سرفصل های مهم
واژگان
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زبانشناس»
فایل صوتی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژگان
بخش ۱۲
لیست کلمات
حاد
صفت. وقتی چیز بدی acute باشد، بسیار شدید و سخت است.
دخترک هنگامی که از درخت افتاد، احساس درد شدیدی در بازویش داشت.
پرخاشگری
اسم. پرخاشگری رفتاری است که برای دیگران بدجنسانه یا خشونتآمیز است.
مشکل فقط با پرخاشگری مارک بیشتر شد.
بیوگرافی
اسم. بیوگرافی گزارشی از زندگی کسی است که شخص دیگری آن را نوشته باشد.
ما در کلاس علوم زندگینامهای درباره چارلز داروین میخوانیم.
زیاد کردن، تقویت کردن
فعل. to boost sth یعنی افزایش دادن یا بهبود چیزی.
پایین آمدن قیمت باعث افزایش علاقهی مشتریان به خرید میشود.
دست زدن
فعل. to clap بهمعنای زدن دستها به هم برای ابراز لذت یا جلب توجه است.
پس از سخنرانی، همهی افراد در جمع برای سخنران دست زدند.
کلاسیک
صفت. موسیقی کلاسیک از موسیقی عامهپسند رسمیتر و جدیتر است.
بتهوون آهنگساز موسیقی کلاسیک است.
مجبور کردن
فعل. to compel someone یعنی کسی را مجبور کردن به انجام کاری.
علائم راهنمایی رانندگی رانندگان را مجبور به رانندگی ایمن میکنند.
آفریده، ایجاد
اسم. creation چیزی اصیل است که ساخته میشود.
ما شاهد ایجاد یک حزب سیاسی جدید بودیم.
تسلط
اسم. سلطهی فرد حالت قدرتمندتر بودن او نسبت به دیگران است.
گوریلهای بزرگ برای بیان تسلط خود بر دیگران به سینههایشان میزدند.
زیبا
صفت. اگر چیزی gorgeous باشد، بسیار دلنشین و جذاب است.
دختر لباس زیبایی را برای پوشیدن در جشن رقص انتخاب کرد.
اجتنابناپذیر
صفت. وقتی چیزی اجتنابناپذیر باشد، مطمئناً اتفاق میافتد یا نمیتوان از آن جلوگیری کرد.
طولانیتر شدن روزهای تابستان اجتنابناپذیر است.
میراث
اسم. میراث اثری است که بهدلیل وجود شخص یا چیزی در گذشته وجود دارد.
میراث مصریان باستان را میتوان در بناهای تاریخی آنها دید.
شاهکار
اسم. شاهکار نقاشی، رمان، فیلم یا دیگر کارهای هنری است که بسیار خوب باشند.
طاق پیروزی شاهکاری در دنیای معماری به حساب میآید.
چندین، متعدد
صفت. اگر چندین چیز وجود داشته باشد، تعداد زیادی وجود دارد.
وقتی بدلكاری اشتباه شد، مرد از چندین ناحیه آسیب دید.
روایت کردن
فعل. روایت کردن داستان بهمعنای نوشتن دربارهی آن یا بلند خواندن آن است.
جان این داستان را نوشتهاست، اما هارون آن را برای جمعیت روایت میکند.
بدنام
صفت. وقتی چیزی بدنام است، بهخاطر چیز بدی شناخته شدهاست.
این منطقهی شهر بهخاطر فعالیت باندها مشهور است.
بهطور کلی
قید. هنگامی که بهطور کلی دربارهی یک موضوع صحبت میشود، کل موضوع در نظر گرفته میشود.
بهطور کلی، این مهمانی بسیار موفقیتآمیز بود.
طرفداری / جانبداری
اسم. partiality تمایل به ترجیح چیزی به چیز دیگر است.
او ترجیح میدهد برای رفتن به مدرسه بهجای رانندگی، پیادهروی کند.
خودبهخود / خودجوش
صفت. وقتی عملی خودبهخودی باشد، برنامهریزینشده است. ناگهان اتفاق میافتد.
همسرم زمانی که من در محل کارم بودم تصمیم خودجوشی برای خرید مبل جدید گرفت.
فضیلت
اسم. virtue خصوصیت خوب یا نحوهی رفتار است.
بهترین فضیلت من بخشش است.
متن انگلیسی درس
Vocabulary
Unit 12
Word list
acute [əˈkjuːt]
adj. When a bad thing is acute, it is very severe and intense.
When she fell out of the tree, the girl felt an acute pain in her arm.
aggression [əˈgreʃən]
n. Aggression is behavior that is mean or violent to others.
The problem was only made worse by Mark’s aggression.
biography [baiˈɒgrəfi]
n. A biography is an account of someone’s life that is written by someone else.
We read a biography about Charles Darwin in science class.
boost [buːst]
v. To boost something means to increase or improve it.
Lowering prices boosts customers’ interest in shopping.
clap [klæp]
v. To clap means to hit one’s hands together to express pleasure or get attention.
After the speech, everyone in the crowd clapped their hands for the speaker.
classical
adj. Classical music is more formal and serious than popular music.
Beethoven is a composer of classical music.
compel [kəmˈpel]
v. To compel someone to do something means to force them to do it.
Traffic signs compel drivers to drive safely.
creation
n. A creation is something original that is made.
We saw the creation of a new political party.
dominance [ˈdɒmənəns]
n. The dominance of a person is their state of being more powerful than others.
Large gorillas hit their chests to express their dominance over others.
gorgeous [ˈgɔːrdʒəs]
adj. When something is gorgeous, it is very pleasing and attractive.
The girl picked out a gorgeous dress to wear to the dance.
inevitable [inˈevitəbəl]
adj. When something is inevitable, it is certain to happen or cannot be avoided.
It is inevitable that the days will get longer in the summer.
legacy [ˈleɡəsi]
n. A legacy is an effect that exists because of a person or thing in the past.
The legacy of the ancient Egyptians can be seen in their monuments.
masterpiece [ˈmæstərpiːs]
n. A masterpiece is a very good painting, novel, movie, or other work of art.
The Arc de Triomphe is considered a masterpiece in the world of architecture.
multiple [ˈmʌltəpəl]
adj. If there are multiple things, there are many of them.
When the stunt went wrong, the man suffered multiple injuries.
narrate [næˈreit]
v. To narrate a story means to write about it or read it aloud.
This story was written by John, but Aaron is narrating it to the crowd.
notorious [nouˈtɔːriəs]
adj. When something is notorious, it is well-known because of something bad.
This area of town is notorious for gang activity.
overall [ˈouvərɔːl]
adv. When a thing is talked about overall, the whole thing is considered.
Overall, the party was a huge success.
partiality [ˌpɑːrʃiˈæləti]
n. A partiality is a tendency to prefer one thing to another.
She has a partiality for walking to school instead of driving.
spontaneous [spɒnˈteiniəs]
adj. When an act is spontaneous, it is not planned. It happens suddenly.
My wife made a spontaneous decision to buy a new sofa while I was at work.
virtue [ˈvəːrtʃuː]
n. A virtue is a good quality or way of behaving.
My best virtue is forgiveness.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.