سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۵
لیست کلمات
گرچه / هرچند
صفت. از although استفاده میکنید تا بگویید یک چیز در مقابل چیز دیگری است.
گرچه او دیر آمد، دوستانش از او استقبال گرمی کردند.
به کار بردن
فعل. to apply sth یعنی پوشیدن یا افزودن آن.
او همیشه قبل از بیرون رفتن صورتش را آرایش میکند.
منتظر ماندن
فعل. to await sth بهمعنای انتظار برای چیزی است.
بازیکنان منتظر تصمیم داور بودند.
محبوب
صفت. وقتی چیزی محبوب باشد، خیلی خاص است و شما آن را خیلی دوست دارید.
پسر در کنار گربهی محبوبش چرت زد.
آبوهوا
اسم. climate آبوهوای معمول در یک مکان است.
آبوهوا در کویر بسیار گرم است.
شکایت کردن
فعل. وقتی شکایت میکنید، میگویید از چیزی ناراضی هستید.
کارگران شکایت کردند که با آنها با بیانصافی رفتار میشود.
گیج کردن
فعل. to confuse someone یعنی نامطمئن کردن کسی.
این علامت مسافر را گیج کرد، چون به دو جهت اشاره میکرد.
موعد
صفت. اگر چیزی due باشد، انتظار میرود در آن زمان اتفاق بیفتد یا انجام شود.
قرار بود مقالات در تاریخ نوزدهم برگزار شود.
تأسیس کردن
فعل. تأسیس چیزی بهمعنای ایجاد آن است.
او میخواست یک باشگاه برای کمک به زمین و برای مردم تأسیس کند.
کوره
اسم. کوره محلی است که در آن گرما ساخته میشود.
آقای جونز آمد تا کوره را درست کند.
قلاده
اسم. قلاده طناب یا زنجیری است که برای هدایت حیوان مورد استفاده قرار میگیرد.
برای اینکه سگها فرار نکنند، باید قلاده به گردن کنند.
بالغ شدن
فعل. to mature یعنی بزرگ و بالغ شدن.
وقتی بالغ شدند، قدشان بهاندازهی پدر و مادرشان بلند شد.
اندازه گرفتن
فعل. اندازهگیری چیزی بهمعنای یافتن کیفیت، ارزش یا تأثیر آن است.
دانشمندان با دقت مقدار مواد شیمیایی موجود در لولهها را اندازهگیری کردند.
در میان
اسم. میان چیزی وسط آن است.
در میان نظافت کردنش تلفن زنگ زد.
بیچارگی
اسم. misery رنج شدید است.
بعد از اینکه سم سگش را از دست داد، بدبختیهای زیادی به وجود آمد.
ناتوان
صفت. ناتوان یعنی بدون قدرت و اختیار.
متأسفانه اکنون پدرم ناتوان است.
قبل
صفت. وقتی اتفاقی قبل از اتفاق دیگری افتاده باشد، زودتر اتفاق افتاده است.
از آنجایی که ران قبل از زمان تعیینشدهی جلسه وارد شده بود، باید منتظر میماند.
تحقیق
اسم. تحقیق مطالعهی دقیق و سنجیده برای کشف چیزهای جدید است.
دانشمندان تحقیقات زیادی دربارهی موضوع گروه خونی انجام دادند.
سفینهی فضایی
اسم. سفینهی فضایی سفینهای است که برای پروازهای فضایی طراحی شدهاست.
بسیاری از افراد میخواهند با سفینهی فضایی به فضا سفر کنند.
تنوع
اسم. انواع مختلفی از چیزی گروهی از نوعهای مختلف آن است.
انواع مختلفی از گلها در مغازه وجود دارد.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 15
Word list
although
conj. You use although to say that one thing is contrasted by another.
Although she was late, her friends gave her a warm welcome.
apply
v. To apply something means to put it on.
She always applies makeup to her face before going outside.
await
v. To await something means to wait for it.
The players awaited the referee’s decision.
beloved
adj. When something is beloved, it is very special and you like it very much.
The boy took a nap next to his beloved cat.
climate
n. A climate is the usual weather in a place.
The climate in the desert is very hot.
complain
v. When you complain, you say that you are unhappy about something.
The workers complained that they were being treated unfairly.
confuse
v. To confuse someone means to make them feel like they are unsure.
The sign confused the traveler, because it pointed in two directions.
due
adj. When something is due, it is expected to happen or be done at that time.
The papers were due on the 19th.
establish
v. To establish something means to create it.
He wanted to establish a club for people to help the Earth.
furnace
n. A furnace is a place where heat is made.
Mr. Jones came to fix the furnace.
leash
n. A leash is a rope or chain that is used to lead an animal.
Dogs must wear a leash to keep them from running away.
mature
v. To mature means to grow up to become an adult.
When they matured, they became as tall as their parents.
measure
v. To measure something means to find out the quality, value, or effect of it.
The scientists carefully measured the amount of chemicals in the tubes.
midst
n. The midst of something is the middle of it.
She was in the midst of cleaning when the telephone rang.
misery
n. Misery is extreme suffering.
There was a lot of misery after Sam lost his dog.
powerless
adj. Powerless means without power or authority.
I fear my father is powerless now.
prior
adj. When something happened prior to something else, it happened earlier.
Ron had to wait since he arrived prior to the scheduled meeting time.
research
n. Research is close and careful study to discover new things.
Scientists did a lot of research on the subject of blood type.
spaceship
n. A spaceship is a craft designed for spaceflight.
Many people want to travel into space by spaceship.
variety
n. A variety of something is a group of many different kinds of it.
There are a variety of flowers at the shop.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.