کامپیوتر جادویی

فصل: کتاب پنجم / درس: کامپیوتر جادویی / درس 1

کامپیوتر جادویی

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زبانشناس» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»

فایل صوتی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

کامپیوتر جادویی

من یک پروژه‌ی جغرافیایی دشوار داشتم که باید تا پایان ترم به تمام می‌کردم. معلم من می‌خواست تایپ‌شده باشد، به همین خاطر به اتاق کامپیوتر مدرسه رفتم. اما وقتی به آنجا رسیدم، همه‌ی کامپیوترها خاموش بودند. ظاهراً به‌تازگی مشکلی پیش آمده بود و متخصصان فنی در حال رفع آن بودند.

من از چند اتاق مطالعه‌ی خصوصی در طبقه پایین اطلاع داشتم. آن‌ها کوچک و تاریک و کامپیوترها بسیار قدیمی بودند، اما چاره‌ای نداشتم. حداقل رایانه‌ها به‌درستی کار می‌کردند.

عنوان تکلیف را تایپ و هایلایت کردم: «پاسخ دولت به گرم شدن کره زمین را ارزیابی کنید.» اما نمی‌دانستم در انشایم چه بنویسم.

سرانجام، تصمیم گرفتم کتابی پیدا کنم تا به من کمک کند. به کتاب‌خانه رفتم، فهرست‌های کتاب را بررسی کردم و بالاخره کتاب مفیدی پیدا کردم. سپس، به کامپیوتر بازگشتم.

وقتی به صفحه نگاه کردم، آن‌قدر چیز عجیبی دیدم که تقریباً بیهوش شدم! انشا کامل بود! آیا کسی در فضای مجازی آن را نوشته بود؟ نمی‌دانستم اما خیلی خوش‌حال شدم. آن را چاپ کردم و تحویل دادم. بیست گرفتم.

بعد از آن، برای همه‌ی کارهایم از آن رایانه استفاده کردم. عنوان را تایپ می‌کردم، کمی منتظر می‌ماندم و کامپیوتر کار را انجام می‌داد. تمام تکلیف‌هایم عالی بودند. هرگز مجبور نبودم چیزی را ویرایش کنم. دیگر به صحبت‌های معلمم گوش نمی‌دادم و وقت اضافه‌ام را در سالن ورزشی می‌گذراندم. و نمراتم بهتر و بهتر می‌شدند.

یک ماه بعد، داشتم به کلاس می‌رفتم که دوستم گفت: «برای امتحان آماده‌ای؟»

من پرسیدم:. «چه امتحانی؟»

او جواب داد:. «امتحان جغرافیا! امیدوارم درس خونده باشی. ارزش ۷۰ درصد نمره‌ی نهایی‌مون رو داره!»

البته که در آزمون موفق نشدم. کاملاً نسبت به موضوع بی‌توجه بودم. بعد از آن، تصمیم گرفتم که دیگر هرگز از رایانه‌ی جادویی استفاده نکنم. اصل اخلاق داستان این است که اگر در مدرسه تقلب کنید، چیزی نمی‌آموزید.

متن انگلیسی درس

The Magic Computer

I had a difficult geography project to finish by the end of the semester. My teacher wanted it to be typewritten, so I went to the school computer room. But when I got there, all the computers were turned off. Apparently, there was a recent problem, and technicians were fixing it.

I knew of some private study rooms downstairs. They were small and dark, and the computers were very old, but I had no choice. At least the computers were operating correctly.

I typed and highlighted the assignment’s title: “Evaluate the Government’s Response to Global Warming.” But I didn’t know what to write in my essay.

Finally, I decided to find a book to help me. I went to the library, checked the book indexes, and eventually found a useful book. Then, I returned to the computer.

When I looked at the screen, I saw something so weird that I nearly fainted! The essay was complete! Had somebody in cyberspace written it? I didn’t know, but I was very happy. I printed it out and handed it in. I got an “A.”

After that, I used the computer for all my assignments. I’d type the title, wait awhile, and the computer would do it. Every assignment was perfect. I never had to edit anything. I stopped paying attention to my teacher’s lectures and spent my extra time in the gymnasium. And my grades got better and better.

A month later, I was walking into class when my friend said, “Are you prepared for the test?”

“What test?” I asked.

“The geography test!” he replied.” I hope you studied. It’s worth 70 percent of our final grade!”

I failed the test, of course. I was completely ignorant about the subject. After that, I made a resolution never to use the magic computer again. The moral of this story is that if you cheat at school, you won’t learn anything.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.