگر چیزی saturated باشد، کاملاً مرطوب است.
موهای لی در توفان باران خیسِ آب شدند.
بهروزرسانی
اسم. بهروزرسانی عمل مدرنتر یا فعلیتر کردن چیزی است.
موبایل من بهروزرسانی نرمافزار را دانلود میکند.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 10
Word list
accessory
n. An accessory is a thing that is added to another thing to make it look better.
The store sold colorful accessories like bags, sunglasses, and makeup.
acquisition
n. An acquisition is something that a person buys or gets in some way.
Marty was happy with his new acquisition, a very fast bicycle.
cardboard
n. Cardboard is a material made out of stiff paper. It is often used to make boxes.
We packed our things into cardboard boxes and moved to our new home.
dilemma
n. A dilemma is a difficult situation in which a choice has to be made.
Choosing either the tastier or healthier drink proved to be quite a dilemma.
elaborate
adj. When something is elaborate, it contains a lot of details.
She gave the teacher an elaborate explanation of her project.
exact
adj. Exact means correct in every detail.
I know the exact location of the restaurant you mentioned before.
facilitate
v. To facilitate something is to make it easier.
To facilitate the meeting, Melissa used a simple computer program.
fleet
n. A fleet is a group of ships.
The fleet of ships spent a few days at the dock.
grid
n. A grid is a pattern of squares with numbers and letters to find places on a map.
We located our town using the grid.
import
v. To import means to bring in a product from another country.
Foods that have been imported are usually more expensive.
infer
v. To infer something is to decide it is true based on other information one has.
By the position of the sun in the sky, she inferred that it was noon.
inflate
v. To inflate something means to fill it up with air.
I helped him inflate the balloons.
innate
adj. When something is innate, it is something that one is born with and was not learned.
He had the innate desire to please his teachers.
marble
n. Marble is a type of rock that feels cold and is smooth when cut.
The large house had floors made of marble.
mast
n. A mast is a long pole on a ship that holds the sail.
The mast held both sails of the ship upright.
nausea
n. Nausea is the feeling of being sick to your stomach.
The doctor said the medicine would help get rid of her nausea.
naval
adj. When something is naval, it relates to a country’s navy or military ships.
The country sent all of its naval forces to protect them.
pouch
n. A pouch is a small, flexible bag that is usually made of soft material.
I keep my money in a small pouch.
saturated
adj. If something is saturated, it is completely wet.
Leigh’s hair became saturated in the rainstorm.
update
n. An update is an act of making something more modern or current.
My phone is downloading a software update.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.